| کد مطلب: ۱۹۱۸

آغازگر پایان جهان

آغازگر پایان جهان

ولادیمیر پوتین جنگ هسته‌ای آخرالزمان را کلید خواهد زد؟

ولادیمیر پوتین جنگ هسته‌ای آخرالزمان را کلید خواهد زد؟

صدای فردی تنها که گویی می‌خواهد در این روز خاکستری و غم‌انگیز اکتبر، کمی حس شجاعت به سربازان بدهد، فریاد می‌زند: «هورا!». سربازانی که درست قبل از ساعت 11صبح در منطقه بالاشیخا در حومه شلوغ شرق مسکو جمع شده و در انتظار اعزام هستند. به دنبال پاسخ‌های بی‌اشتیاق سربازان، آن مرد با لحنی توهین‌آمیز دوباره فریاد می‌زند: «بلندتر!». یک سرباز جوان ذخیره با ناله می‌گوید: «خدای من! من کجا هستم؟» با این حال، بیشتر مردانی که در انتظار اعزام هستند، سکوت کرده یا سعی می‌کنند به مادران و همسرانِ گریان خود، دلداری دهند. چنین صحنه‌هایی در حال حاضر در صدها مکان روسیه دیده می‌شود. به گزارش اشپیگل، از آنجایی که «عملیات ویژه» پوتین در اوکراین به فاجعه‌ای نظامی تبدیل شده است، رئیس‌جمهور روسیه دستور بسیج را صادر کرد. مردانی که سال‌ها پیش خدمت سربازی خود را انجام داده‌اند، به جبهه احضار می‌شوند: پدران، بیماران سرطانی و حتی افرادی که نیمه‌نابینا هستند. مدتی پیش، سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه اعلام کرد که نیروهای عمدتا آموزش‌دیده به خدمت گرفته خواهند شد؛ اما صحنه اعزام سربازان در بالاشیخا، چیزی کاملا متفاوت را نشان می‌دهد. برخی از کسانی که در اینجا جمع شده‌اند، هنوز پوست نرم و جوانی دارند، اما مردان دیگر، گونه‌های فرورفته و حلقه‌هایی عمیق زیر چشمان خود دارند که گویی سا‌ل‌ها کارهای سختی را پشت‌سر گذاشته‌اند.

زمانی که ولادیمیر پوتین در 24 فوریه به اوکراین حمله کرد، وعده پیروزی سریعی را داد؛ کارزاری که در آن کی‌یف به سرعت سقوط خواهد کرد و شکوه گذشته امپراتوری شوروی بازخواهد گشت. با این حال، در کمال تعجب بسیاری از افراد در روسیه، جنگ تا حد زیادی آشکار کرد که ارتش خودِ روسیه چقدر اوضاع‌اش خراب است. آنها در چندین جبهه در حال عقب‌نشینی هستند. وضعیت برای پوتین چنان مخاطره‌آمیز شده که او به تهدید نهایی متوسل شده است. او چند هفته پیش اعلام کرد: «وقتی تمامیت ارضی کشورمان در معرض خطر قرار بگیرد، برای محافظت از روسیه و مردمِ خود، مطمئنا از تمام امکاناتی که در اختیار داریم، استفاده خواهیم کرد. این بلوف نیست.» در حال حاضر، دست‌کم جمله آخر محل تردید است. اگر با سیاستمداران و مقامات ارشد غربی صحبت کنید، بیشتر آنها تصور می‌کنند که تهدید هسته‌ای پوتین در درجه اول «یک تهدید» است. به گفته منابع آلمانی رئیس‌جمهور روسیه هنوز اقدامی در جهت سخنان خود، مانند نصب کلاهک روی موشک‌ها، انجام نداده است. دولت آمریکا هم نتیجه‌گیری یکسانی دارد. هیتر کانلی، رئیس صندوق آلمانی مارشال، اندیشکده‌ای بانفوذ و مستقر در واشنگتن می‌گوید، هدف اصلی پوتین، ایجاد تفرقه در غرب است. آیا اوضاع به همین منوال خواهد ماند؟

احتمال وقوع «آرماگدون»

غرب با حاکم کرملین سروکار دارد؛ کسی که دیگر نه‌فقط برای اعتبار و حوزه نفوذ، بلکه برای بقای خود می‌جنگد. پوتین نگران از دست دادن قدرت‌اش در صورت شکست در جنگ اوکراین است. همین ترس شرایط را بسیار خطرناک کرده است. چند هفته پیش، آنگلا مرکل، صدراعظم پیشین آلمان در حضوری نادر در انظار عمومی هشدار داد باید تهدیدات پوتین را جدی گرفت. گویی آنگلا مرکل که تا آخرین لحظه پیش از حمله پوتین به اوکراین، باور نمی‌کرد رهبر کرملین دست به چنین حماقتی بزند، حالا می‌داند هیچ‌چیز از پوتین بعید نیست. جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا نیز از مرکل فراتر رفته و وضعیت کنونی را با رویارویی هسته‌ای میان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در 60سال پیش مقایسه کرد. بایدن گفت:‌ «از زمان جان‌اف‌کندی و بحران موشکی کوبا، ما با چشم‌انداز آرماگدون مواجه نبوده‌ایم.» در آن زمان، اتحاد جماهیر شوروی موشک‌هایی را با کلاهک هسته‌ای در کوبا مستقر کرد که می‌توانست در عرض چند دقیقه به خاک ایالات متحده آمریکا برسد. رئیس‌جمهور وقت آمریکا، کندی اوضاع را با رقیب‌اش، خروشچف، مدیریت و خنثی کرد. اینکه بایدن به‌طور علنی از «آرماگدون» یا نبرد آخرالزمان میان نیکی و بدی، صحبت می‌کند، واضح‌ترین نشانه از این است که آمریکا تهدید تنش هسته‌ای را جدی گرفته است. بایدن همچنین گفته که پوتین را به‌خوبی می‌شناسد و رهبر کرملین وقتی در مورد استفاده بالقوه از سلاح هسته‌ای تاکتیکی یا سلاح‌های شیمیایی و بیولوژیکی در اوکراین حرف می‌زند، نباید حرف او را به منزله شوخی گرفت. حالا برای اولین‌بار در سال‌های متمادی است که سناریوهایی در واشنگتن، برلین و پاریس در مورد چگونگی وقوع یک فاجعه هسته‌ای در جریان است. حالا دوباره چیزهایی به زبان مردم افتاده که به‌نظر می‌رسید همراه با جنگ سرد، به کتاب‌های تاریخ سپرده شده بود: «اولین حمله»، «ذرات رادیواکتیو»، «انباشت سلاح‌های اتمی». مقامات غربی هم در حال بحث در مورد چگونگی استقرار نیروهای اتمی پوتین هستند. در تحلیل‌های نظامی محرمانه‌ای که در وزارت دفاع آلمان در برلین صورت می‌گیرد، استراتژیست‌ها تا حد زیادی احتمال حمله هسته‌ای استراتژیک را که منجر به نابودی تمام شهرها می‌شود، رد می‌کنند. توافق آنها بر این است که چنین حمله‌ای در آن سطح برای پوتین، خودکشی خواهد بود. کارشناسان همچنین تردید دارند که ارتش روسیه از «دستور نِرو» (Nero order) کرملین، بدون مقاومت پیروی کنند. (در 19 مارس 1945 آدولف هیتلر دستوری موسوم به دستور نِرو داد مبنی بر نابودی زیرساخت‌های آلمان برای ممانعت از استفاده از سوی متفقین که به اعماق خاک آلمان نفوذ کرده بودند).

جایگزین قابل تصور این است که پوتین، یک بمب هسته‌ای کم‌قدرت و تاکتیکی را در قطب شمال یا بر فراز دریای سیاه منفجر کند یا حتی او از یکی از این بمب‌ها برای نابود کردن یک پایگاه نظامی اوکراینی استفاده کند. حتی اگر این کار جریانِ جنگ را به‌نفع روسیه تغییر ندهد، چنین اقدامی می‌تواند روشن کند که پوتین مصمم به انجام هر کاری است و به این ترتیب، موضعِ کسانی که خواستار مذاکره با پوتین، به هر قیمتی هستند، تقویت خواهد شد. در آلمان، کشوری که بخشی از جمعیت با ترس از جنگ هسته‌ای بزرگ شده‌اند، ممکن است شک‌و‌تردیدهایی برایشان ایجاد شود که آیا اوکراین آن‌قدر مهم است که به‌خاطرش چنین خطری را بپذیریم؟ کریستف هُویزگن، مشاور پیشین سیاست امنیتی مرکل و رئیس جدید کنفرانس امنیتی مونیخ معتقد است «ژست‌های تهدیدآمیز هسته‌ای، عمدتا متوجه اروپا و خاصه آلمانی‌ها است و این بخشی از استراتژی روسیه برای ارعاب است» از دیدگاه او، اگر این استراتژی بتواند آلمانی‌ها را برآشفته کند، اوضاع بسیار خطرناک خواهد بود. هُویزگن می‌گوید که بزرگ‌ترین تهدید از سوی پوتین زمانی می‌آید که او باور کند می‌تواند از ضعف دیگران سوءاستفاده کند و بدون هیچ تنبیه و مجازاتی، پایش را فراتر از خطوط قرمز بگذارد. هُویزگن هفته‌هاست که به اروپایی‌ها فشار می‌آورد تا با مشارکت، تانک‌های مدرن لئوپارد2 را که کی‌یف می‌تواند با آنها ارتش روسیه را عقب براند، به اوکراین بدهند، اما اولاف شولتز، صدراعظم آلمان تاکنون از این کار امتناع کرده است و همین امر به نارضایتی واشنگتن منجر شده است.

آمریکا پیامی روشن به مسکو خواهد داد

آمریکایی‌ها به‌طور علنی چیزی علیه آلمانی‌ها نمی‌گویند اما در پشت پرده، ناامیدی خود را پنهان نمی‌کنند. کاخ سفید به‌ویژه از صدراعظم آلمان که طوری رفتار می‌کند که گویی آمریکایی‌ها هم در مورد تحویل تانک‌های جنگی تردید دارند، عصبانی شده است. بایدن معتقد است که فقط قدرت می‌تواند مانع از افراطی‌گری پوتین شود. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، اخیرا در مورد «عواقب فاجعه‌بار» در صورت استفاده پوتین از سلاح هسته‌ای هشدار داده است. هیچ‌یک از مقامات نظامی فعال، نمی‌خواهند به‌طور آشکار در مورد این عواقب حرف بزنند. اما کارشناسان معتقدند، اگر پوتین سلاح هسته‌ای تاکتیکی‌ای را منفجر کند، حمله متعارف و گسترده آمریکا محتمل است. چندی پیش دیوید پترائوس، رئیس پیشین سازمان سیا در مورد واکنش احتمالی آمریکا توضیح داد. این ژنرال سابق بر این باور است که حمله نظامی ویرانگر آمریکا به ناوگان روسیه در دریای سیاه، قابل تصور است. بن هاجز که تا چند سال پیش به‌عنوان فرمانده ارتش ایالات متحده آمریکا در اروپا خدمت می‌کرد، در مورد واکنش متعارف و گسترده آمریکا می‌گوید، پاسخ ایالات متحده دقیقا متناسب با اقدام روسیه خواهد بود اما به‌اندازه کافی مخرب خواهد بود که پیامی روشن برای مسکو ارسال کند. در روزهای اخیر، دیگر مقامات نظامی و کارشناسان، ایده انهدام فوری سایت پرتاب موشک اتمی روسیه را مطرح کرده‌اند. آنها معتقدند که این تهدید به‌تنهایی می‌تواند اثری بازدارنده داشته باشد. هُویزگن، رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ می‌گوید: «پوتین خودش دکمه پرتاب موشک هسته‌ای را فشار نمی‌دهد. فرمانده‌ای که این کار را می‌کند، 10دقیقه پس از آن کشته خواهد شد.»

شرایط متفاوت پوتین از خروشچف

یکی از دلایل مهم تبدیل نشدن جنگ سرد به جنگ گرم، این بود که ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، یکدیگر را به آخرالزمان هسته‌ای تهدید می‌کردند. «تخریبِ مسلمِ متقابل» به‌طور متناقضی، تضمین بقای جهان برای چند دهه بود. از این گذشته، آنها می‌دانستند، اولین کسی که دکمه را فشار می‌دهد، دومین نفری است که می‌میرد. امروزه آن شرایط کمی پیچیده‌تر شده است. اوکراین عضو ناتو نیست و در نتیجه، تحت حمایت پیمان دفاعی متقابل این ائتلاف هم قرار ندارد. اما حمله تلافی‌جویانه آمریکایی‌ها پس از حمله اتمی روسیه، ناتو را به یکی از طرف‌های جنگ تبدیل خواهد کرد. هیچ‌کس نمی‌تواند مارپیچ تشدید شرایط را پیش‌بینی کند. در واقع برای اولین‌بار در 60سال گذشته، ترس از نابودی هسته‌ای، بار دیگر در سراسر جهان وجود دارد. در آن زمان در اکتبر 1962 به دلیل استقرار شوروی در کوبا، جهان در آستانه نابودی بود. اوضاع به حدی نامطمئن بود که خلبانان بمب‌افکن‌ها در پایگاه هوایی رامشتاین در آلمان، شب‌ها را در فرودگاه می‌خوابیدند تا در صورت نیاز بتوانند در عرض چند دقیقه از زمین بلند شوند و بمب‌های هسته‌ای خود را بر فراز شهرهای شوروی پرتاب کنند. این وضعیت اما خنثی شد و تنها دلیل‌اش این بود که هم جان‌اف‌کندی، رئیس‌جمهور آمریکا و هم نیکیتا خروشچف، رهبر شوروی، مایل به سازش بودند و البته رابرت‌کندی، برادر رئیس‌جمهور آمریکا هم درگیر دیپلماسی مخفیانه با مسکو بود. به هر حال اکنون هیچ ارتباط قابل اعتمادی میان پوتین و کاخ سفید وجود ندارد‌ و برخلاف خروشچف، رهبر فعلی کرملین، مشکلات زیادی بر سر راهش دارد. ارتش او با پیشروی اوکراینی‌ها در جنوب کشور در منطقه اطراف خرسون در جبهه گسترده‌ای در حال شکست است. خرسون از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، چه به لحاظ استراتژیک و چه به لحاظ نمادین. سقوط خرسون، شکستی ویرانگر برای پوتین خواهد بود و حالا با آسیبی که توپخانه اوکراینی‌ها به پل‌های رود دنیپر زده و خطوط تدارکاتی روسیه را تا حد زیادی قطع کرده، احتمال شکست پوتین در خرسون، بیشتر شده است. نه فقط در جنوب، بلکه در شمال شرق هم ارتش روسیه مجبور به عقب‌نشینی شده است. پس از درگیری‌های سخت، روسیه اخیرا شهر لیمان را هم تسلیم کرده است؛ تقاطعی بسیار مهم در شمال دونتسک. از آن زمان نیروهای اوکراینی به سوی منطقه لوهانسک پیشروی کرده‌اند. این‌ها شکست‌هایی است که نمی‌توان آنها را به‌راحتی و حتی با بهترین تبلیغات هم پنهان کرد. حالا نارضایتی در رژیم پوتین خود را آشکار می‌کند. دو مورد به‌طور خاص در انتقاد از رهبری ارتش روسیه بسیار پرسروصدا بوده است؛ یکی رمضان قدیروف، حاکم چچن و دیگری یوگنی پریگوژین کارآفرین نظامی و از نزدیکان پوتین. هردوی آنها در اوکراین فعال هستند. قدیروف، واحدهای چچنی گارد ملی را مستقر کرده و پریگوژین، گروه واگنر را کنترل می‌کند. به یک معنا آنها هم شریک و هم رقیب ارتش روسیه هستند. قدیروف، الکساندر لاپین، فرمانده مسئول لیمان را «یک بدبخت بازنده» توصیف و از اینکه روسای ستاد کل روسیه، اشتباهات او را پنهان می‌کنند، ابراز تاسف کرده است. پریگوژین نیز گفته: «همه این احمق‌ها را باید با مسلسل و پای برهنه به خط مقدم فرستاد.» برخی شروع به گمانه‌زنی کرده‌اند که شویگو، وزیر دفاع روسیه که پوتین در گذشته بارها با او به تعطیلات رفته، حالا از چشم افتاده است. تا همین اواخر انتقاد از شویگو به‌خاطر نزدیکی‌اش به پوتین، تابو به‌شمار می‌آمد و هر انتقادی از او به منزله انتقاد از شخصِ پوتین بود. حالا اما پوتین، حتی رمضان قدیروفِ منتقد را به درجه سرهنگی ارتقا داده است و اگرچه این ارتقا به نفوذ بیشترِ او کمکی نمی‌کند، نشان می‌دهد که حمله آشکار به مقامات ارشد ارتش، اکنون در میان نورچشمی‌های پوتین، مجاز است.

گزینه‌های غیرهسته‌ای پوتین تمام نشده

اینکه آمریکایی‌ها این تهدید را جدی گرفته‌اند، در هشداری علنی که به اوکراینی‌ها داده‌اند که زیاده‌روی نکنند، واضح است. نیویورک‌تایمز اخیرا در گزارشی نوشت گمان می‌رود «بخش‌هایی از دولت اوکراین» پشت قتل داریا دوگینا، دختر الکساندر دوگینا، مغز متفکر ملی‌گرایان افراطی روسیه و حامی سرسخت حمله به اوکراین باشند. واشنگتن می‌خواهد برای کی‌یف این موضوع را روشن کند که نباید بهانه‌ای به مسکو برای تهدیدات بیشتر بدهند. روزبه‌روز بر لفاظی‌هایی که در مسکو درباره استفاده از سلاح اتمی مطرح می‌شود، افزوده می‌شود. آیا آنها در حال آماده کردن زمینه به منظور اقدام هستند؟ دیمیتری مدودوف، معاون پوتین در شورای امنیت روسیه و عاشق شعارهای موجز، در کانال تلگرامی خود درباره استفاده از «بدترین سلاح» علیه اوکراین حرف زده است. او نتیجه‌گیری کرده که ناتو به‌سادگی آن را خواهد پذیرفت: «آنها استفاده از هرگونه سلاح را در درگیری کنونی، درک خواهند کرد.» افراد در تلویزیون دولتی روسیه نیز به‌طور مکرر و ظاهرا با لذت در مورد گزینه هسته‌ای صحبت می‌کنند. گاهی اوقات با لحن یک شوخی وحشتناک کنایه می‌زنند؛ مانند زمانی که اولگا اسکابیوا، مجری تلویزیونی به طعنه گفت که مراسم خاکسپاری ملکه با حضور ده‌ها تن از مقامات غربی از جمله بایدن، ارزش آن را دارد که هدف یک موشک هسته‌ای قرار بگیرد. برخی دیگر از این موضوع به‌عنوان سناریویی غم‌انگیز رستاخیز حرف می‌زنند؛ همانطور که مارگاریتا سیمونیان، رئیس کانال تبلیغاتی راشا تودی گفت، یا دونباس تحت کنترل روسیه باقی می‌ماند یا جنگی هسته‌ای رخ خواهد داد. یک استدلال علیه استفاده از سلاح‌های هسته‌ای این است که گزینه‌های غیرهسته‌ای پوتین برای تشدید تنش‌ها به‌هیچ‌وجه تمام نشده است. مثلا او می‌تواند «بسیج جزئی» را گسترش دهد. او همچنین می‌تواند تلاش کند دیکتاتور کله‌شق بلاروس، یعنی الکساندر لوکاشنکو را مجبور کند که وارد جنگ شود. پوتین همچنین می‌تواند شروع به تخریب زیرساخت‌های غیرنظامی اوکراین کند. سرگئی میرونوف، رئیس حزب اپوزیسیون وفادار به کرملین اخیرا در مجلس دوما اعلام کرد: «بیایید تمام زیرساخت‌ها، از جمله نیروگاه‌ها و پل‌ها را نابود کنیم.» پوتین همچنین می‌تواند با سلاح‌های دقیق به منطقه دولتی در کی‌یف حمله کند. علاوه بر این، حمله به اوکراین با سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی احتمالا جریان نظامی را تغییر نخواهد داد. هدف اصلی چنین اقدامی، مرعوب کردن است؛ برای مثال ترساندن کی‌یف برای اینکه مجبور شود پای میز مذاکره بیاید. اما پرزیدنت زلنسکی قصد مذاکره با پوتین را ندارد و حتی با صدور فرمانی، پشتوانه‌ای را برای امتناع از مذاکره با پوتین قرار داده است. منطق درگیری‌های نظامی این است که حتی کسانی که درگیری را به‌راه انداخته‌اند، دیگر نمی‌توانند آن را کنترل کنند. یکی از خطرناک‌ترین لحظات بحران موشکی کوبا، روزی بود که موشک شوروی، یک هواپیمای شناسایی U-2 آمریکایی را بر فراز کوبا سرنگون کرد؛ حمله‌ای که خروشچف اجازه آن را نداده بود. اگر پوتین با لفاظی‌های شبه‌مذهبی خودش تحریک شود چه؟ زمانی که او در تالار سفید سن‌جرج در کرملین، الحاق مناطق لوهانسک، دونتسک، خرسون و زاپوریژیا را به روسیه جشن می‌گرفت، دشمن دیگر ناتو یا نازی‌های ادعایی در کی‌یف نبودند. پوتین، این جنگ را به‌عنوان برخورد آخرالزمانی تمدن‌ها، نبرد پایانی جهانِ روس علیه «شیطان‌گرایان» غربی به تصویر کشید. آیا در چنین جنگی، استفاده از هر چیزی جایز نیست؟

چین پوتین را سر عقل می‌آورد؟

برخی در غرب معتقدند که چین می‌تواند رئیس‌جمهور روسیه را سر عقل بیاورد. ویکتور گائو، معاون مرکز چین و جهانی‌سازی، اندیشکده‌ای در پکن که با حزب حاکم در ارتباط است، می‌گوید: «اگر جنگ هسته‌ای آغاز شود، تمام جهان قربانی خواهند شد. چین هرگونه استفاده از سلاح‌های هسته‌ای را رد می‌کند.» گائو در پاسخ به این پرسش که چین چگونه می‌تواند به جلوگیری از چنین سناریویی کمک کند، گفت: «به شما اطمینان می‌دهم که کانال‌های ارتباطی بین چین و روسیه باز است و چین به دیپلماسی بی‌سروصدای خود ادامه می‌دهد.» پوتین چند هفته پیش از آغاز جنگ اوکراین، به پکن رفت. در اجلاس سران پوتین و شی‌جین‌پینگ، رهبر چین به یکدیگر از «دوستی بدون محدودیت» اطمینان دادند. هنوز معلوم نیست که پوتین آن روز چین را از تهاجم قریب‌الوقوع به اوکراین مطلع کرده بود یا نه. اسکات کِنِدی از مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی آمریکا، اولین تحلیل‌گر ارشد سیاست ایالات متحده آمریکا که از زمان شروع همه‌گیری به چین سفر کرده و جلسات سیاسی زیادی را در آنجا برگزار کرده است، می‌گوید: «من نشنیدم کسی از تهاجم روسیه دفاع کند.» او می‌گوید در چین با مردم درباره روابط پکن و مسکو حرف زده و بیشتر آنها سکوت کرده‌اند. اسکات کِنِدی می‌گوید: «گمان می‌کنم این سکوت نشانه جالبی از کشمکش درونی آنها باشد و اینکه در شرایط سختی قرار گرفته‌اند.» خود پوتین در اواسط ماه سپتامبر به این موضوع اشاره کرد که چین نسبت به جنگ، مشتاق نیست. پوتین در دیداری با شی در شهر سمرقند در ازبکستان گفت: «ما برای موضع متعادل دوستان چینی‌مان در مورد بحران اوکراین، ‌ارزش زیادی قائل هستیم.» پوتین گفت، درک می‌کند که پکن، «تردیدها و نگرانی‌هایی» دارد. گویی پوتین مجبور شده بود به‌طور علنی خود را سرزنش کند. شی‌جین‌پینگ اما ترجیح داد از شام خوردن با «بهترین دوست» خود، یعنی پوتین، به‌خاطر کرونا صرف‌نظر کند؛ دست‌کم کرونا را بهانه کرد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی