پرونده بولتون طرح افکار عمومی کاخ سفید است
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

مهدی مطهرینیا در گفتوگو با «هممیهن»:
پرونده بولتون طرح افکار عمومی کاخ سفید است
مهدی مطهرینیا، دکترای آیندهپژوهی و استاد دانشگاه معتقد است که طرح موضوعاتی نظیر اتهام ترور جان بولتون را باید در راستای آمادهسازی افکار عمومی توسط آمریکا برای پیگیری پلن B در قبال ایران و اعمال فشارهای رسانهای بر ایران ارزیابی کرد.همانطور که میدانید دولت آمریکا دو روز پیش ایران را متهم کرد که برای ترور جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق دولت آمریکا اقدام کرده است. چرا دولت باید در این مقطع زمانی که به احیای برجام نزدیک شدهایم این اتهام را مطرح کرده و چه سودی از طرح این اتهام میبرد؟
در وضعیت کنونی هم واشنگتن و هم تهران نسبت به پرونده هستهای انضمامات رسانهای دارند. تهران تلاش میکند با مطرح کردن مطالبی چون افزایش سطح غنیسازی اورانیوم، مطرح کردن دستیافتن به آستانه ساخت سلاح هستهای و نزدیکی به روسیه یا چین، اهرمهای فشاری را بر روی دستگاه دیپلماسی آمریکا در جهت تصمیمگیری در پرونده هستهای ایجاد کند. آمریکا هم با طرح مطالبی درارتباط با دور زدن تحریمها توسط ایران، همکاری پهپادی ایران و روسیه در جنگ اوکراین و پروندههایی مانند قضیه اخیر جان بولتون، همین سیاست را دنبال میکند و این وضعیت آشکاری است و برای فهم آن چندان نیازی به هوشمندی استراتژیک نیست. هر دو طرف قضیه تلاش دارند در موقعیت کنونی با تحرکاتی در بخش دیپلماسی عمومی و انضمامات رسانهای به حرکت دیپلماسی خود بر روی افکار عمومی در دو سطح نخبگان و تودهها تاثیر بگذارند و بالطبع همانگونه که ایران در این حوزه فعال است، آمریکا هم فعال است.
فکر نمیکنید که این اتهام در این سطح ممکن است باعث شود گروههایی در داخل آمریکا که مخالف احیای برجام هستند، فشار روی بایدن را زیادتر از گذشته و مانع تصمیمگیری بایدن در احیای برجام شوند؟
به هر تقدیر این معنا در پرونده هستهای یا هر پروندهی دیگری در کشورهای مختلف صدق میکند. همانطور که در پاسخ پرسش نخست گفتم، به طور مثال وقتی روزنامه کیهان مطلبی را مینویسد، این امر میتواند مورد بهرهبرداری جناحهای رادیکال در ایران قرار گیرد و همینگونه است وقتی که واشنگتنپست یا کاخ سفید یا حتی افبیآی و وزارت دادگستری آمریکا مطالبی را در ارتباط با ایران مطرح میکنند، این بهرهبرداری در داخل آمریکا هم صورت میگیرد. اما نکته اساسی این است که این معانی تا چه اندازه دارای حقیت هستند. یعنی آیا ایران و آمریکا هر دو در بیان مطالب خود در مسیر تاثیرگذاری بر تصمیمگیری طرف مقابل اقدامهای عملی به انجام میرسانند یا خیر و در این اقدامهای عملی چه حرکاتی انجام میدهند و این است که تا حدود زیادی چنین اقداماتی را معنادار میکند. باید این را دانست که حوزه تصمیمگیری سیاسی اگر دارای اقتدار عملیاتی باشد براساس منافع ملی کشورها تصمیمگیری میکند نه براساس ابزارهای گروههای فشار یا عملکرد آنها. اگر پایتخت کشوری یا دولت کشوری بخواهد تحت تاثیر گروههای فشار تصمیمگیری کند، این نشاندهنده ضعفاش تلقی خواهد شد.
آیا میشود براساس سخنان شما اینطور نتیجه گرفت که طرح این اتهامها علیه ایران، لزوما در تصمیمهای دولت بایدن برای احیای برجام نمیتواند اثرگذار باشد؟
باید قبول کنیم که دولت آمریکا یک دولت مدرن است و در دولتهای مدرن تصمیمگیریها و تصمیمسازیها باید براساس منافع ملی شکل بگیرد. اگرچه دولت بایدن نسبت به دولتهای دیگر آمریکا در نیم قرن اخیر ضعیف جلوه کرده است. ولی روش تصمیمگیری دولت بایدن هم از همان روشها تبعیت میکند. به هر تقدیر باید بدانیم که دولت بایدن برای پلن B هم آماده میشود. بالطبع مطرح کردن این پروندهها با توجه به پذیرش یا عدم پذیرش برجام در دستور کار آمریکا خواهد بود. چون اگر هم ایران برجام را بپذیرد بخشی از تحریمها و نه همه تحریمها، لغو خواهند شد. حتی تحریمهای دوران ترامپ، منجمله تحریم سپاه پاسداران، پابرجا خواهد ماند. آنچه که مسجل است این است که در وضعیت کنونی، آمریکا در صورت پذیرش برجام، مساله تروریسم و تحریمهای مربوط به تروریسم را مطرح خواهد کرد و اگر ایران بازگشت به برجام را نپذیرد با توجه به طرح پروندههایی مرتبط با تروریسم، آمریکا ابعاد تحرکات نظامی علیه ایران را مدنظر قرار خواهد داد و به این ترتیب افکار عمومی را برای اقدام علیه ایران بیشتر آماده میکند.