راهحل اوکراین؟
یازده ماه پس از بازگشت به کاخ سفید، دولت ترامپ بر این باور است که با فرمول «واگذاری سرزمین در برابر تضمینهای امنیتی» راهحلی برای جنگ اوکراین یافته است.
یازده ماه پس از بازگشت به کاخ سفید، دولت ترامپ بر این باور است که با فرمول «واگذاری سرزمین در برابر تضمینهای امنیتی» راهحلی برای جنگ اوکراین یافته است. طبق طرحی که به بیرون درز کرده، اوکراین باید از ۲۰ درصد منطقه دونتسک چشمپوشی کند و در مقابل، تضمینهایی شبیه «ماده ۵» ناتو، استقرار نیروهای اروپایی و ارتشی ۸۰۰ هزار نفری دریافت نماید. اما خوشبینی واشنگتن با واقعیت همخوانی ندارد. مسیر بهتری وجود دارد که امنیت اوکراین را بدون عبور از خطوط قرمز روسیه یا نیاز به تعهدات ناممکن آمریکا تأمین میکند: مدل «بیطرفی مسلحانه».
پیشنهاد فعلی واشنگتن با پیشبینی استقرار نیروهای اروپایی و ایجاد اتحاد دوفاکتو با آمریکا، آشکارا خطوط قرمز مسکو را نقض میکند. اما چالش بنیادینتر این است که این توافق در اوکراین نیز خریدار ندارد؛ نه به دلیل کم بودن امتیازات، بلکه بدین سبب که حجم وعدههای امنیتی چنان زیاد است که باورپذیر نمینمایند. واشنگتن باید واقعبین باشد و به جای بنا نهادن توافق بر پایه وعدههایی که توان تضمین آنها را ندارد، کییف را برای آیندهای خودکفا آماده سازد تا بتواند بدون اتکای مستقیم به غرب، در برابر تجاوز احتمالی بازدارندگی ایجاد کند.
اصرار آمریکا بر عقبنشینی اوکراین از دونتسک، در کییف یک «غیرممکن سیاسی» تلقی میشود. پارلمان و افکار عمومی تقریباً بهطور قطع با تخلیه مواضعی که با مشقت حفظ شدهاند، مخالفت خواهند کرد. کاخ سفید امیدوار است با وعده تضمینهای امنیتی کییف را مجاب کند، اما در اوکراین که تجربه تلخ «تفاهمنامه بوداپست» را از سر گذرانده، بدبینی عمیقی حاکم است. اکثریت جامعه به این درک رسیدهاند که در آینده، تنها اوکراین برای دفاع از خود خواهد جنگید.
کمتر کسی در کییف انتظار دارد که ایالات متحده واقعاً به تعهدی مشابه «ماده ۵» عمل کند، چراکه رؤسای جمهور آمریکا جنگیدن برای اوکراین را در راستای منافع ملی خود نمیبینند. سخن از «نیروی اطمینانبخش اروپایی» نیز عمدتاً لفاظی دیپلماتیک تلقی میشود. همچنین ایده ارتش ۸۰۰ هزار نفری با توجه به محدودیتهای جمعیتی و مالی اوکراین غیرمحتمل است و سقف واقعی توان نظامی پس از جنگ، ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر برآورد میشود. از اینرو، توافق پیشنهادی از نظر اوکراینیها بدترین سناریوی ممکن است: امتیازات دردناک در برابر وعدههایی بیاعتبار.
در مقابل، مدل «عدم تعهد مسلحانه» گزینهای عملیاتیتر است. اوکراین به عنوان دولتی غیرمتعهد، خارج از ائتلافهای نظامی رسمی میماند و میزبان نیروهای خارجی نخواهد بود؛ اما قادر است مشارکتهای دفاعی داشته باشد، به عضویت اتحادیه اروپا درآید و تسلیحات پیشرفته خریداری کند.
یک اوکراینِ غیرمتعهد اما مسلح، با ارتشی حدود ۲۵۰ هزار نفر در زمان صلح و اتکا به پایگاه صنعتی دفاعی داخلی (برای تولید پهپاد، زرهپوش و توپخانه)، نیروی کافی برای حراست از قلمرو خود را خواهد داشت. اگرچه این نیرو برای بازپسگیری نظامی اراضی اشغالی طراحی نشده و تهدیدی تهاجمی برای مسکو نخواهد بود، اما برای سلب دسترسی روسیه به سایر بخشهای خاک اوکراین و منصرف کردن پوتین از جنگ مجدد کافی است. این مدلی است که روسیه احتمالاً میتواند آن را به عنوان بخشی از یک توافق کلان بپذیرد.
تحقق این مدل نیازمند نوع متفاوتی از تضمین امنیتی است؛ تضمینی که مستلزم حضور نیروهای خارجی نباشد. گزینه محتمل، تعهد غرب به ارائه کمکهای نظامی و اقتصادی در زمان صلح و ایجاد مکانیسم «افزایش فوری کمکها» در صورت بروز جنگ مجدد است. این تضمینها اگرچه محدودترند، اما چون با سابقه عملکرد غرب در چهار سال گذشته همخوانی دارند، معتبرتر و برای اوکراینیها ارزشمندتر از وعدههای بزرگ اما توخالی هستند.
در نهایت، مسائل ارضی باید به مراحل پایانی مذاکرات موکول شود. تیم ترامپ تلاشی جدی دارد، اما رویکرد فعلیشان فاقد درک دقیق واقعیتهای سیاسی و نظامی اوکراین است. پذیرش مدل «عدم تعهد مسلحانه» اگرچه تمامی چالشها را مرتفع نمیکند، اما گامی حیاتی و آغازین در مسیری درست خواهد بود.