هیچوقت مفهوم حقوق بشر از مسائل سیاست جدا نبوده است
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

محمد بارانی، قاضی دیوان عالی کشور:
هیچوقت مفهوم حقوق بشر از مسائل سیاست جدا نبوده است
مفهوم حقوق بشر اسلامی، بارها و بارها محل مناقشه میان متشرعان و حقوقدانها بوده است. در یک طرف ماجرا افرادی قرار دارند که معتقد بودهاند مفهوم حقوق بشر، یک مفهوم غربی است و نباید اهمیتی برای جوامع اسلامی داشته باشد. تفکر دیگر این بود که حقوق بشر یک اصل پذیرفته شده جهانی است و همه کشورها، باید خود را ملزم به رعایت مفاد آن کنند و البته تفکر سومی هم از لزوم تدوین و رعایت حقوق بشر اسلامی در کشورهای مسلمان دفاع میکرد. پیرامون این موضوع با آقای محمد بارانی، از قضات شناختهشده دیوان عالی کشور به گفتوگو نشستیم.چه ضرورتی وجود داشت که سندی به نام حقوق بشر اسلامی تدوین شود؟
کشورهای اسلامی به دلایلی به این ضرورت رسیدند که سندی را به نام حقوق بشر اسلامی تنظیم کنند. البته پایبندی کشورهای اسلامی به همین سندی که تنظیم کردند، به اندازه کشورهای غربی نیست. کشورهای غربی تلاش کردند ضمانتهای اجرایی برای سند حقوق بشر داشته باشند، اما کشورهای اسلامی آن پایبندی را ندارند. ضرورت آن هم بیشتر به خاطر آن هجمهای بود که به کشورهای اسلامی وارد میشد و مدعی بودند این کشورها مسائل حقوق بشری را رعایت نمیکنند. در نهایت در میان کشورهای اسلامی این جمعبندی شد که سندی را تنظیم کنیم که مورد توافق تمام کشورهای اسلامی باشد.
آیا سند حقوق بشر اسلامی با سند حقوق بشر، در تناقض است؟
سند حقوق بشر که سال 1948 تصویب شده با سند حقوق بشر اسلامی، در بسیاری موارد تفاوت اساسی و آشکار ندارد. اما در برخی موارد این دو سند قابل جمع نیستند و عینا همان سند نیست. بعضی از موضوعاتی که به نام حقوق بشر وضع میشود، در تضاد با شرع اسلام قرار دارد. مثل اینکه بر اساس سند حقوق بشر عرفی، فرد میتواند مذهب را عوض کند در صورتی که در حقوق بشر اسلامی این به رسمیت شناخته نمیشود. در حقوق بشر عرفی مثلا مجازاتهایی مثل شلاق باید حذف شود. اما در حقوق بشر اسلامی، شلاق یکی از موضوعاتی است که جزو مذهب است. حد شرب خمر، شلاق است که این مجازات در حقوق بشر عرفی به رسمیت شناخته نمیشود. البته به این مساله دقت کنید که خیلی موارد مطرح شده، عینا همان است. خیلی مشابهتها دارند و همپوشانی زیادی بین این دو سند وجود دارد، اما در بعضی موارد این مغایرتها وجود دارد.
حقوق بشر، چه در مفهوم جهانی آن و چه در قالب حقوق بشر اسلامی، تا چه اندازه تحت تاثیر تحولات سیاسی بوده؟
با وجود اینکه همیشه اصرار میشود که مفهوم حقوق بشر را مستقل از مسائل سیاسی مطرح کنند، اما حقوق بشر هیچوقت از مسائل سیاسی جدا نبوده است. داعیهداران حقوق بشر، همیشه انگیزههای سیاسی پشت قضیه دارند. از نظر آنها حقوق بشر آسیایی با حقوق بشر آفریقایی یا حقوق بشر اروپایی متفاوت است. همه بحثهایی که مطرح میشود سیاسی است. وقتی آنها مفهوم حقوق بشر را دستمایه مقاصد سیاسی میکنند، در مقابل حقوق بشر اسلامی هم بیکار نمیماند، در داخل هم مباحث دیگری را دنبال میکنند، انگیزه سیاسی هم هست. در اقدامات حقوق بشری نباید مسائل سیاسی را وارد کرد اما عملا این مباحث وجود دارد. چه در حقوق بشر عرفی، چه حقوق بشر اسلامی.
قوانین داخلی ما تا چه اندازه براساس سندهایی مثل اعلامیه حقوق بشر یا حقوق بشر اسلامی تدوین شده است؟
ببینید اینجا بحثهای مفصلی وجود دارد. مثلا بحث برابری انسانها یکی از مفاهیم حقوق بشری است. اما وقتی در قالب اسلام این را مطرح میکنیم، میخواهیم در نظام اسلامی رعایت کنیم. نمیشود مسائل مطرحشده در حقوق بشر عرفی را صددرصد رعایت کرد. مثلا اگر یک غیرمسلمان، مسلمان را بکشد، امکان قصاص است. اما اگر یک مسلمان، یک غیرمسلمان بکشد، امکان قصاص نیست. این با عرف قابل اجرا نیست. جنسیت هم مهم است. این وقتی در مباحث اسلامی قرار میگیرد، میبینیم در تعارض قرار میگیرند و گاهی قابل جمع نیست. در این موارد باید ببینیم کدام اولویت است که قانون اساسی، اسلام را اولویت قرار داده است.