تفاوت قدیم و جدید
روز جهانی کودک یعنی روز آینده. یکی از مهمترین تفاوتهای جهان امروز با گذشته در نگاه آنان به آینده است.
روز جهانی کودک یعنی روز آینده. یکی از مهمترین تفاوتهای جهان امروز با گذشته در نگاه آنان به آینده است. برای بشر امروز آینده اهمیت دارد و برای بشر دیروز و گذشته اهمیت داشت. آیندهی بشر قدیم، همان گذشته او بود بدون هیچ تغییر ملموسی. درحالیکه برای بشر جدید، گذشته، گذشته است و آینده او در اختیار خودشان است آنطور که میخواهند آن را میسازند. اگر این تفاوت را نفهمیم گویی هیچ درکی از دنیای جدید نداریم. این اختلاف دو جهان و دونگاه تبعات مهمی دارد. از همه مهمتر حق تعیین سرنوشت و آزادی و حقوق مناسب برای تعیین سرنوشت کردن است. انسان آزاد باید تربیت شود و آموزش ببیند.
آینده را فرزندان ما و جوانان و کودکان میسازند پس آنان ابزار تأمین نیازهای امروز ما نیستند بلکه آنان آیندهسازانی هستند که ما باید برای آنان سرمایهگذاری کنیم. تامین بهداشت، غذا، پوشاک، تفریح و از همه مهمتر آموزش آنان وظیفهای عمومی است. به همین دلیل مفهوم جدیدی شکل گرفته به نام حقوق کودک. برخلاف گذشته کودک جزء اموال پدر و مادر نیست. او ودیعه الهی و طبیعی نزد پدر و مادر است که باید او را تأمین و برای ایفای نقش آیندهسازی آماده کنند. البته این به معنای نادیده گرفتن حقوق کنونی کودک نیست. بدون احترام به حقوق و ارزش کنونی او آیندهای هم وجود نخواهد داشت. روز جهانی کودک و کنوانسیون جهانی کودک برای تأمین همین اهداف است و ایران هم عضو آن است.
تفاوت اصلی جدید و قدیم در این است که در قدیم فرزندآوری انتخاب پدر یا مادر نبود. بلکه یک رفتار طبیعی و عادی بود. هر چه به دنیا میآمد خوش میآمد. کودک و اولاد هم از عوامل ثروت و قدرت محسوب میشدند. کودک پسر هم بهناچار راه پدر و پدربزرگ را در پیش میگرفت و کودک دختر هم مسیر مادر و مادربزرگ را میپیمود. سرنوشت آنان از پیش تعیین شده بود. آنان پیچ و مهرههای یک آینده مقدر بودند. درحالیکه نقش کودکان امروز در آینده لزوماً هیچ نسبتی مشابه نقش پدران و مادران آنان در حال حاضر ندارد.
به همین دلیل است که برخلاف گذشته نسبت به صلاحیت پدر و مادر در نگهداری و تربیت کودک حساسیت فراوانی وجود دارد، و چون گذشته نمیتوان بهصورت پیشفرض گفت که کودک متعلق به پدر است و در صورت طلاق حضانت او جبراً در اختیار پدر است. اتفاقاً امروز و به دلایل فراوانی مادران شایستگی بیشتری برای حضانت کودکان را دارند. یکی از ابزارهای مردان علیه زنان فشاری است که در طلاق برای گرفتن فرزند میآورند و زنان حاضرند امتیازات زیادی دهند تا از این حق برخوردار شوند.
یکی دیگر از حقوق مسلم کودک مسئله نفی خشونت علیه او است. شاید این وضعیت در جوامع غربی به صورت افراطی درآمده باشد ولی عکس آن نیز در ایران وجود دارد که کودکان فاقد حفاظ امنیتی در برابر خشونت هستند. اگر اغلب کودکان خشونت نمیبینند به دلیل اعتقاد والدین آنان است درحالیکه قانون در این زمینه حمایت موثری از کودک نمیکند.
از مصادیق دیگری که باز هم در ایران و نسبت به گذشته تضعیف شده است منع اشتغال کودک است. این کار مصداق بهرهکشی آشکار است. گرچه پس از انقلاب این شاخص بسیار بهبود یافت ولی در دهه گذشته به دلیل مشکلات اقتصادی نهتنها از نظر تغذیه عقبگرد کردیم بلکه آمار یا حداقل نمودهای اشتغال کودکان نیز افزایش یافته است.
مسئله مهم دیگر آموزش عمومی کودک است. بدون آموزش هیچکس نمیتواند پا به دنیای کنونی بگذارد چه رسد به اینکه بخواهد آیندهساز شود. افزایش ترک تحصیل در مقطع ابتدایی و کاهش نمرات آزمونهای عمومی آنان نمودی از تنزل سطح و کیفیت آموزش کودکان است. ضمن اینکه فلسفه آموزشی در ایران بسیار عقب مانده و غیرمرتبط با نیازهای امروز و آینده است.