جلال جلالیزاده استاد دانشگاه و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت:حذف تدریجی انقلابیون مردم را دچار دلشکستگی و سرافکندگی کرد
جلال جلالیزاده، استاد دانشگاه و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در گفتوگو با هممیهن معتقد است حاکمیت از میزان تحقق شعارها و آرمانهایی که در ابتدای انقلاب مطرح کرد واقف است و مصداق بارز آن را عمل نکردن به قانون اساسی میداند.
جلال جلالیزاده، استاد دانشگاه و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در گفتوگو با هممیهن معتقد است حاکمیت از میزان تحقق شعارها و آرمانهایی که در ابتدای انقلاب مطرح کرد واقف است و مصداق بارز آن را عمل نکردن به قانون اساسی میداند. وی میگوید فرصتطلبی و منفعتطلبی یکی از آفتهایی است که سر راه تحقق شعارها و آرمانهای انقلاب قرار گرفته است.
فاصله گرفتن آرمانهای انقلاب از زندگی روزمره مردم، معلول عواملی است که به تدریج جدیتر و گسست عمیقتری میان مردم و حاکمیت ایجاد کرد. چه رویدادهایی منجر به این شکاف شد؟
انقلاب دارای ایدهها، آرمانها، مطالبات و پیامهایی بود. انقلابی که در ایران صورت گرفت برای اقشار مختلف مردم و جامعه اعم از چپ و راست و...در راستای ایدهها و آرمانهای خود مشارکت فعالانهای داشتند. چند شعار مهم از جمله استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی در آن زمان مطرح شد که بسیار با اهمیت و مورد توجه مردم بود. در آن زمان با توجه به اقبال مردم به روحانیت فکر میکردند اگر روحانیون رهبری انقلاب را برعهده بگیرند همچون زمان پیامبر و خلفای آن زمان عدالت برپا میشود و آزادی و مساوات برقرار و تبعیض و بیعدالتی از بین خواهد رفت.
اما پس از انقلاب به دلیل مسائل متعددی که رخ داد، تنگنظری عدهای و تلاش رقبا برای به دست گرفتن فرمان اداره کشور، انتقامگیریها، جنگ و درگیریهای داخلی موجب شد فضا و عرصهای که مردم انتظار داشتند روزبهروز موجب حذف انقلابیون و پیاده کردن آنها از قطار انقلاب شود. مردم با دیدن چنین شرایطی دچار نوعی دلشکستگی، آشفتگی و سرافکندگی شدند، برخی مجبور به مهاجرت از ایران شدند، برخی به زندان رفتند و حتی برخی نیز اعدام شدند و شرایط دوگانگی، یأس و ناامیدی در بخشی از جامعه حاکم شد.
از سوی دیگر الگوهای ابتدای انقلاب فراموش و منزوی شدند و جوانان و نوجوانان با توجه به فضای موجود، راه افتادن فضای مجازی و موارد اشارهشده در بالا دچار نوعی گسست نسلی شدند و نوعی بیهویتی فضای جامعه را فرا گرفت. از طرفی علاوه بر رخدادهای سیاسی و اجتماعی، مسائل اقتصادی، از جمله تحریم و بیکاری و فقر بنیان خیلی از خانوادهها را متزلزل کرد و مردم را دچار پریشانی و ناامیدی و افسردگی کرد و این مشکلات فراوانی که به وجود آمده آنها را نسبت به انقلاب دلسرد کرد.
دولتیها نیز که در جریان انتخابات وعدههایی میدادند و بعدها یا به وعدهها عمل نمیکردند و یا نمیتوانستند به شعارهای خود جامه عمل بپوشانند موجب بیاعتمادی نسبت به حاکمیت شدند و از این جهت امروز متاسفانه نهتنها شعارهای انقلاب محقق نشده، بلکه انتظارات زیادی میان مردم ایجاد شده است. مردم خود را با کشورهای همسایه مقایسه میکنند و تفاوت پیشرفتها را درک میکنند و همین باعث سرخوردگی آنها میشود. مردم با یک نوع نوستالژی مواجه شدند که نتوانستند به نیازهای خود برسند و متاسفانه ارادهای هم برای مبارزه با مشکلات و حل گرفتاریهای مردم وجود ندارد.
اکنون به نظر میرسد حاکمیت نیز این موضوع را پذیرفته است، برای نمونه آقای قالیباف هفته گذشته در سخنانی گفتند آرمانهای ما با زندگی روزمره مردم همخوانی ندارد. آیا این پذیرش به معنای حرکت به سمت اصلاح نیز خواهد بود؟
الان در کشور دو دسته دیدگاه میان مسئولین داریم، گروهی به شرایط واقف هستند و واقعیت را پذیرفتند و گروهی حاضر به پذیرش واقعیت نیستند و خواهان حل مشکلات هم نیستند. در حالی که تقاطع مشکلات قطعاً به ضرر کشور خواهد بود و در آینده منجر به مشکلات حاد برای کشور خواهد شد.
واکنش نهاد قدرت به شکاف میان آرمانهای انقلاب و زندگی مردم را چطور تحلیل میکنید؟
نهادهای قدرت در رخداد انقلاب شرکت داشتند، اما شعار با واقعیت فرق میکند. خیلی از شعارها داده میشود اما به آنها عمل نمیشود و اگر برای اجرای شعار توان و تخصص و امکانات لازم را نداشته باشد یک دوگانگی بین تئوری و عمل ایجاد میشود و در نتیجه منجر به عقبنشینی و یا پذیرش شکست و واگذار کردن فضا به دیگران میشود. الان حاکمیت میداند شعارهای زیادی که در ابتدای انقلاب داده شد، تا چه حد محقق شده است.
همین قانون اساسی ما با وجود نقصهایی که دارد، اما خیلی از اصول آن اجرا نشده است. نمایندگان 5 درصدی مجلس هم قوانینی در تضاد با قانون اساسی تصویب میکنند، برای نمونه تدریس زبان مادری در مدارس که علیه قانون اساسی بود. خیلی از مدیران و نمایندگانی که نقشی در انقلاب نداشتند و با شرایط انقلاب آشنا نیستند، به دلیل شرایطی که شورای نگهبان ایجاد کرده است، فرصتی را در مجلس به دست آوردند و بیشتر به فکر منافع خود هستند. این فرصتطلبی و منفعتطلبی یکی از آفتهایی است که سر راه تحقق شعارها و آرمانهای انقلاب قرار گرفته است و موجب گسستگی شدید و فاصله میان مردم و نظام شده است.