دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی
درباره عکسی از سقوط هلیکوپتر وزیر ورزش

درباره عکسی از سقوط هلیکوپتر وزیر ورزش
بعداز ظهر پنجشنبه است. ماشین لباسشویی را روشن کردم و روی مبل ولو شدهام و کانالهای خبری را بالا و پایین میکنم. پنجشنبه روز تعطیل روزنامهنگاران است. کانالهای خبری هم که خدا بیشترشان کند. از روی دست همدیگر کپی میکنند و اخبار تکراری را به خورد خلقالله میدهند. برای دهمین بار میخوانم «دعوت حسین راغفر از اعضای هیات مولدسازی به مناظره؛ آنهایی که این تصمیم را اتخاذ کردهاند باید پاسخ دهند». دوباره اخبار را بالا و پایین میکنم و نمیدانم چندمین بار است که عبور سکه از کانال سی میلیون تومان را می بینم و در همین احوال است که خبر سقوط هلیکوپتر وزیر ورزش میآید. کانالهای خبری جان تازهای میگیرند و شروع به پوشش همهجانبه اخبار سقوط میکنند. یکی میگوید وزیر حالش مساعد است. یکی دیگر میگوید دچار خونریزی مغزی شده است. بین اخبار میخوانم مدیرکل حوزه ریاست به رحمت خدا رفته است. جمعبندیام این است که حادثه تلخی در حال وقوع است. خسته و کلافه از اخبار ضد و نقیض به صفحات اجتماعیام سری میزنم. قاعده این است که بابت سقوط یک هلیکوپتر همه ناراحت باشند اما اینجا خبری از واکنش اینچنینی نیست. همه مدرس اخلاق و کارشناس حملونقل هوایی شدهاند. یکی میگوید از هلیکوپتر امداد برای حمل و نقل وزرا استفاده کردهاند و... . یکی دیگر سخنان وزیر را قبل از سقوط درباره اینکه «خارجیها شجاعت تحریم ورزش ایران را ندارند» به عنوان فکت آورده است و میگوید دلیل سقوط همان تحریمهایی است که... یکی دیگر نوشته «آهِ حادثهدیدگان مسئولان دولتی را گرفت.» و دیگری از راه رسیده و نوشته «متاسفانه بالگرد را از دست دادیم». از این حرفها تندتر و تلختر هم تا دلتان بخواهد نوشته شده است. میدانم که خیلی از حرفها و انتقادها ممکن است در اوضاع عادی درست باشد اما هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. میگذاشتید چهار روز از حادثه و ترومایش میگذشت بعد کارشناسی میکردید. 18 نفری که در حادثه حضور داشتند عزیز خانوادهای اند. خانوادهای که در این اوضاع دستش از همه جا کوتاه است و میخواهد اخبار عزیزش را دنبال کند که با این اظهار نظرها روبرو میشود. دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی.