| کد مطلب: ۶۵۴۸

خاموشی خوروش

خاموشی خوروش

یکی دیگر از هنرمندان پیشکسوت ایرانی در خارج درگذشت

یکی دیگر از هنرمندان پیشکسوت ایرانی در خارج درگذشت

او هم در غربت درگذشت. بازیگری که نام و کارنامه‌اش، گذشته‌های نوستالژیک را به‌یادمان می‌آورد. نه‌فقط نام و شهرتش که هویت حرفه‌ای و هنرای‌اش، فاخرانه بود و این شاید بی‌تاثیر از سبقه معلمی او نباشد. ابتدا آموزگار بود و هنگام تدریس در کلاس در یکی از روزهای آغازین فعالیت‌اش، از طرف انجمنی به‌نام جامعه لیسانس‌ها انتخاب شد تا در تئاتر بازی کند.

شروع درخشان با سارتر

اولین تجربه او در بازیگری تئاتر، یکی از مهم‌ترین نمایشنامه‌های معروف بود: «دست‌های آلوده»، اثر ژان پل سارتر. درخشش او در این اجرا باعث شد از کارش استقبال شود. از او دعوت شد در نمایش‌های بعدی ازجمله «محاکمه ماری دوگان» و «تاتیانا» هم نقش ایفا کند. یکی از تماشاگران نمایش‌های خوروش، فرخ غفاری بود که به‌تازگی تحصیلات سینمایی‌اش را در فرانسه به اتمام رسانده بود و برای ساختن فیلم‌های متفاوت در سینمای ایران به‌دنبال بازیگران مناسب می‌گشت. او در این جست‌وجو، خوروش را انتخاب و در فیلم «جنوب شهر» (۱۳۳۷) از بازی او استفاده کرد. اما این فیلم توقیف گشت و در سال ۱۳۴۲ با اعمال سانسور و با نام جدید «رقابت در شهر» به‌نمایش درآمد. خوروش قبل از این فیلم هم چند اثر سینمایی بازی کرده بود؛ ازجمله «برای تو»، «مستشار جزیره» و «بهلول» که آثار چندان قابل‌توجهی نبودند. فخری خوروش در میان زنان بازیگر دهه ۱۳۳۰، از نظر استعداد بازیگری بهتر از همه بود و تقریباً در تمام دوره‌های فیلم‌سازی سینمای ایران، توانست حضور مستمر داشته باشد. از اواخر دهه۳۰، از سینما کناره گرفت و نیروی خود را تماماً در تئاتر به‌کار گرفت و به یکی از مشهورترین بازیگران تئاتر تبدیل شد. خوروش که به‌واسطه فعالیت‌های هنری‌اش خود را از آموزش‌وپرورش به وزارت فرهنگ و هنر منتقل کرده بود، توسط اداره جدیدش مأموریت پیدا کرد برای تلویزیون تله‌تئاتر بازی کند. اولین نمایشنامه تلویزیونی او «مارگریت» نام داشت که در آن نقش ایفا کرد. او در تلویزیون به‌مدت ۱۰سال، هرهفته یک نمایشنامه زنده ارائه کرد.

همراه با موج نو سینمای ایران

فخری خوروش از اواخر دهه ۴۰، به همراه موج نو سینمای ایران، بار دیگر به سینما بازگشت و در فیلم‌هایی بازی کرد که برخی از مهمترین فیلم‌های موج نو به‌شمار می‌آیند؛ ازجمله «آقای هالو» (داریوش مهرجویی)، «نفرین» (ناصر تقوایی)، «شازده احتجاب» (بهمن فرمان‌آرا)، «شطرنج باد» (محمدرضا اصلانی) و «سوته‌دلان» (علی حاتمی). ازجمله نقاط درخشان کارنامه او همین حضور در فیلم‌های فیلمسازان مولف موج نو سینمای ایران است که کمک کرد او خود را از سینمای نازل فیلمفارسی جدا کند و بتواند هنر بازیگری‌اش را با سینمای هنری و صاحب‌اندیشه گره بزند. خوروش با اینکه در سینمایی بدون سانسور و آزاد مشغول‌به‌کار بود، به‌واسطه بینش و تجربه‌ای که در کارهای نمایشی داشت، هنجارشکنی نکرد. این است که او جزو زنان بازیگر خوشنام سینمای ایران است. فخری خوروش در کارنامه سینمایی‌اش تعداد ۳۸ فیلم بلند سینمایی را به‌ثبت رسانده که ۱۵عنوان آن مربوط به سال‌های بعد از انقلاب اسلامی است. در بین کارهای مهمی که او در دوران قبل از این مقطع در آنها حضور داشته است، می‌توان به فیلم‌های «آقای هالو» داریوش مهرجویی ۱۳۴۹، «نفرین» ناصر تقوایی ۱۳۵۲، «شازده احتجاب» بهمن فرمان‌آرا ۱۳۵۳ و «سوته دلان» علی حاتمی ۱۳۵۶ اشاره کرد. خوروش با اینکه در سینمایی مشغول‌به‌کار بود که ابتذال و تنزل در آن بیداد می‌کرد و حتی خودش هم در چندین فیلم نه‌چندان باارزش شرکت داشت، اما هرگز خود را به وادی نظام ستارگی این سیستم و مناسبات آن نزدیک نکرد و به‌واسطه بینش و تجربه‌ای که در کارهای نمایشی ارزشمند داشت، هنجارهای اخلاقی را نشکست. ازهمین‌رو بود که برخلاف بسیاری از زنان بازیگر آن دوران، خوروش نزد خانواده‌ها جایگاهی ویژه داشت و با اینکه در حد ستاره سینما مطرح نشد، اما نجابت جاری در بازیگری‌اش، او را محبوب و محترم ساخته بود. نقشی که او در فیلم آقای هالو داشت از همین قبیل بود. این فیلم نقطه‌عطفی در کارنامه بازیگری خوروش به‌حساب می‌آید. خوروش از چگونگی حضورش در این فیلم گفته است: «این مربوط به زمانی است که مشغول بازی در تئاتر هالو، به نویسندگی و کارگردانی علی نصیریان بودم. آقای مهرجویی تصمیم گرفتند از این نمایش فیلمی بسازند. ایشان به ما گفتند که تنها در صورت بازی گروه تئاتری ما این فیلم را می‌سازند. ابتدا ما راضی نمی‌شدیم. به اصرار آقای نصیریان توافق صورت گرفت و فیلم آقای هالو ساخته شد. اوایل کار به‌دلیل ناآشنایی با روحیات چنین زن‌هایی با مشکل رو‌به‌رو بودم. اما باید نقش را درمی‌آوردم. چندبار به آقای نصیریان که کارگردانی تئاتر هالو را به‌عهده داشت، گفتم آقای نصیریان! به خدا من روم نمی‌شه. نمی‌خوام کار کنم! و نصیریان می‌گفت اگر تو این نقش را بازی نکنی، اصلا این تئاتر را کنار می‌گذارم. ما با هالو می‌خواستیم درد این طبقه اجتماعی را بگوییم.»

خوروش بعد از انقلاب

فخری خوروش در دوران پس از انقلاب، ابتدا در فیلم‌هایی بازی کرد که به تناسب جو زمانه راجع به ستم‌های شاه به مردم یا معضلات به‌جامانده از دوران پهلوی مانند اعتیاد به موادمخدر بود؛ دادا (۱۳۶۱)، قرنطینه (۱۳۶۱)، گرداب (۱۳۶۰) و پنجمین سوارسرنوشت (۱۳۵۹). اما به‌تدریج که فضا برای ملودرام‌های خانوادگی هموارتر شد حضور خوروش در این آثار هم جاافتاد که اولین نمونه آن فیلم مترسک (۱۳۶۲) است. کارهای خوروش در سینمای بعد از انقلاب عمدتا محدود به همین مضامین بود: مه بانو (۱۳۸۰)، مردی از جنس بلور (۱۳۷۷)، شیرین و فرهاد (۱۳۷۴)، بگذار زندگی کنم (۱۳۶۵)، تفنگ شکسته (۱۳۶۴)، ستاره دنباله‌دار (۱۳۶۴)، تاراج (۱۳۶۳)، صاعقه (۱۳۶۳)، زخمه (۱۳۶۲) و... البته در آخرین اثر سینمایی‌اش در فیلم یک بوس کوچولو، حضوری موثر را در سکانس پایانی رقم می‌زند. شاید بتوان حضور او را در این مقطع، در تلویزیون متنوع‌تر از سینما ارزیابی کرد. خوروش در مجموعه‌های تلویزیونی متعددی در سال‌های بعد از انقلاب بازی کرد که ازآن‌جمله می‌توان به سریال‌های امیرکبیر سعید نیکپور، کت جادویی محمدحسین لطیفی، امام‌علی(ع) داوود میرباقری، پهلوانان نمی‌‌میرند حسن فتحی، همه فرزندان من، بافته‌های رنج و... اشاره کرد. خوروش در سال‌های پیش ‌از انقلاب هرگز در سریالی بازی نکرد، اما از این فرصت برای سریال امیرکبیر، اولین‌بار بهره گرفت. سریالی که در آن نقشی مهم را به‌عهده گرفته بود؛ مهدعلیا، مادر ناصرالدین‌شاه که از اصلی‌ترین فتنه‌گران در جریان قتل امیرکبیر بود. بسیاری از تماشاگرهای قدیمی‌تر تلویزیون این نقش را به‌خوبی به‌یاد دارند و می‌دانند که خوروش در القای مکنونات و منویات پنهان این زن تاریخی، بسیار توانا ظاهر شده بود. کارگردان این سریال، سعید نیکپور در دوران قبل با خوروش همکاری‌های زیادی در عرصه تئاتر داشت و حالا با اعتماد به آن مقطع، از خوروش دعوت کرده بود تا این نقش حساس را در سریالش بازی کند. او در مجموعه امام علی(ع) نیز در نقش دایه ولید ظاهر شد که به‌خوبی در قالب آن کاراکتر توانست نقش یک زن عرب را ایفا کند. در سریال پهلوانان نمی‌میرند نیز نقش همسر پهلوان خلیل را با نام حلیمه بازی کرد. وجه مشترک همه این نقش‌ها فارغ از منفی یا مثبت بودن‌شان، استحکام شخصیتی است. شاید این صفت را بتوان به‌عنوان یکی از ویژگی‌های پرسوناژی خوروش در امر بازیگری تلقی کرد؛ به‌این‌معنا که همواره در قالب زنان جدی، پرجذبه و بانفوذ ظاهر می‌شده است. همین خصیصه از خوروش، بازیگری باهویت ساخته که اگرچه مدتی است در سینما و تلویزیون غایب است، اما همواره ازجمله هنرپیشگانی است که نامش با احترام و وقاری درخور یاد می‌شود.

۴دهه بازیگری فاخر

۶۴ سال روی صحنه بود و جلوی دوربین. سال ۸۲ تصمیم گرفت بازیگری را کنار بگذارد و عزم ینگه‌دنیا کرد. فخری خوروش در چهاردهه بازیگری با کارگردان‌های مطرح همکاری مستمر داشت و نام بهترین فیلم‌ها، سریال‌ها و البته تئاترها و تله‌تئاترها را در کارنامه‌اش ثبت کرد. او در مصاحبه‌ای درباره موفقیت‌اش در حیطه بازیگری گفته بود: « فکر کنم علت اصلی آن به تمرکز من برمی‌گشت. من از دوره کودکی تمرکز خیلی خوبی داشتم، یعنی اگر مشغول مطالعه یا کاری بودم دیگر متوجه اطراف نبودم. به‌خاطر همین مسئله یکی، دوبار پدر و مادرم مرا به دکتر بردند. وقتی روی صحنه تئاتر بودم، به‌جز نقشم و خودم دیگر هیچ‌چیزی نمی‌دیدم؛ حتی تماشاگران را. یادم هست یک بار پس از اجرای یک تئاتر تلویزیونی به بچه‌ها گفتم: «خدا را شکر امروز هم اتفاقی نیفتاد و کار تمام شد.» در همین لحظه نصیریان گفت: «کجا اتفاقی نیفتاده، وسط کار یکی از دوربین‌ها خراب شد و تصویربردار محکم با لگد به دوربین ضربه می‌زد، آن‌وقت تو می‌گویی هیچ اتفاقی نیفتاد!». فخری خوروش در ۱۰خردادماه سال ۱۳۰۸ در کرمانشاه متولد شد و در ۲۰خردادماه سال ۱۴۰۲ در سن ۹۴سالگی در آمریکا درگذشت. خوروش در مصاحبه‌ای با انتقاد از مردسالاری در ایران گفته بود: «در مورد خود من هم اتفاقاتی افتاد که متأسفانه نمی‌توانم بگویم و با من باید به گور برود.». اما خاطره‌هایی که ساخت، برای همیشه در حافظه سینمایی ما می‌ماند.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی