بحرانهای سردار
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

یک سال فعالیت وزارت کشور با استقبال سرد چهرههای سیاسی همراه بوده است
یکسال از شروع به کار دولت ابراهیم رئیسی میگذرد و احمد وحیدی که تا پیش از این، به عنوان چهرهای اطلاعاتی-امنیتی شناخته میشد، به عنوان وزیر کشور رئیسی، معرفی و با رای قابل توجهی از سوی نمایندگان مجلس کار خود را شروع کرد؛ حضوری که بیش از آنکه امیدی برای فعالان حوزه سیاسی بهشمار آید؛ احتمالا نویدی بود بر پایان دادن اختلافات بین نهادهای مختلف اطلاعاتی و امنیتی کشور. گذشت این زمان، فرصت مناسبی است که نگاهی به کارنامه او به عنوان وزیر کشور دیگری باسابقه نظامی پس از مصطفی محمدنجار در فضای اجرایی داشته باشیم.
اولین حکم
عموم وزیران کشور قبل از وحیدی، چهرههای سیاسی مشهوری بودند. در این میان برخی لیدری یک جریان سیاسی را بر عهده داشتند. لااقل عبدالله نوری در میان اصلاحطلبان و صادق محصولی در میان اصولگرایان، چنین قوارهای داشتند. اما احمد وحیدی یک سیاستمدار به معنای کلاسیک آن نیست. بیشتر سرهنگ است و هرچند ظاهرا برای تقویت وجهه امنیتی کشور در این مسئولیت قرار گرفته است، اما کاریزمای کمتری نسبت به چهرههای سیاسی جریانساز پیش از خود دارد. روز 14 شهریور سال قبل، صادق خلیلیان، وزیر کشاورزی دولت احمدینژاد با حکم احمد وحیدی به عنوان استاندار خوزستان منصوب شد و احمد وحیدی، آغازگر دوران جدیدی در وزارت کشور ایران شد. وحیدی تا اردیبهشت همین امسال، همه 31استاندار دولت قبل را عزل کرد و افراد جدیدی را جایگزین آنها کرد. پیش از آن، احمد وحیدی، یک سیاستمدار نظامی محسوب میشد که به خاطر دوران وزارت دفاع در دولت احمدینژاد، برای سیاستمداران چهرهای شناختهشده بود. قبل از آن هم که او را در پی اختلافی که میان نهادهای امنیتی-اطلاعاتی در سال 1367 اتفاق افتاد میشناسیم، که این مساله در همان زمان توسط اکبر هاشمیرفسنجانی ختم شد (6 شهریور، خاطرات هاشمیرفسنجانی). به هر حال حضور یک فرمانده نظامی در مسئولیت وزارت کشور، نگرانیهایی را برای فعالان سیاسی ایجاد کرده بود. حتی در دولت اصولگرای احمدینژاد هم وزارت کشور در دولت اول او، میان مصطفی پورمحمدی، مرحوم علی کردان و صادق محصولی دست به دست شد و در دولت دوم با توجه به فضای امنیتی کشور بعد از انتخابات 88، محمد نجار یک چهره باسابقه نظامی در رأس وزارت کشور قرار گرفت.
استانداران نظامی
با اینکه رحمانیفضلی، اساسا یک وزیر کشور اصلاحطلب به شمار نمیرفت و استانداران اصولگرای او، مورد انتقاد شدید چهرههای شاخص اصلاحطلب قرار داشتند، اما همین چهرههای میانهرو هم تحمل نشدند. احمد وحیدی، به نظامیها بیشتر از سیاستمداران اعتماد دارد. او از زمان نشستن بر صندلی وزارت، بسیاری از چهرههای مهم وزارتخانه، از جمله استانهای مهم و استراتژیک آذربایجان شرقی و خراسان رضوی را به چهرههای نظامی سپرده است. تعداد زیادی دیگر از مدیران ارشد و استانداران هم چهرههای ناشناسی هستند که احتمالا از نهادهای امنیتی و اطلاعاتی وارد وزارت کشور شدهاند. شاید همین نحوه انتخاب مدیران بوده که زمینهساز کاهش محسوس حضور رسانهای وزارت و وزیر کشور در صفحه اول رسانهها شده است! البته قسمتی از استانداران دولت رئیسی هم افرادی هستند که ظاهرا در کابینه برای آنها جایی نبوده است و سابقه مدیریتهای ارشد در کشور داشتهاند. خلیلیان، وزیر جهاد کشاورزی احمدینژاد بود. مدرسخیابانی در دولت حسن روحانی سرپرست وزارت صمت بود و حتی از طرف دولت به عنوان گزینه پیشنهادی وزارتخانه معرفی شده بود و در نهایت، اسدالله عباسی، وزیر کار دولت احمدینژاد بود. مهدی دوستی(چهره نزدیک به سعید محمد)، استاندار هرمزگان و ایمانیه استاندار فارس نیز افرادی بودند که در ایام بسته شدن کابینه، نام آنها برای وزارتخانههای مختلف مطرح شده بود، اما در نهایت راهی استانداریها شدند. این افراد در چند ماه گذشته، با شایعه برکناری و استعفای وزیران رئیسی، به عنوان گزینه وزارت معرفی میشوند و مخالفان آنها میگویند که تمرکز کافی برای توجه به مسائل استان را ندارند.
باقری: بسیاری از استانداران وزارت کشوری نیستند
علی باقری، مدیرکل سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات درباره استانداران دولت رئیسی به هممیهن میگوید:«در خصوص انتصابات این وزارتخانه که یک حوزه مهم است، از نیروهای ستادی تا استاندار و فرماندار، اطلاعات نهچندان دقیقی،جسته و گریخته وجود دارد، که نشان میدهد کسانی که گمارده شدهاند، افرادی هستند که عموما از غیر وزارت کشور هستند و ساختار وزارت کشور را نمیشناسند. ضمن اینکه به لحاظ توانمندی در اداره یک حوزه حاکمیتی نیز درباره آنها مسائلی وجود دارد. در این زمینه، دولت عملکرد کاملا مثبتی نداشته است. پیشنهاد میکنم آماری منتشر کنند که منصوبان جدید چقدر سابقه داشتند و از کجا آمدند و در مسئولیت قرار گرفتند. اگر این اطلاعات منتشر شود، بهتر میتوان درباره عملکرد وزارت کشور سخن گفت.»
سایه استیضاح
هرچقدر روزهای اول کار، برای احمد وحیدی شیرین بود، اما به مرور، روی دیگر مسئولیت مشخص شد. بحرانهای چندماهه اخیر به خاطر ریزش متروپل و خشکسالی در همدان و شهرکرد، بار دیگر انتقادها را به سمت مسئولان ستاد بحران دولت رئیسی کشانده است. خردادماه امسال بعضی نمایندگان مجلس اصولگرای یازدهم گفتند که قصد استیضاح احمد وحیدی را دارند. رحیمیجهانآباد گفته بود: «افزایش ناامنی در کشور، ترورهای خیابانی، هک شدن دوربینهای شهری تهران، سرقتهای سازمانیافته، انتخاب استانداران ضعیف، عدم ارتباط پارلمانی مناسب، مدیریت نادرست تجمعات مردمی و تیراندازی گشت ارشاد» از جمله محورهای استیضاح وزیر کشور است. اما جدا از اشکالاتی که نمایندگان اصولگرای مجلس به شیوه کار احمد وحیدی میگرفتند، او در سایر زمینهها هم با انتقاداتی مواجه شده است.
مساله احزاب
یک سال بعد از روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی، وضعیت احزاب کشور در حالت تعلیق بهسر میبرد. همین احزاب کوچک موجود هم مدام با محدودیتهای جدیدی مواجه میشوند. سال گذشته فهرستی از طرف معاونت سیاسی وزارت کشور به عنوان فهرست احزاب قانونی مملکت منتشر شد که تنها شامل تعداد معدودی از احزاب فعال بود. نشستهای وزارت کشور و استانداران با فعالان احزاب ملی و استانی تقریبا تعطیل شده است. به نظر میرسد تیم فعلی وزارت کشور هیچ اعتقادی به احزاب ندارند. حتی احزاب اصولگرایی مثل جامعه زینب نیز با کوچکترین مشکل، برای ادامه فعالیت به بنبست میخورند. باقری، در ادامه گفتوگو با هممیهن به عنوان رئیس دفتر سیاسی حزب توسعه ملی میگوید: «من نگاهم از درون نیست که جزئی و دقیق باشد. دورنمای کلی نگاه میکنم و نسبت به برنامههای یک سال اخیر وزارت کشور، نظر چندان مثبتی ندارم. چون در حوزه توسعه سیاسی ضعیف بوده است که یکی از وظایف اصلی وزارت کشور است. مشخصا احزاب و سازمانهای مردمنهاد در این حوزه قرار میگیرند، اما من عمده مسائلی که از وزارت کشور این دوره دیدم در حوزه تعامل با احزاب را مثبت ارزیابی نمیکنم. رفتار دولت در این زمینه تسهیلکننده نبوده است.»
کنترل بحران
ایران سرزمین بحرانهای پیشبینی شده و پیشبینی نشده است. در این بحرانها، همیشه نقش وزارت کشور به عنوان مهمترین رکن ستاد بحران مورد توجه بوده است. دولت رئیسی، لااقل در این زمینه کارنامه کاملی ندارد. با اینکه اتفاقاتی مثل خشکسالی همدان از چند ماه قبل، قابل پیشبینی بود، اما باز هم تبدیل به یک بحران نارضایتی در همدان شد. در ماجرای متروپل نیز ضعف ستاد بحران به خوبی قابل رویت بود. یک روز اعلام شد مالک متروپل زنده است و روز دیگر خبر مرگ او منتشر شد و همین مساله حواشی زیادی ایجاد کرد. از حمله به قبری که گفته میشد متعلق به مالک متروپل است تا قتل برادر او و شعارهای مردم عزادار آبادان که گویا خبر مرگ مالک متروپل را باور نکرده بودند.
حضور پررنگ در سفرهای استانی
نمیتوان از وحیدی صحبت کرد و از حضور پررنگ او در سفرهای استانی سخن نگفت. وزیر کمحاشیه دولت، تمایل زیادی دارد که در سفرهای استانی از حاشیه شهرها بازدید کند. این یکی از مهمترین وجوه تمایز او با رحمانیفضلی، وزیر کشور دولت روحانی است که از چنین برنامههایی پرهیز داشت. وحیدی یکی از برنامههای خود را در وزارت کشور «هماهنگی و یکپارچهسازی جهت محرومیتزدایی در مناطق ویژه و حاشیه شهرها» خوانده بود و بعید نیست در این زمینه برنامههایی در سر داشته باشد.
تقسیمات کشوری و آمایش!
یکی دیگر از برنامههای وحیدی «ساماندهی تقسیمات کشوری با توجه به آمایش سرزمینی و توزیع مناسب امکانات» است. در بسیاری از کلانشهرها، این تصور وجود دارد که با تبدیل شدن به مرکز استان، انبوهی از منابع مالی وارد آن شهر میشود. همچنین این تصور وجود دارد که جدا شدن یک منطقه از یک استان یا شهرستان، باعث تنزل جایگاه یک شهرستان میشود و بودجه و امکانات دولتی آن را کاهش میدهد. همین مساله، باعث شده تا تشکیل استانهای جدید همیشه یکی از شعارهای پوپولیستی به خصوص در انتخابات مجلس باشد. در این چند سال، پیشنهاد تشکیل حداقل 36 استان جدید از طرف نمایندگان مجلس مطرح شده است! ابراهیم رئیسی در سفر مردادماه خود به استان کرمان، در جیرفت به مردم وعده داد استان جنوبی کرمان حتما تشکیل خواهد شد. جنوب کرمان متشکل از هفت شهرستان جیرفت، عنبرآباد، کهنوج، رودبار جنوب، منوجان، فاریاب و قلعه گنج، یکسوم پهناورترین استان کشور را با جمعیت یک میلیون نفر تحت پوشش قرار میدهد. وسعت منطقه جنوب کرمان ۳۸هزارکیلومتر مربع است و در این منطقه ۲۵ اداره کل مستقل از مرکز استان سالهاست که به مردم هفت شهرستان با جمعیت یک میلیون نفر خدمات ارائه میدهند. با این حال، تبدیل شدن جنوب کرمان به استان با انتقادات زیادی مواجه شد و بلافاصله بعد از سفر رئیسی به کرمان، قاسم دانشی، امام جمعه بم، در انتقاد از رئیسجمهور گفت: «طبق قانون، برای استان شدن یک منطقه باید طرح را به مجلس ارائه کرد، نه اینکه بدون مصوبه مجلس، آن را علنی کنیم... توجه داشته باشید محرومیت فقط در یک منطقه خاص نیست... صبوری مردم این خطه به این معنا نیست که همواره باید مورد کملطفی قرار گیرند، صبر مردم بم هم حدی دارد. ما دولت رئیسی و شخص ایشان را ولایتمدار، انقلابی و جهادی میدانیم، اما توقع و انتظار داریم به خواستههای بحق مردم بم توجه شود...». این صحبتها در حالی مطرح شد که دهها رسانه محلی در کرمان نیز به انتقاد از صحبتهای رئیسی پرداختند. به جز جیرفت، اهالی شهرهایی مثل بم، رفسنجان و سیرجان در سالهای گذشته به دنبال آن بودند که با تغییر نقشه تقسیمات کشوری، تبدیل به استانی جدید شوند. جالب اینجاست که مرکز پژوهشهای مجلس، از اساس با این تقسیمبندیها مخالف است: «ایجاد استان جدید به معنای بار مالی فزاینده بر دوش دولت است که بهویژه در شرایط کنونی اقتصادی کشور که دولت با تهدیدهای ناشی از مسائلی همچون تحریمها، کاهش ارزش پول ملی، تورم، پیامدهای اقتصادی بحران کووید۱۹ و... مواجه است، به لحاظ کارشناسی نیز قابل توجیه نیست.» این مرکز دلایلی دیگر هم برای مخالفت خود برمیشمارد و همین مخالفتها نشان میدهد تصمیم دولت رئیسی برای تشکیل استان کرمان جنوبی، آنچنان هم بر اساس اصول آمایش سرزمینی نبوده است.
امنیت مرزها
اما مرزهای کشور نیز به عنوان یکی از مهمترین وظایف ذاتی وزارت کشور، قابل توجه است. مهمترین بحران یک سال اخیر، مزاحمتهای گاه و بیگاه همسایه ناخوانده شرقی ایران است. در این یک سال، چند بار اخبار و شایعاتی از درگیری نیروهای مرزی ایران با طالبان منتشر شده است که گاه از سوی مقامات دولتی تکذیب شده است. همین مردادماه، فرماندار هیرمند سیستان و بلوچستان به رسانهها گفته بود تجاوز مرزی از سوی طالبان رخ داده بود که نیروهای ما پاسخ لازم را دادند، متقابلا آنها هم پاسخ دادند، اما تلفات جانی به دنبال نداشت. احمد وحیدی یک سال سخت را سپری کرده است. اما وزارت کشور او آنچنان که باید نمادی از یک دستگاه مقتدر نبوده است. همچنین سازمانی چابک و جهادی برای عبور از بحران نبوده. برخلاف رای بالایی که در روز رای اعتماد آورده بود، حالا حتی برخی اصولگرایان هم اعتقاد ندارند که او بهترین گزینه برای وزارت کشور بوده است.