مسابقه دانشبنیان
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

بررسی آماری-تحلیلی کلیدواژه 1401 در خبرگزاریها و دستگاههای مختلف نشان میدهد
اظهارات خبرساز انسیه خزعلی تنها برگی از داستان رقابتی است که جریان دارد
«گذشت آن دوران که مسئولانی مثل کوه پشت فرزندان خویش میایستادند و صراحتاً از مهاجرت و زندگی آنها در خارج از کشور دفاع میکردند. اما امروز برخی با ذوقزدگی از مهاجرت فرزند اینجانب گفتند. درحالی که سفر موقت کاری ایشان جهت توسعه و پشتیبانی مجموعه «دانشبنیانی» است که در ایران با تعداد زیادی از دانشجویان کامپیوتر فعال است و خوشبختانه این پروژه کاری رو به اتمام بوده و وی در ماههای آینده به کشور باز میگردد. اگرچه ایشان متأهل و مستقل است ولی هرگز قصد مهاجرت نداشتهاند. بیشک بسترسازی برای تقویت فعالیتهای «دانشبنیان» جاری در کشور، برخاسته از تعلق به وطن و مسئولیتپذیری است. اعضای دولت مردمی و انقلابی به آرمانهای انقلاب و سیاستهای دولت وفادار بوده و خواهند بود.» متن مذکور بخشی از توئیتهای انسیه خزعلی، معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهوری است که حضور فرزندش در خارج از کشور را برای تحقق اهداف در حوزه فعالیتهای «دانشبنیان» عنوان کرده است.«دانشبنیان» اصطلاحی که در سالهای اخیر مطرح و مورد توجه قرار گرفته و امسال که در شعار اعلامی از سوی مقام رهبری نیز به چشم میآید؛ جایگاه ویژهتری هم پیدا کرده است و حالا میبینیم که در سخنان خزعلی فارغ از نوع فعالیت فرزندش در خارج از کشور به عنوان دلیلی برای حضور او مطرح شده و پاسخی برای منتقدانش به شمار میرود. در این گزارش، نگاهی به نوع مواجهه با بحث «دانشبنیان» و استفاده از آن در اظهارنظرها و بازتابهای رسانهای در سال جاری خواهیم داشت.«دانشبنیان» در اخبار
نفس نامگذاری یک سال بر پایه اهداف طراحیشده سیاستگذار منتقد چندانی در میان مخاطبان و نخبگان ندارد؛ چنان که هر سال میبینیم پس از انجام نامگذاری، جریانهای مختلف به گفتوگو و مباحثه درباره آن میپردازند و درعینحال، طیفی از منتقدان از لوازم پیشبرد و تحقق آن و ضرورت برداشته شدن موانع ساختاری و رفتاری در این جهت سخن میگویند. سیاستگذار کلان با اولویتبندی موضوعات حرکت در بخشهایی را مفید مییابد و طبیعی است که مطابق یک سیاست اعلامی -شعاری، آن را به سمع و نظر آحاد جامعه میرساند. نامگذاری سالیان گذشته از این جهت که بر پایه واژهها و کلمات دارای سابقه بیان شده بود، امکان مانور چندانی را فراهم نمیآورد؛ اما سال 1401 از این جهت متمایز شد. شعار امسال یک مهمان ویژه داشت: «دانشبنیان». این واژه که چندسالی است به ادبیات سیاستمداران راه یافته بود، با این نامگذاری راه خودش را بهتر از قبل پیدا کرد و آمارها حکایت از این دارد که میزان مقبولیت این واژه در همه طیفها بهویژه اصولگرایان مقبول است. نحوه پوشش خبری اخبار و وقایع پیرامون واژه دانشبنیان در سایتهای این گروه خبر از رشد صعودی و ویژهای میدهد که بهنوعی ترند محسوب میشود. برای بررسی بهتر تعداد استفاده از کلید واژه دانشبنیان و جهش خیرهکننده اخبار مرتبط به پوشش این خبرها به بررسی و مقایسه تعداد استفاده از این کلیدواژه دردو مقطع زمانی ششماه دوم سال 1400 و ششماه اول 1401 در هشت خبرگزاری از همه طیفهای اصولگرا میپردازیم. همانطور که در جدول ذیل مشاهده میشود، درصد تغییرات چنان افزایشی بوده که نوعی رقابت در انعکاس اخبار مرتبط با این واژه را تداعی میکند. بیشترین رشد درصدی مرتبط با طیف تندروتر و به اصطلاح «نوانقلابیون» بوده است. خبرگزاری فارس با رشد چهار برابری پوشش، خبرگزاری تسنیم و سایت روزنامه جوان با رشد بیش از سه برابری پوشش خبری مربوط به دانشبنیان پیشتاز هستند. سایت همشهریآنلاین نیز که با تغییرات شهرداری تهران به راست رادیکال گرایش پیدا کرده، در این زمینه از قافله عقب نمانده است. در مجموع، عملکرد این رسانهها در پوشش خبری کلید واژه «دانشبنیان» بهطور میانگین، تا دوونیمبرابرافزایش داشته است و باید دید این حجم افزایش و تبلیغ اثری در روند این فعالیتها دارد یا خیر. در این بین، خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) در بازه ششماهه قبل از نامگذاری 2991 بار از کلیدواژه «دانشبنیان» استفاده کرده است و در ششماهه بعد از آن با 7932 بار استفاده از این کلیدواژه، یک رشد سه برابری (265%) را تجربه کرده است.
این آمارها چه میگوید؟
این حجم وسیع از پوشش خبری در ظاهر نشان میدهد که گویی، همهچیز در حال دانشبنیان شدن است. این فقط خبرگزاریها و رسانهها نیستند که در ماراتن استفاده از «دانشبنیان» شرکت جستهاند و نمودارها را به شکل اکیدا صعودی بالا میبرند؛ این روند در حوزهها و دستگاههای مختلف، به سرعت و بیکموکاست و با سرعتی خیرهکننده پیش میرود. گویی شاهد پدیدهای به نام «دانشبنیانبازی» هستیم که در آن، هر کسی قرار است هر چه در چنته دارد، رو کند. به طور مثال، چند نمونه از اخبار منتشرشده اخیر با این مضمون به این شرح است: خبرگزاری تسنیم 16 شهریورماه به نقل از استاندار سیستانوبلوچستان: «افزایش ۷۶درصدی شرکتهای دانشبنیان در سیستان و بلوچستان». (این ادعا، اگر آمارسازی نباشد، بعید است قرین به واقعیت باشد؛ مگر آنکه در استان سیستانوبلوچستان مثلا چهار شرکت دانشبنیان بوده که حالا سه تا هم به آن اضافه شده است). وزیر علوم، چهارم شهریورماه در سخنرانی قبل از خطبههای نمازجمعه کرمان: «شغلهای دانشبنیان در یک سال اخیر 40 درصد رشد داشتند». وزیر جهادکشاورزی، سوم شهریورماه در جریان سفر به استان قزوین: «استان قزوین میتواند نماد کشاورزی دانشبنیان باشد». این درحالی است که تعداد ستادها و قرارگاههایی که با عنوان فعالیتهای دانشبنیان تاسیس شده از تعداد کل شرکتهای دانشبنیان هم در حال پیشی گرفتن است. تنها با جستوجوی عبارت «ستادها و قرارگاههای دانشبنیان» در گوگل، در همان صفحه اول به عناوین «قرارگاه عملیاتی دانشبنیان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی مازندران»، «تشکیل قرارگاه دانشبنیان در استان کردستان»، «تاسیس قرارگاه تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین مازندران»، «تشکیل قرارگاه اقتصاد دانشبنیان در استان خراسان رضوی»، «تشکیل ستاد توسعه اقتصاد دانشبنیان و اشتغالآفرین بهعنوان قرارگاه مرکزی حمایت از شرکتهای دانشبنیان در استان آذربایجان شرقی» و دهها پایگاه و خبر مشابه در استانها و نهادهای گوناگون برمیخوریم که گویی مسابقهای بین آنها شکل گرفته است.
مورد ویژه خانم معاون رئیسجمهور
در این میان، دور از ذهن نیست که کسانی هم زره «دانشبنیان» را بپوشند تا در مقابل تیر انتقادات بایستند. این همان کاری بود که انسیه خزعلی، معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده، در مقام دفاع از فرزند خود که به کانادا نقل مکان کرده، انجام داد. گویا فرزند ایشان برای یک امر دانشبنیان به آن سوی مرزها رفته است، آن هم در شرایط تحریم که کوچکترین قطعهها هم در حوزه تخصصی فعالیت فرزندشان تحت رصد و پایش است. اگر این جهاد دانشبنیانی نیست، پس چیست؟ البته، بازی با کلمات سادهترین کار است. اما وقتی به سابقه این قبیل موضوعات مینگریم، متوجه میشویم این حرکات نه در دنیای واقعی که در انتزاع ذهنها اتفاق میافتد و البته بسیار هم میتواند تولید رانت بکند. کسانی هستند که به واسطه این شعارها حتی به مرتبت و منزلتی خواهند رسید و بر خوانی مینشینند که دیگران را به آن راهی نیست. اینکه سیاستگذار یک شعاری را مطرح میکند و هدفگذاری را اعلام میدارد؛ یک رویکرد مهم و قابلتامل است و اینکه این شعار، از سوی افراد و جریانهایی تبدیل به لقلقهزبان و حتی ابزار توجیه رفتارهای شخصی خود و خانواده و وابستگان شود، مسالهای دیگر است که جای آسیبشناسی و رسیدگی در نزد تصمیمگیرندگان دارد. اتفاقا، این نوع مواجهه ارزش و اعتبار هدف اصلی سیاستگذار را هم متاثر میسازد و آن را به امری تزئینی و ابزاری توجیهی فرو میکاهد. وقتی شعار سال جدید بیاید و بساط «دانشبنیان» جمع شود، میتوان به ارزیابی کارنامه و خروجی این شعارها و خبرها و ستادها پرداخت.