نسخه بدل ایران ای سرای امید
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

درباره تشییع پیکر هوشنگ ابتهاج
ساعت 7:30 صبح جمعه، از خانه بیرون زدم. مراسم 8 صبح شروع میشد. گمانم این بود که خیابان مملو از جمعیت است. برای آنکه به تالار وحدت برسم، «ویز» ذهنیام را روشن کردم و از هزارتوی شهر، خودم را به خیابان حافظ رساندم. خیابان حافظ آنقدر خلوت بود که گمان کردم اشتباه کردهام و مراسم جای دیگری برگزار میشود. چند دقیقه بعد چون فکر میکردم نزدیک محل برگزاری جای پارک نیست در کوچه دبیرستان البرز ماشین را پارک کردم. پیاده به سمت تالار وحدت رفتم و به مراسم رسیدم. همچنان با تصورم از تشییع باشکوه فاصله زیادی بود. مراسم شروع شد. یلدا ابتهاج بالا آمد و از مشکلات خانوادگی گفت. صندلی میهمانان خالی بود. خبری از رفقای سایه نبود. آن یکی دو نفری هم که آمده بودند یا مناسب اجرای برنامه نبودند یا حالشان مساعد نبود. برنامه مجری نداشت. سلیقهای هم در انتخاب و روند اجرا نبود. برگزارکنندهها تنها به چسباندن چند بنر و عکس بسنده کرده بودند. یک تریبون هم بالای سن گذاشته بودند که سخنران نداشت. آنقدر که دختربچه دبستانی آمد شعر بخواند، جمعیت را که دید هول شد و... حتی نسخه بدل «ایران ای سرای امید» را هم پخش کردند. ما در این مملکت در برگزاری هر مراسمی بیتجربه باشیم در مراسم ختم و تشییع ید طولایی داریم. این بیتجربگی چرا اتفاق افتاد، نمیدانم.