| کد مطلب: ۱۴۵۵

شیرین نه مثل کلاه قرمزی

شیرین نه مثل کلاه قرمزی

مهمونی چه جایی در کارنامه ایرج طهماسب دارد؟

مهمونی چه جایی در کارنامه ایرج طهماسب دارد؟

«مهمونی» به پایان رسید. ایرج طهماسب و مجموعه‌سازی‌هایش که در یک‌دهه اخیر با ایام نوروز پیوند خورده بود و یکی از برندهای نوروزی محسوب می‌شد، امسال بعد از چندساله وقفه در قالب بسته و ورژنی جدید به‌نام «مهمونی» در پلتفرم «نماوا» در شبکه نمایش‌خانگی عرضه شد و بعد از شش‌ماه از پخش هفتگی، در نیمه‌دوم مهرماه به پایان رسید. مجموعه‌های نمایشی-عروسکی که ایرج طهماسب و گروهش تاکنون ساخته‌اند، نه‌فقط نظر کودکان و نوجوانان، که نظر مخاطبان بزرگسال را هم به‌خود جلب کرده که «مهمونی» هم از آن مستثنی نبود. گرچه ایرج طهماسب و اثر تالیفی‌اش را همواره با «کلاه قرمزی و پسرخاله» می‌شناسند، اما او و همکارانش به‌ویژه حمید جبلی به‌تدریج عروسک‌های تازه‌ای را به این مجموعه‌ها افزودند که فارغ از خلاقیت‌های دراماتیک در کاراکترسازی، از حیث روان‌شناسی شخصیت، قابل ارجاع بود و حتی می‌توان گفت در مجموعه‌هایی که او ساخته، با نوعی روان‌شناسی کودک عروسکی مواجه هستیم که هرکدام بخشی از جهان کودکانه و دنیای جذاب و پررمزوراز کودک را بازنمایی می‌کرد. در «مهمونی» هم با همان ساختار و شمایل آشنا و تجربه‌شده در مجموعه‌های کلاه قرمزی مواجه بودیم که به زبان و بیان تازه‌تر، مدرن‌تر و امروزی‌تری صورت‌بندی شده است. با عروسک‌های جدیدی که برخی از آنها در همین ابتدا توانستند در کانون‌توجه مخاطب قرار گرفته و به‌دل بنشینند. اگر بخواهیم ساختار تولیدی و اجرایی برنامه را معیار و محور قرار دهیم، آقای مجری و کاراکتر خود ایرج طهماسب است که به‌مثابه عنصر و مولفه هویت‌بخش مجموعه شناخته شده و به نقطه‌ثقلی بدل می‌شود که همه عناصر و اجزای برنامه را به‌هم ربط داده و نسبت دراماتیک با خود معنا پیدا می‌کند.

ظهور عروسک‌های جدید

ایرج طهماسب این‌بار با حضور در خانه‌ای جدید (لوکیشن تازه) که در جنب یک تالارعروسی قرار دارد، با عروسک‌های جدیدی که خلق شده‌اند و درواقع عروسک‌های تازه‌وارد هستند، قصه‌های تازه‌ای ساخت. قصه‌های تازه با عروسک‌های تازه. تعدد و تنوع عروسک‌ها که هرکدام ویژگی‌های رفتاری خاص خود را داشتند. عروسک‌ها هم به دونوع حیوانی و انسانی تقسیم می‌شدند. نوروز، سیروس و سهیلا شخصیت‌های‌واقعی و کارکنان تالارعروسی از یک‌سو، عروسک‌های انسانی مثل بچه، کته، قیمه، شاباش و دی‌جی که هرکدام نماد یک تیپ‌خاص بودند و عروسک‌های‌حیوانی مثل پشه، مگس و... که در کنار مهمانان برنامه و تماشاگرانی که در برنامه حضور داشتند، یک میزانسن پرتحرک و پویا را خلق می‌کردند و درواقع یک مهمونی‌ایرانی از جنس مهمانی‌های نوروزی را بنا می‌کردند که هم خاطره می‌ساخت، هم پیام‌های اخلاقی و انسانی خود را به زبان و بیان کودکانه با ظرافتی هنرمندانه به مخاطب عرضه می‌کرد.

عروسک‌های سوپراستار

در برنامه «مهمونی»، با هفت‌عروسک مواجه بودیم که هریک از آنها، یک خصیصه و ویژگی تیپیک داشتند که دیالوگ‌ها براساس همین خصیصه‌ها برای عروسک‌ها تعریف شده و توسط صداپیشگان ادا می‌شد. تنها دوشخصیت از این قاعده‌ «تک خصیصه بودن» خارج بودند؛ شخصیت بچه و پشه. علت خارج بودن پشه از قاعده سایر عروسک‌ها، کاملا مشخص است. شخصیت پشه این‌طور تعریف شده بود که خون هر فردی را که بمکد، برای مدت‌موقتی حس‌وحالِ همان فرد را به مرحله اجرا در می‌آورد؛ خواه می‌خواهد یک فرد عبوس باشد، خواه یک فرد عاشق! اما آن‌چه باعث شد شخصیت بچه، خاص به‌نظر برسد را می‌توان در ابرازاحساسات متفاوت این کاراکتر خلاصه کرد. بچه در عین حالی که رفتارهای بچگانه داشت، فردی به‌شدت شکمو، لوس و مهربان بود که در عین دارا بودن این ویژگی‌ها به یک‌باره به مهمان‌ها بددهنی کرده و به آنها ناسزا می‌گفت. اصولا قالب اصلی برنامه‌های طهماسب که در «مهمونی» هم نمود داشت، پیشبرد فضا براساس تضادها و تناقض‌ها بوده که به‌نوعی بازتابی از واقعیت‌های رفتاری بیرونی اعضای جامعه، خانواده و نهادهای مدنی است. بعد از اتفاقاتی که برای مجموعه پرسابقه و محبوب کلاه‌قرمزی افتاد و اختلافات بین تلویزیون و سازندگان برنامه که اجازه ادامه فعالیت به طهماسب و جبلی را نداده بودند، فرصت تازه‌ای برای سازندگان این برنامه ایجاد شد تا در فضای بازتر، بدون محدودیت و خط‌قرمزهای تلویزیون به تولید «مهمونی» دست بزنند. مهم‌ترین‌ آن، خروج طهماسب از برخی محدودیت‌های برنامه‌های قبلی‌ و بازیابی یک هویت جدید بود. مثلا اینکه او دیگر در نقش و با نام «آقای مجری» در برنامه ظاهر نشد و حتی و او را به همان نام خودش خطاب می‌کردند. درواقع این تعییر به نوعی خروج از هویتی حقوقی به سمت هویتی حقیقی برای ایرج طهماسب بود که راه را برای نزدیکی بیش‌تر مخاطب به برنامه فراهم‌تر کرد. بده‌بستان‌های کلامی و عاطفی او و قیمه، آوردن بچه‌ای فقیر، اما بی‌تربیت از کف‌خیابان، کارکنانی که با تماشای ستارگان از خود بی‌خود می‌شوند، نوازندگان خالتوری‌ که با سماجت، آویزان‌شدن و دروغ، قصد ترقی دارند و البته پشه‌ای که با لفاظی، ادب، ارائه استدلال‌های مختلف و حمل صفات دیگران، به‌تدریج به آنها نزدیک می‌شود و می‌خواهد بزند، در فضای پلتفرم، ممکن بود و قطعا در صداوسیما با سانسور مواجه می‌شد. با این حال مجموعه «مهمونی» توانست موفقیت و درخشش مجموعه کلاه قرمزی را تکرار کند. ازجمله تکراری بودن برخی شوخی‌ها، تکیه‌کلام‌ها و فقدان نوآوری و خلاقیت در طنازی‌های کلامی. قالب تیپیکال عروسک‌ها، فضایی را شکل داده بود که مثلا قربان‌صدقه‌رفتن قیمه و سوال درباره آزمایش خون و بده بزنیم پشه و پرروبازی و فحش‌های بچه، وجه غالب شدند و به تکرار افتادند. بازی جمله‌سازی و ادای حس با مهمان برنامه هم، روندی تکرار شونده به‌خود گرفته بود که بعد از مدتی شیرینی و جذابیت خود را از دست داد. اشکال دیگر را باید در ناهمگونی بخش‌های مختلف برنامه دنبال کرد. از تماشاگرانی که فقط اول برنامه دست می‌زنند و بعد دیگر هیچ حضور و کنش و واکنشی ندارند گرفته تا نمایش‌های نه‌چندان جذاب وسط گفت‌وگو با مهمان.

پشه منشوری

پشه یکی از جذاب‌ترین و پرطرفدارترین کاراکترهای برنامه «مهمونی» ایرج طهماسب بود. کاراکتری که از همان اولین قسمت‌ها، هم موردتوجه مخاطب قرار گرفت، هم زیر تیغ نقد رسانه‌های تندرو رفت. دیالوگ‌ معروف این کاراکتر که کاظم سیاحی صداپیشه‌اش است، یعنی «بده بزنیم»، همانقدر که در دیالوگ‌های محاوره‌ای مردم وارد شد، مورد انتقاد برخی رسانه‌های دلواپس قرار گرفت و آن را اروتیک دانستند. «مهمونی»، البته در تمام زمانی که منتشر شد با اتهامات زیادی مواجه بود که مهم‌ترینش استفاده از موضوعات، مضامین و البته دیالوگ‌های بزرگسالانه -و حتی گاهی بدآموز- است. اتهاماتی که البته بسیاری در واکنش به آن ادعا کرده‌اند که ایرج طهماسب این برنامه را برای مخاطبان همیشگی کودک و نوجوانش نساخته و نمی‌توان از او انتظار داشت که در برنامه‌ای که برای بزرگسالان ساخته، قواعد، قوانین و محدودیت‌های آثار کودکانه را رعایت کند. اما واقعیت این است که طهماسب، مخاطبان هدفش را از نظر بازه‌سنی عوض نکرده، بلکه این شیوه زیست مخاطب است که تغییر کرده است. مخاطب هدف ایرج طهماسب، همچنان کودکان و نوجوانان هستند، با این تفاوت که شیوه زیست این کودکان و نوجوانان تغییر کرده و دیگر همان کودکان دهه60 نیستند. بلکه شیوه زیست روانی، شیوه زیست تربیتی و البته شیوه زیست فیزیولوژیک‌شان تغییر کرده و این به‌شدت طبیعی است. چون خوراکی که این مخاطبان از نظر عناصر مختلف، مثلا از نظر فرهنگی دارند می‌گیرند، متفاوت از خوراکی است که نسل‌قبل می‌گرفت.

پایان تلخ

گرچه تولید و نمایش «مهمونی» در قالب پلتفرم تجربه جدید و جذابی بود، اما این آغاز شیرین، پایان تلخی داشت. با وجود این‌که عروسک‌های این مجموعه به‌ویژه «بچه» و «پشه» توانستند در کانون‌توجه مخاطبان، حتی مخاطبان بزرگسال قرار بگیرند، اما نتوانستند به‌اندازه کلاه قرمزی و پسرخاله، محبویت پیدا کنند؛ هم خود برنامه، هم عروسک هایش. از سوی دیگر قسمت‌های پایانی این مجموعه 30قسمتی با شلوغی و اعتراضات اخیر همراه شد که هم توجه به برنامه را به حاشیه برد، هم فضای غم‌انگیز جامعه، انگیزه مخاطب برای تماشای این برنامه شاد را کاهش داد، هم به دلیل عدم واکنش ایرج طهماسب به اتفاقات اخیر مورد نقد جدی قرار گرفت تا «مهمونی» از دماغ مخاطب درآید.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی