| کد مطلب: ۲۲۶۹

بررســی شرایط فیلمســازی در ایــران پـس از اعتراضات

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

اگر به چند سال اخیر نگاه کنیم، سینمای ایران با انواع بحران‌ها مواجه بوده که بر بحران مخاطب و کسادی گیشه که از معضلات پیشین آن بوده نیز افزوده. از شیوع کرونا گرفته که به افت مخاطب و حتی تعطیلی برخی سینماها منجر شد تا التهاب‌های اجتماعی مثل دو ماه اخیر که حتی امکان اکران فیلم‌های جدید را محدود و مسدود کرد و فصل پاییز را که همیشه به‌عنوان فصل طلایی اکران شناخته می‌شد، به فصل مرده اکران بدل کرد. التهاب اخیر اما یک چالش جدید در برابر سینمای ایران قرار داده که ماهیتی متفاوت از بحران‌های پیشین سینما دارد و آن کشف حجاب برخی بازیگران است که نه‌تنها امکان تداوم فعالیت‌های خودشان با مشکل مواجه شده، بلکه نمایش آثاری که بازی کرده‌اند هم با چالش نمایش مواجه شده. چه آثار قبلی که دیگر امکان بازپخش ندارند و چه آثاری که هنوز به نوبت اکران و نمایش نرسیده‌اند. مثلا با کشف حجاب کتایون ریاحی، سریال‌های پر تکراری که همواره به مناسبت‌های مذهبی از تلویزیون بازپخش می‌شدند، اکنون در وضعیت تعلیق قرار گرفته اند. از سریال «یوسف پیامبر» گرفته تا سریال «شب دهم» که یکی از بهترین سریال‌های مناسبتی تلویزیون در ایام محرم بود. همچنین مریم بوبانی که در برخی قسمت‌های سریال «مختارنامه» حضور داشت، با کشف حجاب خود بازپخش این مجموعه که هر سال در ایام محرم از شبکه‌ای پخش می‌شد را با ممیزی همراه می‌کند.

ترانه علیدوستی در هیچ سریال تلویزیونی‌ای حضور نداشته اما هم در سریال نمایش خانگی مثل «شهرزاد» بازی کرده، هم دست‌کم دو فیلم «برادران لیلا» به کارگردانی سعید روستایی و «تفریق» به کارگردانی مانی حقیقی با بازی او هنوز اکران نشده و فعلا در وضعیت تعلیق قرار گرفته است. درواقع حرکت ترانه علیدوســتی در برداشتن حجاب، اکران دو فیلم اجتماعی مهم سینمای ایران یعنی «برادران لیلا» و «تفریق» را با خطر توقیف رو‌به‌رو کرده است. از سوی دیگر از آنجا که سینمای ما یک سینمای دولتی است، هر اتفاقی که اعتماد عمومی جامعه را مخدوش کند، تاثیر منفی آن بر سینما خود را نشان می‌دهد؛ با قهر مردم با سینماها و کسادی گیشه‌ها. ابعاد این قهر البته فقط محدود به افت مخاطب در اکران‌های عمومی نیست، بلکه جشنواره‌های سینمایی هم با چالش مخاطب همراه می‌شوند. با تحریم جشنواره‌ها هم از سوی سینماگران، هم از سوی علاقمندان سینماها. نمونه اخیرش تحریم جشنواره فیلم کوتاه تهران از سوی برخی سینماگران بود و حالا زمزمه تحریم جشنواره های دیگر هم به گوش می‌رسد. واقعیت این است که بحران مخاطب در سینمای ایران همواره وجود داشته که با شدت و ضعف و فراز و فرودهایی همراه می‌شده، اما اکنون به‌نظر می‌رسد خود سینما دچار بحران مشروعیت شده. بحرانی که دو سر دارد. از یک سو قهر و تحریم مخاطب و از سوی دیگر محدویت‌ها و محرومیت‌هایی که به‌واسطه کشف حجاب برخی بازیگران زن در اکران و نمایش فیلم‌ها و سریال‌ها به وجود آمده است. به‌نظر می‌رسد با توجه به شرایط موجود، اکران فیلم «شب-داخلی- دیوار» به کارگردانی وحید جلیلوند که قصه آن به اتفاقات آبان‌ماه 98 برمی‌گردد، با مشکل مواجه شود. به‌خصوص این‌که کارگردان فیلم در ویدئویی اعتراضی به عملکرد و سخنان وزیر ارشاد درباره سینماگران، انتقاد تندی کرده بود. مسئله این است که هم این فیلم‌ها در ذیل سینمای اجتماعی‌ای قرار می‌گیرند که در دو دهه اخیر در کنار ژانر کمدی، بیشترین مخاطب را داشته‌اند و گیشه سینماها را رونق بخشیدند، هم اغلب مخاطبان سینما به‌ویژه فیلم‌های اجتماعی از طبقه متوسط و روشنفکر جامعه هستند که حالا به دلیل شرایط موجود با سینما قهر کرده‌اند. البته بحران مخاطب در این شرایط صرفا به قهر سیاسی مربوط نیست، به روحیه عمومی جامعه هم ربط دارد. اتفاقات اخیر آنقدر تلخ و تراژیک بود که انگیزه، حس و حال فیلم دیدن و سینما رفتن را در جامعه به‌شدت کاهش داده به‌طوری‌که در این وضعیت حتی تهیه‌کنندگان هم حاضر نیستند تا فیلم‌های خود را در این شرایط به‌دست اکران بسپارند. همین پاییز امسال قرار بود، دو فیلم «ملاقات‌های خصوصی» به‌کارگردانی امید شمس و «سرگیجه» به کارگردانی عادل تبریزی که یک ملودرام اجتماعی بود و دیگری کمدی اجتماعی و می‌توانست گیشه سینماها را در پاییز پر رونق کند، به‌واسطه اتفاقات اخیر به محاق اکران رفت و معلوم نیست چه زمانی اکران شود. جالب این‌که مسعود اطیابی که فیلم «دینامیت» و «انفرادی» او به‌عنوان دو کمدی پرفروش دوسال اخیر بودند، از اکران فیلم تازه‌اش به اسم «بخارست» صرف‌نظر کرد چرا‌که خوب می‌دانست در این شرایط حتی خنده‌دارترین فیلم کمدی هم نمی‌تواند مردم را به سینماها بکشاند. درواقع سینمای ایران در یک وضعیت برزخی-تعلیقی قرار دارد که هم از حیث درون‌سینمایی، هم برون‌سینمایی با بحران مواجه شده. از حیث درون سینمایی، کشف حجاب برخی سینماگران به یک عامل بازدارنده درونی تبدیل شده، هم از حیث برون‌سینمایی، مخاطبان سینما با سینما قهر کرده‌اند که حاصلش صندلی‌های خالی سینماهاست. گاهی چنان خالی که برخی سینماداران از تغییر کاربری یا تعطیلی سینمای خود حرف می‌زنند. حتی نیم‌بها کردن فیلم‌ها به مدت دو هفته هم جواب نداد و حالا تمهید پخش زنده مسابقات جام‌جهانی فوتبال شاید آخرین برگ برنده‌ای باشد که بتواند دست‌کم نیمی از صندلی‌های خالی سینماها را پر کند. این البته تنها یکی از چالش‌های سینمای ایران در شرایط موجود است، آن‌چه دامنه نگرانی‌ها را عمق می‌بخشد، چشم‌انداز مبهمی است که برای آینده این سینما می‌توان ترسیم کرد. اکنون دامنه انتقاد و اعتراض به سینماگران به مرحله تولید رسیده. به این معنا که حتی فیلم‌سازی به اعتبار کیانوش عیاری توسط علاقمندان سینمایش هم مورد انتقاد قرار گرفته که چرا در شرایط موجود در حال تولید فیلم جدیدش است. به‌ویژه این‌که ژانر فیلم «رکر» کمدی است. نگاه بدبینانه به کارگردان‌هایی که مشغول کارند به‌حدی است که دیدار بهمن فرمان‌آرا با عزت‌الله ضرغامی با واکنش‌های تندی از سوی کاربران در فضای مجازی مواجه شد. سینما پیش از این هم با بحران‌هایی از این دست مواجه شده بود، اما آتش عواقب آن چنان‌که امروز شاهدش هستیم دامن سینما را نگرفته بود. حتی فیلمی مثل «درباره الی» اصغر فرهادی در اوج شلوغی‌های سال 88 اکران شده بود و مردم به سینما می‌رفتند، اما فیلم «قهرمان» او چنان‌که انتظار می‌رفت با استقبال مخاطب همراه نشد که یکی از دلایلش به دلیل انتظاری بود که در افکار عمومی از فرهادی نسبت به عدم موضع‌گیری‌اش نسبت به اتفاقات خوزستان داشتند. فارغ از این‌که به استقلال سینما از سیاست اعتقاد داشته باشیم یا نه، در شرایط کنونی چنان سایه سیاست بر آسمان سینما گسترده شده که رد سیاست پشت هر رخداد سینمایی پیداست. چند ماه پیش و قبل از التهاب اخیر در همین صفحه گفت‌وگویی با شهرام مکری منتشر شده بود که در آن از پررنگ شدن رد و نگاه سیاسی در سینما گفته بود. این‌که این نگاه سیاسی، سویه‌های زیبایی‌شناسی و هنری سینما را کمرنگ می‌کند. می‌توان به این سخن او این نکته را افزود که وقتی ساز و کارهای تولید فیلم و به‌طور کلی مدیریت سینما، دولتی باشد باید پیش‌بینی کرد که وقتی به هر دلیلی جامعه نسبت به سیاست و سیاست‌گذاران بدبین و بدگمان شود، سینما و محصولاتش با بحران مشروعیت مواجه می‌شود و به بن‌بست می‌رسد. مسئله فقط این نیست که فیلم‌های بد، مخاطب را دلسرد می‌کند که وقتی سینمای دولتی آنقدر فربه می‌شود که ردی از سینمای مستقل نمی‌ماند در وضعیت‌های بحرانی، اولین اتفاق بحران مخاطب سینما خواهد بود. وقتی حریت سینما را به هویت قدرت گره می‌زنیم، مخاطب هم سینما را از دریچه سیاست می‌بیند، نه هنر سینما. حالا سینمای ایران دچار بحران مشروعیت شده و برای برون‌رفت از این بحران این سیاست‌گذاران سینمایی هستند که باید اعتماد از دست رفته را برگردانند. شاید یکی از راهکارهای اثربخش در این وضعیت اکران همه فیلم‌های توقیف شده دو دهه قبل باشد. شاید اکنون اکران فیلم‌هایی مثل «گزارش یک جشن» ابراهیم حاتمی‌کیا، «کاناپه» کیانوش عیاری و «قاتل و وحشی» حمید نعمت‌الله بتواند بخشی از مخاطبان قهرکرده با سینما را به سالن‌های سینما برگرداند و سینماگران را هم امیدوار کند که بتوانند در فضای آزادتری می‌توانند به تولید فیلم دست بزنند. وقتی سیاست‌های سینمایی هرگونه آسیب‌شناسی اجتماعی را با برچسب سیاه‌نمایی با توقیف و سانسور مواجه می‌کند، سینما نمی‌تواند آینه جامعه باشد و مردم حس می‌کنند که سینما از جامعه عقب‌تر است و نمی‌تواند واقعیت‌های اجتماعی را بازتاب دهد و روایت کند. این وضعیت تراژیکی که سینمای ایران به آن دچار شده و سینما تا مرز ورشکستگی پیش رفته است حاصل بدبینی‌ها و سخت‌گیری‌هایی هست که سیاست‌گذاران سینما به سینماگران داشتند و حالا این مخاطبان هستند که با بدبینی به سینما می‌نگرند و با آن قهر کرده‌اند. بیش از آن‌که کشف حجاب برخی بازیگران، سینما را دچار بحران کند این بدبینی و سوءظن به سینما و سینماگران است که خود به حجاب سینمای ایران تبدیل شده است.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی