الگوی گود زینلخان
درباره عکسی از حضور زنان و مردان تماشاچی در کشتی با چوخه

درباره عکسی از حضور زنان و مردان تماشاچی در کشتی با چوخه
عکسهای کشتی با چوخه را نگاه میکردم. اولین نکتهای که توجهام را جلب کرد، حضور زنان در گود زینلخان اسفراین بود. پنجاه هزار نفر تماشاچی زن و مرد در آرامشی مثالزدنی به تماشای کشتی نشستهاند. گزارش تصویریها را یکییکی دیدم تا دلیل این شور و صمیمیت و آرامش را متوجه شوم. گود زینلخان رنگ و بویی از فضای مدرن و مناسبسازیشده ندیده است. از روی عکس، سکوهای ورزشگاه خشتی و گلی است. گود مردانه و زنانه ندارد. اما از روی عکسها میتوان امنیت و صمیمیت و یکدلی را بین زنان و مردان دید. از پلیس و یگان ویژه خبری نیست یا اگر هست آنقدر نامحسوس و درست است که در عکسها دیده نمیشود. فضا آنقدر یکدل و درست است که باران و گل شل و هم نتوانسته جماعت را بیخیال تماشای کشتی کند. اگر ماشین آتشنشانی و آمبولانس را ذیل مناسبسازی بشماریم، از هر کدام یکی هست که خدای ناکرده به وقت ضرورت به کار آید. نمیدانم چه کسانی مسئول برگزاری این مسابقه بودهاند که حتی از روی عکس هم دل میبرد. اما اگر جای فدراسیونها و وزارت ورزش بودم، شبانه در خانهشان میرفتم و التماسشان میکردم و فرش قرمز برایشان پهن میکردم و مسئولیت برگزاری همه مسابقات را دربست به آنها میدادم. آنها که توانستهاند در گود زینلخان چنین محشری بپا کنند حتما در آزادی میترکانند. شاید هم بهتر باشد براساس همین مدل دولت و مقامات دستشان بلکه پایشان را از ورزش بیرون بکشند و مردم را به حال خودشان رها کنند؛ بلکه بالاخره بشود آنچه باید بشود.