آتش زدند لانهی مرغ پریده را
درباره علیاکبر(ع)، ایرج میرزا و علامه طباطبایی

درباره علیاکبر(ع)، ایرج میرزا و علامه طباطبایی
امروز دو قاب عکس در پایین صفحه منتشر کردم که کنار هم نشستن این دو خیلی بعید و دور از ذهن به نظر میرسد. اما ایام شهادت امام حسین است و از این اتفاقات بعید در طی سالها بسیار افتاده است. خاطرهای که میخواهم برایتان بگویم مربوط به ملاقات آیتالله علویبروجردی با مرحوم علامه طباطبایی است. ظاهراً ایشان در همین ایام به همراه مرحوم علامه مداح خدمت علامه طباطبایی میرسند. در این دیدار اتفاق غریبی میافتد که آن را در ادامه نقل میکنم اما از آنجایی که ممکن است راوی در میان این همه نام گم شود روایت دیدار را از زبان آیتالله علوی بروجردی مینویسم...
علامه طباطبایی رو به علامه مداح کردند و فرمودند دلم میخواهد حالا که اینجا تشریف آوردید روضهای برایمان بخوانید. در اتاق یک صندلی بود که مرحوم علامه مداح از جا بلند شدند و روی صندلی نشستند و شروع کردند به روضه خواندن. یادم هست که روضه حضرت علیاکبر را خواندند و شعری هم که ایشان در آن روضه خواندند شعر مشهور ایرج میرزا بود که با این مطلع شروع میشد:
رسم است هر که داغ جوان دید، دوستان/ رأفت برند حالت آن داغ دیده را... شروع کردند به خواندن و رسیدند به این بیت: بعد از پسر، دل پدر آماج تیر شد/ آتش زدند لانهی مرغ پریده را... مرحوم علامه طباطبایی فرمودند دوباره بخوان، آقای مداح دوباره خواندند، مرحوم علامه گفتند دوباره بخوان... خاطرم هست که چهار بار از آقای مداح خواستند که دوباره این بیت را بخواند. علامه مداح میخواند و آقای طباطبایی گریه میکرد، طوری گریه میکرد که اشک روی محاسنش میریخت. روضه تمام شد اما مرحوم علامه طباطبایی پشت سر هم روی پایش میزد و میخواند: بعد از پسر، دل پدر آماج تیر شد/ آتش زدند لانهی مرغ پریده را... میخواند و گریه میکرد و زیر لب میگفت ایکاش ایرج میرزا این بیت را به من میداد تا من تفسیر المیزان را به او میدادم. من آن ایام طلبه کنجکاو و اشکالکنی بودم، خدمت ایشان عرض کردم حضرتعالی ایرج را میشناسید و اشعار او را مطالعه کردید؟ ایشان فرمودند بله، دیوان او پیش من است. مع ذلک کاش این بیت را به من میداد تا تفسیر المیزانم را به او میدادم. بعد رو کرد به من و گفت کسی که این بیت را راجع به علیاکبر امامحسین میگوید، من نمیتوانم
حتی توهم این معنا را داشته باشم که آقا سیدالشهدا فردای قیامت نسبت به او بیتفاوت باشد.