| کد مطلب: ۵۶۴۴۴

خطاهای راهبردی در اندازه‌گیری قدرت

شوربختانه یا خوشبختانه باید بدانیم شکاف و پس‌افتادگی میزان دخل‌وخرج بیشترین شهروندان ایرانی در بیشترین اندازه دهه‌های تازه‌سپری‌شده رسیده است. این چیزی است که هیچکس و هیچ نهاد رسمی در درون سرزمین آن را انکار نمی‌کند.

خطاهای راهبردی در اندازه‌گیری قدرت

شوربختانه یا خوشبختانه باید بدانیم شکاف و پس‌افتادگی میزان دخل‌وخرج بیشترین شهروندان ایرانی در بیشترین اندازه دهه‌های تازه‌سپری‌شده رسیده است. این چیزی است که هیچکس و هیچ نهاد رسمی در درون سرزمین آن را انکار نمی‌کند.

نرخ تورم 40درصدی از 1397 تا امروز و میانگین نرخ رشد اقتصادی نزدیک به صفر در این سال‌ها هم کشور را فقیر کرده و هم بر اندازه تهیدستی شهروندان افزوده و هم نابرابری‌ها را بیشتر کرده است. به نظر می‌رسد اداره‌کنندگان کشور شاید دلایل رسیدن به این مصیبت بزرگ را نمی‌دانند یا می‌خواهند این دوران به هر شکل سپری شود.

واقعیت این است که چند خطای راهبردی همزمان در اندازه‌گیری واقعی از پدیده‌ها راه را برای به بیراهه کشاندن ایران هموار کرده است. نخستین خطای راهبردی این است که نهادهای حاکمیتی تصور می‌کنند توانایی‌های خدادادی این سرزمین به اندازه‌ای است که به‌سادگی می‌شود نان و آب و دیگر نیازهای اولیه را آماده کرد و نیاز به همکاری با دولت‌های نیرومند اقتصادی نداریم.

اما روند فزاینده شمار فقیران و نیز روند نگران‌کننده مصرف سرانه موادغذایی نسبت به همین دو دهه پیش و نیز به نسبت سرانه مصرف کشورهای منطقه و جهان نشان می‌دهد یک خطای راهبردی اتفاق افتاده و اصرار هست که این معادله درست است و دولت‌ها بی‌عرضه بوده و هستند.

میزان آب در دسترس برای کشاورزی و نیز قوت اندک شده خاک و اقلیم برای تولید غذا و پس‌انداز ناکافی برای سرمایه‌گذاری در دیگر فعالیت‌ها این امکان را به ایران نمی‌دهد تا درادامه حتی بتواند با واردات حدود 12میلیارد دلاری مواد غذایی و نهاده‌های دامی به میزان کافی غذا تولید کند. از سوی دیگر، نظام سیاسی ایران متاسفانه قدرت آمریکا و کشورهای غربی را در اقتصاد و نیز در اعمال رژیم تحریم‌ها دست‌کم گرفته و بارها و بارها از بی‌اثر بودن تحریم‌های آنها گفته و نوشته‌اند.

این در حالی است که تداوم تحریم‌های آمریکا تاب‌آوری اقتصاد در سطح کلان و در سطح خانواده‌‌ها را کاهش داده و دولت‌ها برای رهایی از افتادن درخت اقتصاد ناگزیر شده‌اند دارایی‌های خود را به گران‌ترین قیمت به شهروندان بفروشند. دولت‌های سه‌گانه احمدی‌نژاد‌، روحانی، رئیسی و حالا دولت پزشکیان نتوانسته‌اند هیچ منبع درآمد پایداری را جایگزین درآمد حاصل از صادرات نفت کنند.

اندازه‌گیری اشتباه در میزان قدرت اقتصاد ایران پیامدهایش در همین حوزه نمی‌ماند و در میان‌مدت توانایی چانه‌زنی در سیاست خارجی حتی در سطح منطقه کاهش می‌یابد. همین که ایران نمی‌تواند با همه فشارهایی که می‌آورد، آمریکا را یک گام به عقب براند تا بخشی از تحریم‌ها را بردارد؛ نشان می‌دهد خطای راهبردی در اندازه‌گیری میزان قدرت غرب و آمریکا رخ داده است.

اصرار بر اینکه آمریکا و غرب در مسیر کاهش قدرت قرار دارند، دست‌کم در میان‌مدت خطای راهبردی در اندازه‌گیری قدرت آنهاست. خطای راهبردی دیگر اندازه‌گیری اشتباه در قدرت و اراده کشورهایی است که ایران آنها را به‌عنوان کشورهای دوست و متحدان راهبردی انتخاب کرده است. روسیه از پیش هم اقتصاد نیرومندی نداشت و حالا که در بدترین وضعیت قرار دارد، به بازارهای ایران یورش آورده و اصولاً نه‌تنها توانایی ندارد به ایران کمک کند، بلکه از ایران می‌خواهد به آن کشور کمک کند.

از سوی دیگر، کشور چین نیز نشان داده است جز خرید نفت ایران به ارزان‌ترین قیمت هیچ کاری برای ایران انجام نمی‌دهد و برای رقابت با غرب به ادامه این وضعیت که نفت ارزان از ایران خریداری کند، تمایل و نیاز دارد. کشورهایی مثل ونزوئلا‌، نیکاراگوئه، کوبا و دیگر کشورهای مستقر در آمریکای جنوبی نیز آنقدر گرفتاری دارند که همیشه تمایل دارند از ایران کمک بگیرند. به این ترتیب، همزمانی خطاهای راهبردی در اندازه‌گیری قدرت درون‌سرزمینی و بیرون از مرزها کار را برای ایرانیان دشوار کرده است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه اقتصاد
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار