| کد مطلب: ۷۸۴۳

بنشینم و صبر پیش گیرم

درباره روز خبرنگار

بنشینم و صبر پیش گیرم

درباره روز خبرنگار

روز خبرنگار است و می‌خواهم از حرفه‌ام بنویسم. دیگر نمی‌نویسم که خبرنگار زندگی پرتلاطمی دارد. نمی‌نویسم که آنقدر بيكار است كه صف اول آوار و آتش‌سوزي و عروسی و عزاست. نمی‌نویسم که خبرنگار آنقدر بي‌كله است كه براي افشاي يك حقيقت تلخ پيه هر برخورد ناخوشايندي را به تن‌اش می‌مالد. نمی‌نویسم که بابت روایت یک اتفاق ممکن است نزدیک به یک سال در بازداشت موقت به سر ببرد. می‌خواهم از حرفه‌ای حرف بزنم که برایم حکم نگار دلبندی دارد که از پیشش راه رفتنم نیست. از حرفه‌ای حرف بزنم که با این همه سختی و بدبختی همچون قند شیرین است و من مگسی که نمی‌توانم رهایش کنم. می‌خواهم از پیش جور و جفایش بروم و عطای نداشته‌اش را به لقایش ببخشم اما حقیقت این است که خبرنگار دست خودش نیست، خیلی وقت‌ها می‌خواهد که برود اما این حرفه نمی‌گذارد. واقعیت اینکه تنها راه این بود تا
بنشینم و صبر پیش گیرم/ دنباله کار خویش گیرم
گفتم صبر! می‌خواهم از صبر تلخ‌تر از زهری برایتان بنویسم که هرگز متصورمان نبود. ما خبرنگاران در یک سال گذشته صبر کردیم تا آب‌ها از آسیاب بیفتد. صبر کردیم تا عفوهای گسترده از راه برسد. صبر کردیم تا سلبریتی‌ها بخشیده شوند. صبر کردیم تا خواننده‌ها دوباره کنسرت بگذارند. صبر کردیم تا عید شود. صبر کردیم تا مجری‌های صداوسیما سر کارشان برگردند. صبر کردیم تا آخر هفته‌ها چالوس یک‌طرفه شود. صبر کردیم تا مردم دوباره به استادیوم‌های ورزشی برگردند. صبر کردیم تا زندان‌ رجایی‌شهر تخلیه شود. صبر کردیم تا مجلس لایحه حجاب و عفاف را بررسی کند. صبر کردیم ... صبر کردیم تا همه این اتفاق‌ها بیفتد و شاید تا روز خبرنگار، خبرنگاران ما هم به تحریریه‌هایشان برگردند؛ صبری که کم از افشردن جان نیست.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

آخرین اخبار