اصلا چرا راه دور برویم...
درباره عکسی از ماهاتیر محمد در حال ثبتنام برای انتخابات پیش روی مالزی

درباره عکسی از ماهاتیر محمد در حال ثبتنام برای انتخابات پیش روی مالزی
پیرمردی در 90سالگی یک میلیارد تومان در قرعهکشی بانکی برنده میشود. مطبوعات و خبرگزاریها دربهدر به دنبال پیرمرد که از حالش باخبر شوند و نظرش را درباره این بخت بلند بشنوند. پیرمرد انجام مصاحبه را قبول میکند. از آنجایی که درخواستها نسبت به مصاحبه زیاد میشود، یک کنفرانس خبری با حضور اهالی مطبوعات برگزار میشود. مجری برنامه پس از خیر مقدم اولین خبرنگار را به جایگاه دعوت میکند. خبرنگار به عنوان سوال اول از پیرمرد میپرسد، قربان قصد دارید با این پول چه کار کنید؟ پیرمرد در جواب سوال میگوید میخواهم سرویس بهداشتی بسازم. خبرنگار دوم در تکمیل سوال اول، برای آنکه پیرمرد را به چالش بکشد میگوید: با بقیه پول چه میکنید؟ پیرمرد دال «میکنید»، به نقطه نرسیده جواب میدهد، سرویس بهداشتی میسازم. در ادامه هم جوابش را اینطور تکمیل میکند که اصلا میخواهم تمام داراییام را توالت عمومی بسازم تا مََردم انتقامم را از این بخت بگیرند که این اتفاق باید در 90 سالگی برایم بیفتد. دیروز که عکس ماهاتیر محمد را در حال ثبتنام در انتخابات پیش روی مالزی دیدم یاد حکایت بالا افتادم. دوست داشتم پیرمرد قصه بالا را پیدا کنم دستش را بگیرم و یک چای میهمانش کنم و برایش بگویم مرد، به خودت بیا به دور و برت درست نگاه کن. اگر خوب بنگری میبینی که مردانی در سیاست هستند که تا آخرین نفس میمانند. اگر باور نداری همین ماهاتیر محمد را ببین که دیروز در 97 سالگی برای انتخابات پیش روی مالزی ثبتنام کرده است. اصلا چرا راه دور برویم...