| کد مطلب: ۱۵۳۷

پدیدارشناسی بارت بر پرده پروست

پدیدارشناسی بارت بر پرده پروست

درباره کتاب پروست و من

درباره کتاب پروست و من

رولان بارت منتقد و نشانه‌شناس ادبی شهیر فرانسوی می‌گوید خواندن یک کتاب یعنی نوعی درگیری و برخورد با آن اثر. حالا وقتی بدانی که منتقد ادبی بزرگی مثل «رولان بارت» به نویسنده‌ بزرگی مثل «مارسل پروست» عشق می‌ورزد، خواندن روایت‌های او درباره نویسنده محبوبش کنجکاوی‌برانگیز و جذاب‌تر می‌شود. به‌ویژه اینکه نویسنده‌ای که هویت‌اش به نقد گره خورده از نویسنده دیگری بگوید. از این حیث می‌توان کتاب را مصداقی از این شعر مولانا دانست که «خوش‌تر آن باشد که سر دلبران... گفته آید در حدیث دیگران». با این حال کتاب صرفا روایتی جست‌وجوگرانه از پروست نیست بلکه بازنمایی خود بارت به میانجی خوانش پروست است. کتاب «پروست و من» دو شخصیت دارد. چهره اول پروست است. کسی که چون دیگر در میان ما نیست قرار است ساکت بماند و فقط به حرف‌های بارت و دیگران درباره برخورد بارت با خودش و سخنان دیگران در مورد این ارتباط گوش بدهد. اما این به معنای ساکت ماندن پروست در این کتاب نیست. او به میانجی زبان بارتی به سخن می‌آید و از خود می‌گوید. در واقع «پروست و من» پدیدارشناسی بارت است و او تلاش کرده تا با ارجاع به تاویل‌های نشانه‌شناسی به واکاوی و فهم فردی خود از پروست دست بزند. چنانکه می‌توان آن را به نوعی نقد تفسیری دانست که خود بارت مبدع آن است و با مفاهیم و مولفه‌های نقد سنتی در فرانسه متفاوت است. به عبارتی دیگر شیوه نقد و خاستگاه نظری بارت در این کتاب مبتنی بر ساختار نقد نو است که سویه پساساختارگرایی دارد اما از زبان پیچیده و غامض آن فاصله گرفته و در یک مقایسه تطبیقی بین سوژه و ابژه صورت‌بندی می‌شود. به این معنا که بارت بدون اینکه قصد داشته باشد خودش را با پروست مقایسه کند، تلاش کرده از طریق این خوانش تطبیقی، خودش را بهتر بشناسد و البته به خواننده کمک کند تا از طریق این قیاس به شناخت دقیق‌تری از بارت در نسبت فهم پروست دست یابد. در واقع بدون اینکه اتحادی به لحاظ ارزشی بین بارت و پروست صورت بگیرد، آن دو از نظر رویه و شیوه روایت کتاب در کنار هم قرار می‌گیرند تا شناخت حاصل شود؛ شناختی که نه‌فقط مبتنی بر تحلیل که براساس تخیل هم بنا شده و سویه‌های انتزاعی پررنگی دارد. به قول احمد اخوت، مترجم کتاب ذهن، جادوی غریبی است. می‌توانی دو نفر را که در دو دوره متفاوت زندگی می‌کرده‌اند کنار هم بگذاری و حتی دست یکی را روی شانه دیگری قرار دهی. حالا هر دو کنار هم ایستاده‌اند: مارسل پروست و رولان بارت؛ انگار بخواهند عکس یادگاری بگیرند. شاید برایتان جالب باشد که علاقه بارت به پروست به حدی است که همراه ژان مونتالبتی به دیدار مکان‌هایی در ایلیه و پاریس می‌روند که محل رفت‌وآمد، پاتوق و زیستگاه پروست بود و صداهای پیرامونی را ضبط می‌کنند با این امید که به قول بارت «کمی از مزه این فضاها را به خواننده بچشاند. باشد که چند لحظه‌ای گذشته دوباره زنده شود». واقعیت این است که در کتاب «پروست و من» دو متن و دو زندگی‌نامه است. زندگی‌نامه تصویری که نه‌فقط با تحلیل که با علقه بارت به پروست هم گره خورده و یک جستار ادبی منحصربه‌فردی را از لحاط متنی و ساختار نوشتاری خلق کرده است.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی