دمیدن در آتش جنگ اوکراین خلاف منافع ایران است
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
الهه کولایی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل روسیه در گفتوگو با «هممیهن»:
سفر ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه به تهران، همزمان با حضور جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در منطقه، نشانگر سرعت و اهمیت تحولاتی است که در منطقه غرب آسیا در حال طی شدن است. سوریه بهعنوان محور اصلی مذاکرات بین سه رئیسجمهور ایران، روسیه و ترکیه معرفی شده است و در این میان، نقش ایران و روسیه به عنوان متحدان و حامیان اصلی دولت کنونی سوریه شایان توجه بیشتر است. در گفتوگو با الهه کولایی، استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل روسیه به بررسی این موضوع پرداختهایم: با توجه به موقعیت روسیه که درگیر جنگ اوکراین شده، فکر میکنید چقدر در سوریه میتواند نقشاش را حفظ کند؟ اینطور اعلام شده که در حال خروج تعدادی از نیروهایش از سوریه است. این مسئله چقدر واقعیت دارد و ارزیابیتان از این موضوع چیست؟هر چند رهبران کشورهای ایران، روسیه و ترکیه دیدگاههای کموبیش متفاوتی را در مسائل سوریه دنبال کردهاند، اما بههرحال تجربه نشستها و گفتوگوهای این سه کشور و تحولات سوریه، آثاری کاملاً مشهود و ملموس بهجا گذاشته است؛ بنابراین با در نظر گرفتن شرایط سوریه و دشواریها و مشکلات دوران پس از جنگ داخلی در این کشور، این نشست میتواند در تنظیم روابط سه کشور موثر در مسائل داخلی سوریه تاثیرگذار باشد. اما همانگونه که اشاره کردید، سیاست روسیه در سوریه بهطور جدی تحتتاثیر سیاست این کشور در مجموعه کشورهای بازمانده از فروپاشی اتحاد شوروی است. در واقع یکی از عواملی که روسیه را در فضای خاورمیانه فعال کرد، تاثیر و تاثر متقابل مسائل خاورمیانه و جمهوریهای پیشین اتحاد شوروی بهویژه در مناطق شرق و غرب دریای خزر یعنی آسیای مرکزی و قفقاز بوده است. بنابراین نمیتوان تحولات در منطقه خاورمیانه را از مسائل درون جمهوریهای بازمانده از فروپاشی اتحاد شوروی جدا کرد. به ویژه آنکه ابعاد و گستره جنگ در اوکراین، برای روسیه پیامدهای راهبردی و سرنوشتسازی را دارد که بهطور طبیعی تمرکز این کشور را بر جبهه اوکراین دربرداشته است. با در نظر گرفتن تحولاتی که در این منطقه اتفاق افتاده و نیز تحولات در قفقاز جنوبی بهدنبال جنگ اخیر جمهوری آذربایجان و ارمنستان و سیاستهای منطقهای ترکیه در قفقاز جنوبی، منافع سه کشور در سوریه هم تحتتاثیر قرار خواهد گرفت. بدون تردید با در نظر گرفتن تحولات اخیر در منطقه، بهویژه مسائل مربوط به سیاستهای جمهوری اسلامی در چارچوب گفتوگوهای مربوط به برنامه هستهای ایران، این نشست میتواند آثار و پیامدهای قابل توجهی را بهدنبال داشته باشد. با توجه به خروج بخشی از نیروهای نظامی و کاهش نقش روسیه در سوریه، فکر میکنید این امر چه تاثیری در موقعیت ایران در این کشور داشته باشد؟ آیا باعث تضعیف موقعیت اسد و ایران در سوریه خواهد شد یا اینکه فضا را برای ایران باز میکند تا نقشآفرینی بیشتر و تعیینکنندهتری در سوریه داشته باشد؟ ابعاد و گستردگی روابط روسیه با اسرائیل، بهویژه در نوع حضور و سیاستهای این کشور در سوریه بسیار تاثیرگذار بوده است. در واقع روسیه ضمن آنکه اهداف و سیاستهای خود را در سوریه دنبال میکند، با توجه به درهمتنیدگی و گوناگونی روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادیاش با اسرائیل، تلاش میکند منافع، ملاحظات و دغدغههای اسرائیل را در سوریه در نظر داشته باشد. به طور طبیعی این موضوع بر مسائل منطقه و تحولات پیرامونی سوریه نیز آثار خود را بهجا خواهد گذاشت. همکاری ایران و روسیه در سوریه، آثار و پیامدهای بسیار مهمی هم در داخل این کشور، هم در سطح منطقهای در پی داشته است که با کاهش حضور و توجه روسیه در سوریه و تمرکز بر مسائل اوکراین دچار تغییر خواهد شد. البته نباید به مفهوم غفلت یا نادیده گرفتن و چشمپوشی روسیه از منافع خودش در این کشور محسوب شود. این دگرگونی میتواند بر جایگاه و موقعیت ایران هم تاثیرگذار باشد. در طول سالهای گذشته، روابط ایران و روسیه در ملاحظات سیاسی، نظامی و امنیتی سوریه بسیار تاثیرگذار بوده و نباید آثار کاهش توجه یا نفوذ روسیه در این کشور را اندک ارزیابی کرد. در آستانه سفر بایدن، آمریکاییها اعلام کردند ایران برای کمک به روسیه در جنگ اوکراین، پهپاد در اختیار روسیه قرار داده و بلافاصله هم در آستانه سفر پوتین به ایران، این مسئله را با اطلاعات جدیدی تکرار کردند؛ هر چند امیرعبداللهیان در گفتوگو با وزیر خارجه اوکراین، این موضوع را تکذیب کرد. هدف آمریکاییها از طرح این موضوع چیست؟ برخی کارشناسان ارزیابیشان این بود که به دنبال این هستند حساسیتهای امنیتی نسبت به ایران را افزایش بدهند و همسایگان را بیشتر، از ایران بترسانند. ارزیابی شما از این مساله چیست؟ گستردگی روزافزون روابط ایران و روسیه، پدیده خوشایندی برای آمریکا و اروپا نیست. بهویژه در شرایطی که تشدید رویارویی و اختلافنظرهای اساسی میان این کشورها با روسیه بهوجود آمده است؛ هرچند سیاستهای نادرست آمریکا در این زمینه تاثیری جدی داشته است. نزدیکی روابط ایران و روسیه با واکنشهای منفی گوناگون همراه است؛ بهویژه در آستانه سفر ولادیمیر پوتین به ایران، اینگونه فضاسازیها میتواند با اهداف منطقهای رقیبان ایران و کشورهای یادشده همپوشانی پیدا کند. بزرگنمایی خطر ایران و پیگیری پروژه ایرانهراسی، تامینکننده منافع صنایع نظامی در کشورهای پیشرفته غربی است. البته موضوع اسرائیل هم باید در مجالی مناسب بررسی شود. تنش و ناآرامی در منطقه خلیجفارس که درآمدهای نفتی آن اشتهای بسیاری از فروشندگان سلاح در مناطق مختلف جهان را تحریک میکند، زمینهساز این نوع مباحث میتواند باشد تا با بزرگنمایی خطر جمهوری اسلامی ایران بتوانند سلاح و سیستمهای پیشرفته بیشتری را به این منطقه بفروشند؛ منطقهای که بیشتر به یک بشکه باروت تبدیل شده و زمینه بروز تنشهای گوناگون در آن فراهم شده است. در ارتباط با جنگ روسیه در اوکراین، با وجود سطح گسترده روابط میان ایران و روسیه، سیاست جمهوری اسلامی تا حد زیادی بر ایجاد نوعی آرامش در جبهههای این جنگ و تاکید بر روشهای مسالمتآمیز حلوفصل اختلافهای میان دو کشور بوده است. چنانچه این سیاست در مسیر تغییر قرار گیرد، با مشی سیاستخارجی ایران تناسب چندانی نخواهد داشت. بهنظر نمیرسد همکاریهای نظامی دو کشور، که در طول سالهای گذشته بسیار هم گسترده و تاثیرگذار بوده است، به این عرصه راه پیدا کند؛ دستکم در شرایط فعلی بهنظر نمیرسد چنین همکاریای شکل بگیرد. به دلیل اینکه سیاست ایران، تشدید این تنش نیست. در واقع منافع ایران در تشدید این تنش و دمیدن در آتش جنگ میان روسیه و اوکراین نیست، بلکه تاکید بر ضرورت گفتوگو و حلوفصل مسالمتآمیز اختلافها میان دو کشور است. با این حال طرح این نوع مسائل، میتواند بین برخی گروههای تندروی داخلی طرفدارانی هم داشته باشد. مانند سیاستخارجی و امنیتی همه کشورها، در این زمینه هم میتواند دیدگاههای متنوع و متفاوتی در داخل کشور مطرح شود. اما آنچه که تا بهحال دنبال شده و به درستی بر آن تاکید شده، پرهیز از ورود به این تنش و توجه به روابطی است که ایران در طول سالهای گذشته با اوکراین داشته است. ارتباطهای اجتماعی-اقتصادی و البته سیاسی میان دو کشور، در سطح خوبی است و بعید است با در نظر گرفتن مجموعه مشکلات و دشواریهایی که در روابط خارجی ایران وجود دارد، قصد باز کردن جبهه جدیدی از طریق این نوع همکاریهای نظامی با روسیه را داشته باشد. بهنظر نمیرسد دولت جمهوری اسلامی با همه مسائل و مشکلاتی که در منطقه با آن روبهرو است، قصد باز کردن و گسترده کردن این جبهه تا شرق اروپا را داشته باشد. بهنظر میرسد طرح این نوع مسائل بیشتر اشاره به گرایش برخی از گروهها، برای کشاندن ایران به چنین ورطهای باشد، که با سیاست رسمی کشور تناسبی ندارد.