پدرخواندههای دلار
آخرین خبرهای اقتصادی ایران و دنیا

هممیهن از فعالیت مالگردانهای بازار فردایی در تهران گزارش میدهد
«دلار کی داره؟ نقدی کی میخواد؟ دو هزار دلار کی میفروشه؟ سه هزار تا دارم. یورو کی داره؟...» وقتی وارد مسیر و گعده دلارفروشان فردایی در سبزهمیدان و پاساژ طلا و جواهر بازار بزرگ میشوی، این کلمات و جملات به وضوح به گوش میرسند. جملات و اصطلاحاتی که بیشتر در جمع خودیهای این محمل قابل فهم و درک است. از ایستگاه متروی 15خرداد بیرون میآیی. چشمت که به روشنایی آفتاب میخورد، خودت را میان جمعیت انبوهی میبینی که در بازار بزرگ رفت و آمد میکنند. جلوتر از راسته لباسفروشیها و خشکبارفروشیها جمعیت زیادی را میبینی که در حال فریاد زدن هستند. از خرید و فروش میگویند که عمدتا مقصودشان دلار و یورو و لیر و برخی ارزهای دیگر است. از همه سن و سالی در بینشان دیده میشود؛ پیر و جوان و میانسال. اغلب گوشی موبایل در دستشان است و با جای دیگر در ارتباط هستند و خط اصلی را از آنجا میگیرند. این آدمها و جایی که در آن فعالیت میکنند، بازاری است که به آن فردایی میگویند و به بازیگرانش دلارفروشان فردایی؛ جایی که قیمت دلار برای روز بعد تعیین و معامله میشود. البته معامله غیرفیزیکی و غیرنقدی. هر معاملهای معمولا دو طرف دارد، یکی از طرفین معتقد است که بهای ارز در زمان مشخصی در روز بعد مقدار مشخصی بالاتر از بهای آن در روز جاری خواهد بود، در حالیکه طرف دیگر میگوید نرخ دلار یا هر ارز دیگری نسبت به امروز مقداری پایین رقم میخورد؛ چیزی شبیه به نوعی شرطبندی. با فرارسیدن زمان تعیین شده در روز بعد، اگر قیمت دلار بالاتر رفته باشد، طرفی که معتقد بود قیمت ارز کمتر میشود، این تفاوت قیمت را به طرف مقابل میپردازد و اگر قیمت ارز کاهش یافته باشد، طرفی که افزایش نرخ را پیشبینی کرده بود، موظف است اختلاف دو نرخ را به طرف مقابل پرداخت کند. بازار فردایی روی شاخ 10 بازارگردان اصلی میچرخد. وقتی دست از خرید و فروش میکشند؛ قیمتها بالا میرود و وقتی پرکارند، قیمت ارز پایین میآید. کسی آنها را نمیبیند اما موبایل مالگردانها تقریبا در بیشتر ساعت کاری به آنها متصل است و خط و خطوط کلی بازار بهشان منتقل میشود، اینکه چه ارزی، با چه نرخی و در چه حجمی را برای فردا خرید و فروش کنند، مشخص نیست.
جایی برای غیرخودیها نیست
وارد جمعیت انبوه سبزهمیدان که میشوی، کسی توجه چندانی بهت نمیکند. ظاهرا فهمیدهاند که غیرخودی هستی. چندان تمایلی به صحبت ندارند و چیز زیادی ازشان درز نمیکند. در محفلهای سه، چهارنفری جمع میشوند و با هم برای نرخ فردای دلار معامله میکنند. از سبزهمیدان که جلوتر میروی به محله و بازار طلافروشان میرسی. پلههای آهنین را بالا میروی و وارد دالان تنگی میشوی که از جمعیت غُل میزند. اینجا دهنه اصلی بازار طلافروشان است. از لابهلای جمعیت که رد میشوی وارد یکی از پاساژهایی میشوی که به یکی از مراکز اصلی طلافروشان متصل میشود؛ مغازههایی که بیشتر عمدهفروشان طلا هستند. به همه افرادی که در سبزهمیدان و همه کسانی که در راهروهای بازار طلا مشغول فریاد زدن و معامله هستند، به اصطلاح مالگردان میگویند. مال اصلی برای کسی است که اصلا در آنجا حضور ندارد. آدمهای اصلی یا واسطه و کارگزارانشان، با مالگردانها از طریق موبایل در ارتباط هستند. مالگردانها معتمدین بازیگران اصلی پشت صحنه یا همان بازارگردانها هستند. میگویند کسی بازارگردانهای اصلی را نمیبیند و جایی ظاهر نمیشوند. ولی این هم گفته میشود که اگر 10 نفر از این بازارگردانهای اصلی یک روز فعالیت نکنند، معاملات میخوابد، خرید و فروش صورت نمیگیرد و قیمت در بازار فردایی بالا میکشد. این طبیعت بازار است. اگر به عنوان عابرپیاده هم از سبزهمیدان و بازار طلافروشان رد بشوی، مالگردانها را به عنوان افراد دمدستی و ظاهری میبینی ولی بازارگردانها جایی رویت نمیشوند و بیشتر ترجیح میدهند در نقش «دون کورلئونه» فیلم پدرخوانده ظاهر شوند. این ساختار در بازار طبیعی است، هر کسی سعی میکند نقش خودش را بازی کند و بازار را بچرخاند. غریبهها چندان جایی در میان معاملهگران ندارند. نوعی شناخت و اعتماد نانوشته میان دلارفروشان فردایی وجود دارد که باعث میشود حرف و قول همدیگر را بفهمند و بپذیرند. برای همین غربیهها جای چندانی بینشان ندارند. ولی اگر هم غربیهای بخواهد با فرداییها معامله کند، باید تضمینهای نقدی لازم را به آنها قبل از فرارسیدن روز بعد بدهد. ظاهرا فاکتورهای صوری هم بین این افراد رواج دارد و چیز عجیب و غریبی نیست که بیشتر برای دور زدن سیستم بانکی به کار میرود.
معاملات فردایی غیرقانونی است اما...
سعی میکنی که با بعضیهایشان وارد دیالوگ شوی ولی پاسخی نمیگیری، انگار نمیخواهند کسی از رمز و راز کارشان سردربیاورد و البته ترس هم در لحن و گفتارشان احساس میشود. در سالهای گذشته برخی از فعالان این بازار دستگیر شدهاند که به صورت کوتاهمدت و مقطعی بازار را تحت تاثیر قرار داده است. متولیان پولی و بانکی صراحتا معاملات فردایی که صرفا مابهالتفاوت نرخ ارز بین طرفین جابهجا میشود را غیرقانونی عنوان کردهاند. اخیرا مدیرکل سیاستها و مقررات ارزی بانک مرکزی در خصوص ضوابط جدید مبارزه با قاچاق کالا و ارز گفته بود: «بر اساس مواد قانونی جدید مصادیق قاچاق کالا و ارز معاملات فردایی که هیچگونه ارزی مبادله نمیشود و صرفاً مابهالتفاوت آن در کاغذ محاسبه میشود، قاچاق تلقی شده است.» اما با وجود این اظهارات رسمی، معاملهگران فردایی و بازارگردانها همچنان این بازار را در دست دارند. شاید برای مدتی پراکنده و ناپدید شوند یا جایشان عوض شود، ولی بعد از مدتی که آبها از آسیاب افتاد، مجددا ظاهر میشوند. حالا یک زمان در مقابل پاساژ افشار در خیابان فردوسی یا در سبزهمیدان و بازار طلافروشان بازار بزرگ یا هر جای دیگر. انگار به عنوان یک عنصر حذفنشدنی از بازار ارز پذیرفته شدهاند. دستگیریها هم اغلب موجی و مقطعی است. وقتی بازار دچار نوسانات شدید شود یا یکباره قیمتها بالا بکشد، مثل آنچه در سال 90، 97 و 98 رخ داد، موج دستگیریها شروع میشود. اما این روزها و هفتهها، بازار شرایط نسبتا باثبات و حتی کاهشی را تجربه میکند که به گفته بسیاری تحت تاثیر اخبار و نتیجه مذاکرات هستهای بوده است. خبرهایی هم که از فردوسی و صرافیها میرسد، حاکی از این است که انتظار عمومی به سمت کاهش قیمت سوق پیدا کرده است و اغلب افراد در صف فروش ارز مقابل صرافیها قرار گرفتند. موضوعی که دبیرکل کانون صرافان هم آن را تایید کرده است. به گفته سلطانیزاده «دراین شرایط مردم بیشتر فروشنده ارز هستند و این روند باعث کاهشی شدن نرخها شده است. یکی از نتایج مثبت سیاست جدید ارزی بانک مرکزی برای مدیریت بازار ارز، کمرنگ کردن نقش فعالان غیررسمی در بازار ارز کشور است که با به دست گرفتن جریان عرضه و تقاضا در بازار ارز از طریق نرخ توافقی، دیگر خبری از جولان دلالان ارزی نیست.» در روزهای گذشته قیمت دلار حتی به کمتر از 30 هزار تومان هم رسید و به نظر میرسد با نهایی شدن توافق برجام، این روند ادامهدار باشد و نرخهای 28 یا 27 هزار تومان هم به اعتقاد تحلیلگران بازار چندان دور از انتظار نیست. چراکه در صورت توافق احتمالی بسیاری از کنشگران بازار انتظار افت قیمتها را دارند، اما مشخص نیست که بعد از احیاء برجام بازارگردانها یا همان پدرخواندههای بازار، اجازه ریزش شدید قیمت را میدهند یا خیر؟ برخلاف آنچه که دبیرکل کانون صرافان میگوید، در این شرایط فعالان بازار فردایی هم به راحتی مشغول کارشان هستند و فعالیتشان را در معرض خطر نمیبینند و آشکارا خرید و فروش و معامله میکنند. ظاهرا بازارگردانها اطمینان لازم را به افراد و مالگردانهایشان دادهاند. هر چند که همه اینها دلیل نمیشود که بخواهند حرف بزنند و اطلاعاتی بدهند.
نوری در تاریکی
از بازار طلا فروشان که بیرون میروم بعد از گذر در راستای اغذیهفروشان و رستورانداران، دوباره به سبزهمیدان برمیگردم. تقریبا ناامید شدهام که بتوانم با کسی از فعالان فردایی و مالگردانها صحبت و مصاحبه کنم. سراغ چند نفر دیگر میروم ولی باز هم جواب منفی میشنوم تا اینکه به یک مرد مسن و شکستهشده میرسم، نزدیکش که میشوم خودش سر صحبت را باز میکند.
دلار داری؟
-نه
به ظاهرت نمیخوره اهل معامله باشی.
-نه. دنبال معامله و خرید نیستم ولی شاید بخوام بعدا بخرم.
الان دنبال چی هستی؟
(احساس کردم که میشود راستش را گفت. حسام این بود که بهم اعتماد کرده.) -خبرنگارم، دارم گزارشی از وضعیت بازار دلار فردایی تهیه میکنم. دنبال کسی هستم که به سوالهام جواب بده.
چی میخوای بدونی؟
- دنبال خبر تازهام. میخوام از تحولات جدید بازار فردایی بدونم. (به نظر کمی دچار تردید شد. چند لحظه سکوت کرد.)
بپرس، فقط زیاد طول نکشه، هیچ اسمی هم از من تو مطلبت نیاد.
-باشه. خیالت راحت.
روایت یک مالگردان از بازار فردایی
الان وضعیت بازار چطور است؟ معاملهها راحت انجام میشود؟
تنها مشکلی که الان وجود دارد جابهجایی پول است. یعنی از نظر حجم و کارت به کارت کردن مشکل هست. بعضیها دوست ندارند که جابهجاییهایشان در سیستم بانکی ثبت شود.
یعنی خرید سخت شده؟
هم خریدن و هم فروختن سخت شده است. در کل جابهجایی پول ریال سخت شده. این کارتهایی که دستشان است برای جابهجایی پول کم است. آنهایی که حجم پول زیادی دارند این کار را نمیکنند، اما بعضیها انجام میدهند، ولی صابونش را به تنشان میمالند. منتها زیر قیمت میخرند. عددهای بزرگ را بعضا در سیستم بانکی جابهجا میکنند. ولی یکسری فاکتورهای صوری درست میکنند.
این فاکتورهای صوری را چرا درست میکنند؟ چه نیازی به این فاکتورها دارند؟
فاکتور صوری یعنی اینکه طبق قانونی که بانک مرکزی اعلام کرده، هیچ شخصی الان از حساب شخصی خودش نمیتواند بیشتر از 200 میلیون تومان برداشت کند. باید یک پیشفاکتوری بیاورد که مثلا دارد یک خانهای، ماشینی یا بالاخره یکچیزی میخرد. وقتی یک مالی که ارزشش بیشتر از 200 میلیون تومان است نیاز به این پیشفاکتورها دارد. الان برای اینکه بانک مرکزی این اجبار را گذاشته است، افراد برای اینکه کارشان برای نیازی که بیش از 200 میلیون است را انجام دهند، از دوست و آشنا یک پیشفاکتور میخرند و یک فاکتور جعلی درست میکنند. برای اینکه بتوانند بیشتر از 200 میلیون تومان از حساب خودشان برداشت کنند. حالا در جابهجایی رقمهای سه، چهار هزار دلار که ارزش ریالیاش کمتر از 200 میلیون میشود، مشکلی نیست. این آدمهایی که در بازار هستند از طریق چند تا کارت نزدیکانشان پول را پرداخت میکنند. چون از هر کارتی با توجه به شماره ملی هر فرد 10 میلیون بیشتر نمیتوانی برداشت کنی. حالا مثلا برای اینکه 10 هزار دلار بخرد، چه جوری باید پول را بدهد؟ مجبور است که یک فاکتور صوری درست کند و به بانک بدهد تا آن پول بیشتر از 200 میلیون را بپردازد. هفته پیش یک مورد 300 هزار تا داشتیم که میخواستند هفت، هشت تومان زیر قیمت بخرند. همان آقا به قیمت روز کلش را در چهارراه استانبول فروخت. یعنی کل 300 هزار تا را فروخت.
این کسانی که بهشان مالگردان میگویند دقیقا کارشان چیست؟ از کی خط میگیرند؟ چون گوشی تلفن مدام دستشان است؟
به این فرداییهایی که تلفن دستشان است، مالگردان میگویند. هم برای دلار هستند و هم برای سکه. اینها مالگردان هستند. یعنی مال کسی دیگر را میگردانند. حقالعمل میگیرند و برای یک نفر دیگر کار میکنند. یک چیزی میخرند و یک چیزی میفروشند، یا فرداییها رو میخرند. اون طرف هم بازارگردان هستند که در خانهشان نشستند آب پرتقال میخورند، زنگ میزنند به مالگردانشان میگویند: فردا را چند میگن؟ بعد میگوید چهار تا «بسته» یا شش تا «بسته» برای من بخرد. یا اینکه میگوید فردا را برای من نقدیش را بخر. اینهایی که بیرون هستند به اصطلاح خودشان مالگردان هستند. یعنی هیچ کدامشان کارهای نیستند. با افرادی هم معامله میکنند که شناختهشدهاند. یعنی کسی باشد که تاوان معاملهاش را بدهد.
هر بسته یعنی چند دلار؟
هر «بسته» 10 هزار دلار میشه. یک اصطلاح دیگر هم هست که میگویند مثلا یک «کیف». هر کیف یک میلیون دلار است.
اخیرا دستگیری در بازار اتفاق افتاده؟
برخی کسانی که پول جابهجا کردند در سیستم بانکی شناسایی شدند. ولی هیچ کاریشان نمیکنند. یک بازجویی میکنند و معمولا نگه نمیدارند. بعضی وقتها میبینیم که بازار کار نمیکند، این زمانی است که 10 تا آدم گنده (بازارگردان) کار نمیکنند و یک مقدار بازار به هم میریزد؛ نه خرید میشود و نه فروش.
کسانی که دستگیر شدند نفرات اصلی بودند؟
معلوم نیست آنهایی که گرفتند نفرات اصلی بودند یا نه. نمیدانم. ولی معمولا نفرات اصلی را نمیگیرند. خود دولت میگوید روزانه 250 میلیون دلار در کل بازارها تزریق میکند. این دستگیریها هم شاید در بازار اثرات یکی دوروزه داشته باشد. هنوزهم مثل وحید مظلومین (سلطان سکه که اعدام شد) هستند. عوامل اینها یک، دو، سه و چهار دارند. معمولا شاید به سرشاخهها نرسند. ولی به حلقه سوم و چهارم میرسند. ولی به نظر من اینجوری که خود بانک مرکزی مدیریت میکند، فقط دست خودش است. چون تزریقکننده عمده ارز خود بانک مرکزی است. یک مقدار تبادلات ما الان در بحث کلان اقتصادیمان از کانالهای غیررسمی است؛ بعضا طلا. بانک مرکزی سعیاش این است که قیمت طلا را در یک تعادلی نگه دارد. وقتی مثلا قیمت جهانی پایین میآید، بانک مرکزی کمی دلار را بالا میکشد تا قیمت طلا افت نکند. این دست خودشان است و میخواهند ثابت نگه دارند تا زیاد بازی نکند.
چرا این کار را میکنند؟
این بازی نکردن یک خاصیتی دارد. آنهایی که به قول خود بانکیها دلار و طلای خانگی نگه میدارند، طبعا وقتی نوسانی هم نباشد هیچ سودی هم در کار نیست و هیچ جذابیتی هم برای افراد که بخواهند بروند بخرند ندارد. مثلا من بروم 15-14 میلیون بدهم یک سکه بخرم نگه دارم، بعد یک سال بنشینم ولی هیچ نوسانی نداشته باشد، به درد من نمیخورد. برای همین این کار را نمیکنم. آنهایی هم که دارند میآورند میفروشند، این کار یک مقدار بازار را آرام میکند.
الان جمعیت مثل سابق، در سبزهمیدان و جاهای اصلی هر روز جمع میشوند؟
در سبزهمیدان جمع میشوند و کسی هم کار ندارد. همان جای قدیم جمع میشوند. «فردا را دارم؟ فردا را میفروشم؟ فردا را میخرم» از این چیزها میگویند. تو این چند روزه که بنر زدند (بنر انتخابات اتحادیه طلا و جواهر) شاید داد و فریاد نکنند. ولی سبزهمیدانی هست و داخل پاساژها هم هستند و کار میکنند.
در فضای مجازی هم فعال هستند؟
در فضای مجازی هم کار میکنند و فعالاند.
اینطور که من فهمیدم این مالگردانها فقط با کسانی که بشناسند معامله میکنند.
شما الان برو بگو من فردا را میخواهم. کسی به شما نمیدهد. البته ممکن است بدهد. ولی دو میلیون نقدی میگیرد بعد فردا را میدهد که اگر فردا به اصطلاح خودشان ملق زدی، دو تومان پیش خودش داشته باشد. ولی در کل اگر شناختهشده نباشی کسی اصلا نگاهت هم نمیکند. یک وقتهایی میگویند بازار فردا خوب است. مثلا 200 تومان یا 300 تومان بالاتر از امروز است. طرف نقدی دارد و میخواهد الان بفروشد، فردا را میفروشد، مالش هم در جیبش است. 300 تومان بالاتر میفروشد و فردا را تحویل میدهد.
اینکه گفته میشود بازار فردایی با بازار هرات و اربیل ارتباط دارد درست است؟
بازار فردایی حتما با هرات و اربیل هم ارتباط دارد. خبرها از آن طرف میآید. مثلا میگویند هرات بهتر از اینجاست. خبرهایش را میگیرند بعد یک کاری انجام میدهند. ممکن است کشورهای جنوبی هم باشند.