| کد مطلب: ۲۹۱۱

دهن ما هم باز

دهن ما هم باز

درباره عکسی از بازدید اخیر وزیر بهداشت از یک مرکز درمانی

درباره عکسی از بازدید اخیر وزیر بهداشت از یک مرکز درمانی

یکی از دشوار‌ترین کارهای جهان خوابیدن روی یونیت دندانپزشکی است. بحث بر سر ترس و درد و سر شدن و طعم تلخ میخک نیست. بحث بر سر بی‌پناهی و بلاتکلیفی است که در هنگامه سرویس دهان و دندان با آن روبه‌رو می‌شویم. یونیت دندانپزشکی در ظاهر یکی از راحت‌ترین صندلی‌ها است. چیزی شبیه صندلی‌های اتوبوس‌های وی‌آی‌پی بین‌شهری. ولی این صندلی به‌ظاهر صلاح چنان ضربه‌ای به وجود آدمی می‌زند که در تمام مدت نشستن روی‌شان آرزوی صندلی‌های ارج چلوکبابی‌های جنوب شهر را در سر می‌پرورانی. البته در این احساس بلاتکیفی دندانپزشک هم بی‌تاثیر نیست. رفیق دندانپزشکی دارم که هر وقت درد دندان به سراغم می‌آید، سراغش می‌روم. این رفیق ما اهل شعر و موسیقی و مطبوعات هم هست. وقتی به خانه‌ام می‌آید صم بکم گوشه‌ای ‌می‌نشیند و چای‌اش را سر می‌کشد. هر چه می‌گویم را به دیده منت می‌پذیرد و جا برای بحث باقی نمی‌گذارد. اما همین که روی صندلی نکبت دندانپزشکی‌اش می‌نشینم و دست‌هایش را در دهانم می‌کند، نطقش باز می‌شود و شروع به بحث می‌کند. لابه‌لای کارهایش سیخ و درفشی هم به دهانم فرو می‌کند و در خوف و رجای غریبی نگهم می‌دارد. می‌خواهم حرف بزنم اما به بهانه روت‌کانال و عصب‌کشی و... خفه‌ام می‌کند. من حیران و سرگردان و دهن‌باز و او سرخوش از معرکه‌ای که به‌پا کرده، سخنرانی می‌کند.
عکس نوشت امروز وزیر بهداشت را در بازدید از یک مرکز درمانی نشان می‌دهد. اینکه وزیر برای افتتاح یک مرکز درمانی به شهرستان برود، اتفاق مبارکی است. اما اینکه وزیر بالای سر بیمار خوابیده روی یونیت دندانپزشک شروع به مصاحبه کند و دکتر هم دل به دل وزیر بدهد و بی‌خیال بیمار شود، مرا یاد رفیق دندانپزشکم و یونیت نکبت دندانپزشکی‌اش انداخت.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی