هيچ تحريمي لغو نخواهد شد
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
فؤاد ایزدی در گفتوگو با «هممیهن»:
هيچ تحريمي لغو نخواهد شد
بدیهی است که سیاستخارجی باید بر مبنای پارامترهای اصلی امنیت ملی بنا شده باشد. حتما تصدیق میکنید که یکی از پارامترهای امنیت ملی، اقتصاد شکوفا و بهبود وضعیت معاش مردم است. در شرایط فعلی سیاستخارجی ما چقدر تسهیلگر است تا بتواند به بهبود وضعیت معیشتی مردم کمک کند؟
سیاست خارجی کشور کارش تنظیم روابط با کشورهای دیگر است و در دنیایی که ما زندگی میکنیم کشورها به هم مرتبط هستند، از طرق مختلف، هم در حوزه اقتصادی و هم در حوزه فرهنگی و هم در حوزه سیاسی با هم مراوده دارند. من سراغ ندارم کشوری را که در حوزه اقتصادی به توانمندی قابل توجهی رسیده باشد، بدون اینکه بتواند در حوزه بینالملل روابط خوبی را ایجاد کند. از این جهت سیاست خارجی صحیح میتواند در بهبود اقتصاد یک کشور، تاثیرگذار باشد و وقتی اقتصاد کشور وضعیت باثباتی پیدا میکند، در معیشت مردم هم حتما اثرگذار است. منتهی یک توازنی باید ایجاد شود. یعنی حل همه مشکلات اقتصادی با تجارت بینالملل نیست. یکسری سیاستهای اقتصادی هم هست که مربوط به داخل کشور است و ربطی به سیاست خارجی ندارد. در آن حوزهها هم باید سیاستهای صحیحی وجود داشته باشد. اینها مکمل هم هستند. سیاست خارجی خوب به اقتصاد خوب کمک میکند و اقتصاد خوب هم جایگاه کشور را در دنیا بهبود میبخشد.
این حرفی که گفتید کاملا متین است. اما آیا فکر نمیکنید در سیاست خارجی ما تا حدودی بحث امنیت صرف میچربد به موضوع توجه به معاش مردم؟ گاهی میشنویم مردم میگویند، حالا ما این سیاستخارجی را دنبال کردیم، نفعش برای ما چیست و چه چیزی به سفره ما اضافه میکند؟ به نظر میرسد یک اختلاف دیدگاه یا شکاف در این میان وجود دارد. این شکاف را چطور میتوان پر کرد؟
خب این دوگانهسازی اشتباه است.
من اصلا قصد دوگانهسازی دارم.
این دوگانهسازی بین امنیت و اقتصاد…
اصلا قصدم این نیست. اتفاقا متوجه هستم که اگر امنیت نباشد اقتصاد هم معنا ندارد. صحبتم این است که به نظر میرسد در سیاست خارجی ما، کمی به روابط متنوع با کشورهای جهان بیتوجهی میشود.
ما هم که مدتی است در تهران رفت و آمد داریم و میبینیم که این درک وجود دارد که سیاستخارجی خوب میتواند به اقتصاد کمک کند. مشکلی که ما داشتیم این بود که عدهای به خاطر دغدغههای انتخاباتی قصد داشتند اینگونه برای مردم جا بیندازند که تا زمانی که ما روابط خوبی با غرب نداشته باشیم، مشکلات اقتصادی ادامه خواهد یافت و احساس میکردند کشور نیاز دارد به عادیسازی و بهبود روابط با کشورهای غربی و به ویژه آمریکا. برای اینکه به این هدف برسند نیاز داشتند به کمک فشار افکار عمومی این سیاست محقق بشود و بعد آمدند با برنامهریزی این دو را به هم متصل کردند تا مردم احساس کنند که اگر شما در فلان پایتخت اروپایی با طرف غربی توافق نکنید، اقتصاد کشور درست نخواهد شد. این جریان سیاسی موفق شد مردم را شرطی کند و به مردم گفت که اقتصاد شما وابسته است به فلان توافق بینالمللی. نتیجه این رویکرد این شد که گفتند هر چیزی که در بهبود روابط با غرب مشکل ایجاد کند، میتواند در معیشت مردم مشکل ایجاد کند.
حالا اگر ما آن دوگانهسازی مدنظر شما را اساسا کنار بگذاریم، یعنی اگر بخواهیم این موضوع را به عنوان یک امر واقع به بحث بگذاریم…
ولی شما این بحث را شروع کردید...
من خودم شخصا دوگانهسازی را قبول ندارم. اصلا بیائید فرض کنیم که نظام جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که لزومی ندارد برجام احیا شود، چون اعتقاد دارد احیای برجام دیگر در راستای منافع ایران نیست. سوال این است که با وجود تحریمها چقدر میتوانیم اقتصادمان را سامان ببخشیم؟
شما در سوالتان یک پیشفرض دارید. فرض شما این است که اگر برجام امضا شود، تحریمها برداشته خواهند شد. اما من میگویم این پیشفرض اشتباه است.
یعنی میفرمائید اگر برجام احیا شود تحریمها لغو نخواهد شد؟
بله. اگر برجام امضا شود هیچ تحریمی لغو نخواهد شد. چون در متن اصلی برجام هم لغو تحریمها وجود نداشت.
پس ما چرا داریم مذاکره میکنیم؟
این را دیگر باید از آقای باقری بپرسید که مسئول تیم مذاکرهکننده است. اگر از من میپرسید مثل این میماند که شما پول ملکی را دادید و خریداری کردید. قولنامهای هم نوشتید که متن ضعیفی داشته و طرف مقابل هم ملک را تحویل نداده. الان چیزی که دست شما است همان قولنامه است. شما چارهای ندارید جز اینکه قولنامه را بگیرید و بروید با طرف مقابل مذاکره کنید تا شاید ملک را به شما بدهد. دستاویز دیگری ندارید. چون پول را جلو جلو دادهاید. برجام هم همین است. متنی که اشکالات زیادی داشت، نوشته شده. بعد ایران به تعهداتش کاملا عمل کرد. اما طرف مقابل عمل نکرد و بعد هم از آن خارج شد. آن موقع که مذاکره میشد باید در متن دقت میشد. حالا به دلایلی این کار انجام نشد. الان چرا مذاکره میکنند؟ چون طرف ایرانی است که به تعهداتش عمل کرده و غیر از این برجام هم چیزی در دستش نیست. از این جهت این امید وجود دارد که طرف مقابل هم مقداری به تعهداتش عمل کند.
شما میفرمائید اگر همان برجام قبلی احیا شود، تحریمی لغو نخواهد شد؟
اصلا لغو نخواهد شد. چون برجام اصلی هم لغو تحریمها را در خود نداشت. تحریمها متعلق به کنگره است و قوه مجریه آمریکا قدرتی برای لغو تحریمها ندارد.
پس الان چه باید بکنیم. چون رهبری هم گفتند که مذاکره ادامه پیدا کند و فرسایشی هم نشود؟
قدم اول این است که باید بفهمیم که چه اتفاقی میافتد. بفهمیم که ما لغو تحریم نداریم. بفهمیم که اگر برجام احیا شد، به بهانههای دیگر تحریمهای دیگری وجود خواهد داشت. بفهمیم که برجام جلوی تحریمهای جدید را نمیگیرد.
یعنی وقتی رهبری گفتند که مذاکره ادامه یابد و فرسایشی نشود، هدفشان صرفا این بود که فهمی در کشور ایجاد شود؟
بله. رهبری درباره عبرتهایی که باید از برجام بگیریم زیاد صحبت کردهاند.
یعنی احتمالا رهبری خیلی هم امید ندارند که اتفاق مثبتی بیفتد؟
علتش این است که رهبری دقتشان از خیلیها بیشتر است و متوجه بودند که تحریمهای آمریکا تا زمانی که آمریکا، آمریکا است، وجود خواهند داشت. این یک واقعیت است. این یکی از مشکلات ما در دولت آقای روحانی بود. آقای روحانی به نوعی با مردم صحبت میکردند که اگر برجام امضا شود لغو همه تحریمها را در همان روز اول داریم. زمانی هم که برجام امضا شد آن حرفهای آقای روحانی اتفاق نیفتاد. حالا اینها بحثهای گذشته است. برای آینده باید واقعیتها را آنگونه که هست بفهمیم. قدم بعدی این است که کشورهای دنیا را به دوگروه تقسیم کنیم. اول کشورهایی که خودشان میخواهند با ایران کار کنند یا اینکه قابلیت کار کردن با ایران را دارند. گروه دوم گروهی هستند که نمیخواهند یا نمیتوانند با ایران کار کنند. بعد از این تقسیمبندی، سیاستخارجی کشور با کشورهایی که میخواهند با ایران کار کنند، کار خواهد کرد و از کشورهایی که نمیخواهند با ایران کار کنند عبور خواهد کرد. ما نباید معطل این کشورها شویم. در دولت آقای روحانی این کار دقیقا برعکس انجام میشد. بنابراین سیاستخارجی صحیح از نظر من این است که واقعیتها را درست بفهمیم و با کشورهایی که میخواهند با ایران کار کنند، کار کنیم.
یعنی با توجه به این تحریمهای سفت و سخت، چین با ما کار خواهد کرد؟
بله. الان بخش اعظم نفت ما را چین میخرد.
اما این نفت را با قیمت خیلی ارزانتر از بازار به چین میفروشیم.
خیر. به قیمت بازار است.
یعنی ما به قیمت بازار به چین نفت میفروشیم؟
قیمت بازار را عرضه و تقاضا مشخص میکند. بهتر این است که ما براساس عرضه و تقاضا نفت بفروشیم یا اینکه معطل آمریکا و اروپا باشیم؟ قطعا اولی بهتر است.
ما که به صورت رسمی در بازار نفت حضور نداریم؟
حضور نداریم چون تحریم هستیم.
پس قاعدتا نمیتوانیم به قیمت رسمی نفت بفروشیم؟
اینطور نیست. شما الان سر قیمت نفت دارید صحبت میکنید. عرض من گستردهتر است. من میگویم شما درباره انتخابهایی که دارید باید صحبت کنید نه انتخابهایی که ندارید. الان ما این انتخاب را نداریم که برای فروش نفت از روشهای معمولی استفاده کنیم، چون تحریم هستیم. خواستیم این انتخاب را ایجاد کنیم و برجام را هم به همین دلیل امضا کردیم. به تعهداتمان هم عمل کردیم و طرف مقابل خارج شد از برجام. از این جهت این انتخاب را نداریم. تقصیر ما هم نیست. تقصیر طرف مقابل است که سر ما کلاه گذاشته است. صحبت ما این است که نیازی که ما داریم با کشورهای غیرغربی حاصل میشود.