| کد مطلب: ۲۶۳۲

زین قند پارسی

زین قند پارسی

اگر بخواهیم از یک ویژگی برجسته و منحصر به فرد سرزمین مادری‌مان ایران یاد کنیم، کدام خصوصیت ملی ما، مهم‏تر و ارزشمند‏تر است؟

00 Niusha

نیوشا طبیبی گیلانی

نویسنده و مستندساز

اگر بخواهیم از یک ویژگی برجسته و منحصر به فرد سرزمین مادری‌مان ایران یاد کنیم، کدام خصوصیت ملی ما، مهم‏تر و ارزشمند‏تر است؟ ایران و اهالی‌اش به کدام صفت از دیگر ملل متمایز می‏شوند؟ خاک، آب، منابع طبیعی و صنعت، در سرزمین‏های دیگر هم کمتر و بیشتر از خانه ما پیدا می‏شوند. برای هر جایی در این کره‌خاکی، خداوند متعال روزی و نعمتی مقدر فرموده، اما آنچه به ما ارزانی شده، زمین حاصلخیز و شرایط بی‏بدیلی برای رشد فرهنگی بی‏نظیر و پویا و بالنده است.
سفر در ایران، به‌مثابه سفر در یک قاره است. گوناگونی فرهنگی و رنگارنگی بی‏نظیر این خاک و ساکنین آن، تالی و همتایی در دنیا ندارد. هند هم مانند ایران، بهره‌مند از گوناگونی فرهنگی و اقلیمی است، اما استعمار، بنیان ملت هند را از هم گسست. نداشتن زبان یکپارچه ملی که همه ملت بتوانند به کمک آن با یکدیگر سخن بگویند و اسباب الفت و نزدیکی اقوام گوناگون شود، تفاوت بزرگ ایران و هند امروزین است.
بسیار به چشم خود دیده‌ام که هندی سخن هندی را فهم نمی‏کند. گاه دیده‌ام که به ناچار، به زبان انگلیسی با هم صحبت کرده‌اند. روزگاری زبان فارسی در شبه‌قاره، اسباب وحدت و یکپارچگی ملی بود. طی هزاران سال گذشته، زبان فارسی چنین کارکردی در ایران داشته و بانی تمامیت ارضی و وحدت ملی بوده. اقوام ایرانی، قرن‏ها با حفظ فرهنگ قومی و بومی خود، به زبان بین‌الاقوامی فارسی سخن گفته‏اند، شعر سروده‌اند، تصنیف و ترانه خوانده‏اند و مهر و محبت و گاه گله و شکایت خود را به گوش هم رسانده‌اند. همین زبان ملی سبب شده با فهم یکدیگر، به صورت یک خانواده متکثر و هزارهزار شاخه درآمده‌ایم. تصور کنید اگر زبان فارسی را نداشتیم، امروز می‏توانستیم این پیوند مهرآمیز را با یکدیگر حفظ کنیم؟ چگونه دردهای مشترک‌مان را فریاد می‏کردیم؟ چطور می‏توانستیم تاثر و مهر خود را به هم‌میهنان آن سوی سرزمین برسانیم؟ آیا اگر این زبان مشترک را نداشتیم به همین میزان نسبت به یکدیگر مهر می‏ورزیدیم و برای هم دل می‏سوزاندیم؟ در زلزله، سیل و بلاهایی که عارض‌مان می‏شد، همین واکنش را نشان می‏دادیم؟
شاید از همین روست که بدخواهان در گام اول برای جدایی پاره‏های ایران، دست به تغییر زبان و الفبا زدند. انگلیسی‏ها در هند و افغانستان با کاری مستمر، بی‏وقفه و آرام، تلاش کردند تا ریشه زبان فارسی را بخشکانند. چند سال پیش در سفر عمران‌خان، نخست‌وزیر وقت پاکستان به ایران، او در کنفرانس خبری با حسرت به نکته‏ای اشاره کرد و گفت: «اگر استعمار گریبانگیر ما نشده بود، امروز من با زبان فارسی که زبان مشترک ما بوده با شما سخن می‏گفتم.»
حکومت کمونیستی شوروی در تمام سال‏های حاکمیت‌اش، تلاش کرد بنیان‏های فرهنگی مشترک ایران و ملت‏های آسیای میانه را هدف حمله قرار دهد تا آنها را به مسیری بی‏بازگشت بیاندازد. تغییر خط تاجیکستان به الفبای سرلیکی، به‌معنای قطع ارتباط فرهنگی هزاران‌ساله با سرزمین مادری، تاریخ و فرهنگ فارسی بود. تاجیک‏هایی که در دوره شوروی به دنیا آمدند و به مدرسه رفتند دیگر نمی‏توانستند از گنجینه فرهنگ ایرانی - تاجیکی خود بهره‌مند شوند. اگر آن مهر، محبت و وفایی که ملت تاجیک نسبت به تمدن و فرهنگ مشترک دارند، نبود امروز چیزی از پیشینه ایرانی - تاجیکی باقی نمانده بود و ظرف چند دهه هویت‌شان در فرهنگ روسی - سوسیالیستی مستحیل و نابود شده بود. در افغانستان هم با علم کردن زبان پشتون به جای فارسی و به کار بردن صفت دری برای لهجه فارسی خراسانی، تلاش کردند تا تاریخ و پیشینه دو ملت را از یکدیگر تفکیک کنند. هنوز هم اصرار دارند به جای اطلاق واژه فارسی به زبان مردم افغانستان از واژه «دری» استفاده کنند تا به خیال خودشان روح مشترک ایران و افغانستان را مانند هند و ایران تجزیه کنند.
طی قرون مختلف اغلب کسانی که بر ایران حکم رانده‏اند، در خانه‌شان به زبان دیگری به‌جز فارسی سخن می‏گفته‌اند. صفویان، افشاریه و قاجارها، آذری‌زبان بودند. زندیه به زبان لری حرف می‏زدند. حتی بی‏تدبیرترین این حکمرانان هرگز سودای براندازی زبان فارسی و جایگزینی زبان قومی خودشان را نداشتند. آنها می‏دانستند که حیات ملی و هویت ما ایرانیان، همچنین تمامیت ارضی و یکپارچگی سرزمین ما بسته به روحی مشترک است که فارسی زبان گویای آن است. ملت ایران به زبان فارسی پیوند و خویشی می‏یابند، الی‌الابد ان‌شاءالله.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی