دوری و دوستی ریاض و تهران
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

انگیزه ایران و عربستان برای ازسرگیری روابط چیست؟
ایران و عربستان رقابتی تاریخی بر سر مدیریت منطقه خلیج فارس داشتهاند؛ با این حال سران دو کشور همیشه سعی کردهاند موازنه قوا را حفظ کنند و اولویت را بر ممانعت از رویاروییهای پرهزینه بگذارند. انقلاب اسلامی به نقطه عطفی برای روابط ایران و کشورهای همسایه تبدیل شد. ایران که تا پیش از آن در بلوک اعراب و اسرائیل، به عنوان یکی از متحدان اسرائیل قرار داشت، به ناگهان در بلوک جدیدی طبقهبندی شد؛ بلوک شیعیان در برابر اهل تسنن. انقلاب اسلامی در ایران مایه نگرانی اعراب اهل تسنن در منطقه بود. با این حال این نگرانی تا سال 2011 بالقوه محسوب میشد. بهار عربی یا به تعبیر ایران، بیداری اسلامی، رسما نقطه آغاز درگیری علنی بلوک شیعه در برابر اهل تسنن شد. اختلافات ایران و عربستان در بحرین و یمن و تقویت نیروهای همسو در لبنان، عراق و سوریه، به نقطه اوج این رقابت منطقهای تبدیل شد و حمله نیروهای حوثی یمن به تاسیسات نفتی عربستان تیر خلاص را بر روابط دو کشور زد. از دیماه سال 1394 رابطه سرد دیپلماتیک بین ایران و عربستان هم با حمله به سفارت ریاض در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد رسما قطع شد. از همان زمان، تلاشهایی برای از سرگیری روابط آغاز شد. اما در یکسالونیم گذشته این تلاشها به دلایلی شدت گرفته است. روزنامه هممیهن در این گزارش انگیزههای ایران و عربستان را برای از سرگیری روابط مورد بررسی قرار داده است.انگیزه ایران چیست؟ چرا الان؟
میدلایستآی اکتبر سال گذشته یادداشتی منتشر کرد و مدعی شد درز کردن خبر مذاکرات محرمانه ایران و عربستان در بغداد، در واقع نتیجه یک کمپین روابط عمومی از جانب ایران بوده تا عملا فشار را برای نتیجهبخش بودن مذاکره با عربستان بیشتر کند. به گفته تحلیلگران، مذاکرات احیای برجام مهمترین انگیزه ایران برای از سرگیری روابط با عربستان است. یکی از دلایل همیشگی که برای شکست مذاکرات احیای برجام مطرح شده، عدم پذیرش مذاکره بر سر موضوعات منطقهای توسط ایران است. برای حل این معضل، ایران باید خودش دست به کار شود و معضلاتش را با کشورهای منطقه حلوفصل کند تا نیازی به مذاکره با آمریکا در اینباره نداشته باشد. اگرچه مذاکره محرمانه ایران و عربستان در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی آغاز شده، اما سیاست افزایش روابط ایران با کشورهای همسایه در دولت ابراهیم رئیسی در سرعت گرفتن این مذاکرات نقش داشته است. موسسه صلح و دیپلماسی اخیرا در یادداشتی دولت ابراهیم رئیسی را «عربگرا»ترین دولت در تاریخ ایران خوانده و نوشته شخص رئیسجمهوری ایران و حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران بیش از هر کسی در دولتهای گذشته به گسترش روابط با جهان عربی مشتاقند. فراموش نکنیم که امیرعبداللهیان چندین سال معاون عربی و آفریقایی وزارت خارجه بوده و در این سمت با کشورهای عربی ارتباط موسعی داشته است. از طرفی به اعتقاد نشریه «صلح و دیپلماسی»، دولت رئیسی مورد اعتماد حاکمیت ایران است و این پتانسیل را دارد که بیشترین تغییر را در روابط با کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی ایجاد کند. در دولت رئیسی مذاکرات ایران و عربستان با میانجیگری بغداد به اندازهای پیشرفت داشته که قرار است دور بعدی مذاکرات در سطح سیاسی برگزار شود.
نیاز ایران
سیاست رئیسی برای افزایش روابط اقتصادی با کشورهای منطقه در واقع تلاشی برای خنثیکردن تحریمهای غرب است. تهران به دنبال شرکای جدید در منطقه با هدف کاهش فشار آمریکا و غرب در آینده است و برای این منظور به کاهش تنشها با عربستان نیاز دارد. در مذاکرات احیای برجام هم به نفع ایران است که عربستان را یا در کنار خود داشته باشد یا دستکم موضع مخالف این کشور را خنثی کند. لازم به ذکر است که بنا بر گزارشهای منتشرشده، برخلاف سال 2015، موضع کشورهای عضو شورای همکاریهای خلیج فارس در قبال احیای برجام مثبت است و احتمالا همراستا با موضع عربستان، احیای برجام را در راستای تقویت ثبات و امنیت در منطقه میدانند. تقویت روابط ایران با کشورهای عضو شورای همکاریهای خلیج فارس، بستگی مستقیمی به سطح روابط با عربستان سعودی دارد. ایران قبل از انتخابات 2024 و روی کار آمدن احتمالی یک دولت جمهوریخواه در آمریکا باید روابطش را با کشورهای خلیج فارس اصلاح کند.
انگیزه عربستان چیست؟
هرچند محمد بنسلمان همه رقبای بالقوه خود را پیشتر از میدان به در کرده اما هنوز احتمال تشدید تنشها بعد از مرگ ملک سلمان وجود دارد و این خطر سند چشمانداز 2023 را که ابتکار عمل محمد بنسلمان است، تهدید میکند. محمد بنسلمان علاوه بر چالشهای پیشروی چشمانداز، با چالش جانشینی هم روبهرو است. شانس محمد بنسلمان برای جانشینی زمانی بالاتر خواهد رفت که او بتواند وعدههایش در چشمانداز 2023 را محقق کند. او وعده استقلال بودجه عربستان از نفت، ایجاد شغل و ساخت مسکن را داده است. پروژههای فناوری محمد بنسلمان تحت عنوان «نئوم» به تنهایی 500 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت. در این پروژه قرار است شهر نئوم در شمال غربی عربستان تاسیس شود اما در همان ابتدای کار افتتاح پروژه، با درگیریهای قومی و سیاسی برای تغییر مکان شهر مواجه شد. از طرفی بیشتر اصلاحات مدنظر محمد بنسلمان در سند چشمانداز، مورد توافق غرب است و همین اصلاحات با مقاومت نیروهای محافظهکار وهابی روبهرو خواهد شد. موسسه بروکینگز سال 2016 تحقیقاتی انجام داد و اعلام کرد عربستان سعودی همیشه یک کشور مسلمان محافظهکار بوده اما دلیل آن، در واقع انتخاب عامدانه سران عربستان برای حفظ مشروعیت داخلی از طریق هویت دینی بوده است. از زمان پادشاهی ملک خالد بنعبدالعزیز روند اقتدارگرایی دینی در عربستان تشدید شده و مردم این کشور سالهاست تحت آموزشهای افراطگرایانه سلفی قرار گرفتهاند. این جمعیت و دیگر گروههای اسلامگرای بنیادی که سالهاست تحت نفوذ فرهنگی و مالی عربستانند، قرار نیست یکشبه از بین بروند و همینها به مانعی برای اصلاحات فرهنگی مدنظر محمد بنسلمان تبدیل خواهند شد. با وجود تشویقهای شیخ نمر باقر النمر در سال 2011 برای اعتراضات غیرخشونتآمیز، عربستان سعودی سال 2011 با وعدههایی نظیر افزایش حقوق، ساخت مسکن و اجرای پروژههای توسعهای توانست جلوی تسری بهار عربی به کشورش را بگیرد. هیچ تضمینی وجود ندارد که آلسعود بتواند این بار هم در برابر نارضایتی قبایل عربستان از اصلاحات بنسلمان جان سالم به در ببرد. لازمه این اصلاحات، داشتن آرامش خیال از روابط منطقهای است. شیخ خالد بنسلمان، وزیر دفاع عربستان سعودی ژانویه سال 2020 رسما اعلام کرد عربستان برای دستیابی به اهدافش در چشمانداز 2023 و ایجاد اصلاحات اقتصادی و فرهنگی، نیاز به یک منطقه امن و باثبات دارد. او تاکید کرد عربستان برای این منظور باید با کشورهای همسایه همکاریهای اقتصادی بیشتری داشته باشد. خالد بنسلمان در ادامه افزود که مهمترین تهدید عربستان در منطقه و حتی جهان، ایران از یک سو و داعش و سازمانهای بینالمللی از سوی دیگرند. این دو، دو روی یک سکهاند هرچند که ایدئولوژی یکسانی ندارند. بعد از گذشت دو سال و روی کار آمدن دولت بایدن، همچنان عربستان برای رسیدن به چشمانداز 2023 به صلح و ثبات نیاز دارد، اما این بار حمایت فردی مانند ترامپ را در کاخ سفید ندارد. در نتیجه برای رسیدن به منطقهای با این مختصات باید خودش آستینها را بالا بزند.
سیاست دولت برای خروج از خاورمیانه
از زمان روی کار آمدن جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا بارها وعده اجرای دکترین اوباما مبنی بر خروج از خاورمیانه و تمرکز بر سیاست موسوم به «چرخش به آسیا» را داده است. بایدن همزمان قول داده به برجام برگردد و جنگ با یمن را هم خاتمه دهد. این وعده تا حدودی محقق شده است. دولت بایدن در حال مذاکره با ایران است و پیشنویس نهایی برجام هم ارائه شده. از طرفی خروج نیروهای آمریکایی از عراق نشان داده واشنگتن تا چه حد در اجرای سیاست خارجی جدید آمریکا مصمم است. علاقه عربستان به از سرگیری روابط با ایران را هم میشود از مقاومت این کشور در برابر پیوستن به پیمان موسوم به آبراهام یا همان عادیسازی رسمی روابط با اسرائیل فهمید. این مقاومت را باید در قالب استراتژی جدید منطقهای عربستان برای ایجاد موازنه قوا در نظر گرفت. عربستان یک سیگنال واضح دیگر هم اخیرا مخابره کرده است. این کشور رسما با ابتکار آمریکایی ایجاد ائتلاف «اعراب-اسرائیل» در مقابل ایران مخالفت کرد. جو بایدن رئیسجمهوری آمریکا در سفری که ماه اخیر به ریاض داشت پیشنهاد شکلگیری این ائتلاف را مطرح کرد اما عربستان تمایلی به پیوستن به این ائتلاف نشان نداد. این عدم تمایل را باید نشانه روشنی از تمرکز سعودیها بر سیاست منطقهای مستقل از آمریکا در نظر گرفت. سیاست واشنگتن در خروج از منطقه، متهم کردن محمد بنسلمان در پرونده قتل جمال خاشقچی، عدم تمایل آمریکا به تحویل موشکهای نقطهزن در جنگ با یمن و جدیتر شدن احتمال احیای برجام همگی در مصممتر شدن عربستانیها موثر بوده است. ولیعهد عربستان به این نتیجه رسیده که دیگر وقت مستقل شدن از آمریکا فرا رسیده و نباید چشمانداز توسعه عربستان را به اندازه زمان ریاستجمهوری ترامپ به آمریکا گره بزند. محمد بنسلمان با یک حرکت به بایدن نشان داد هر وقت بخواهد میتواند رفتار متقابلی با آمریکا داشته باشد؛ او از رفتن به فرودگاه برای استقبال از بایدن امتناع کرد و به جای خودش فرماندار مکه را به فرودگاه فرستاد. از سوی دیگر در پاسخ به سخنرانی بایدن درباره حقوق بشر، به آمریکاییها استاندارد دوگانه و مرگ شیرین ابوعاقله روزنامهنگار فلسطینی توسط اسرائیلیها را یادآور شد.
موانع از سرگیری روابط
سیاست کلان آمریکا در قبال خلیج فارس با حمله روسیه به اوکراین کمی تغییر کرده یا دستکم به تعویق افتاده است. با تحریمهای روسیه، نیاز آمریکا و غرب به منابع انرژی خلیجفارس یک بار دیگر افزایش یافته و در نتیجه واشنگتن را مجبور به تجدیدنظر در سیاست خروج از خاورمیانه کرده است. تحریمهای روسیه قیمت حاملهای انرژی را به شدت افزایش داده و نرخ تورم در آمریکا و اروپا از هر زمانی در تاریخ بالاتر رفته است. از نظر بایدن این نرخ تورم به معنای کاهش محبوبیت او در نظرسنجیهای عمومی و احتمالا از دست رفتن اکثریت دموکراتها در کنگره در انتخابات میاندورهای ماه نوامبر است. نشریه کارنگی در یادداشتی که اخیرا منتشر کرده گفته بایدن در ماههای اخیر بعد از شدت گرفتن تحریمهای روسیه سعی کرده فرمان را به سمت ونزوئلا کج کند و به این کشور اجازه تبادل نفت با ایران را داده است. همزمان ارتباط بایدن با محمد بنسلمان و محمد بنزاید ولیعهد عربستان و امارات هم بیشتر شده و آمریکا از این دو کشور خواسته تولید نفتشان را افزایش دهند؛ هرچند بنا به گزارشهای رسیده این استراتژی چندان نتیجهبخش نبوده و ظاهرا شیوخ دو کشور نفتخیز خلیج فارس با درخواست واشنگتن مخالفت کردهاند. نشریه کارنگی نوشته دلیل سفر بایدن به عربستان هم تلاش برای ایجاد ثبات در بازار نفت بوده است، هر چند تصویر بیرونی این سفر، خبر از تلاش او برای ایجاد ائتلافی عربی-اسرائیلی علیه ایران میداد. با وجود بیمیلی عربستان به همسویی مطلق با واشنگتن در دوره جدید، سعودیها به بایدن قول دادهاند که تا پایان تابستان تولید نفت را افزایش دهند. از طرف دیگر باید همیشه گزینه عدم به نتیجه رسیدن مذاکرات برجام را در نظر گرفت. در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات وین و روی کار آمدن یک دولت جمهوریخواه در آمریکا، رقابت تسلیحاتی در منطقه افزایش پیدا خواهد کرد. محمد السولامی رئیس موسسه بینالمللی مطالعات ایران در گفتوگو با میدل ایستآی گفته اگر ایران قرار باشد با شکست برجام به سمت غنیسازی اورانیوم تا غنای مناسب برای ساخت بمب اتم گام بردارد، برای عربستان هم هیچ گزینهای جز رفتن به سمت سلاح هستهای وجود ندارد. سایر قدرتهای منطقه از جمله ترکیه هم احتمالا همین رویه را در پیش خواهند گرفت.