| کد مطلب: ۵۳۴۳۲

ایران و روسیه، از اسپرینگ رایس تا ناصر قندیل

ایران در جنگ جهانی دوم، به‌رغم زخم‌هایش، پل پیروزی برای شوروی بود. اکنون و در این زمانه‌ی خاص، آیا روسیه‌ی پوتین و لاوروف می‌خواهد و می‌تواند پلی برای پیروزی و پالایش روابط ایران با جهان باشد؟

ایران و روسیه، از اسپرینگ رایس تا ناصر قندیل

دعواهای محمدجواد ظریف و سرگئی لاوروف سابقه‌ای به قدمت خدمات این دو دیپلمات کارکشته در سازمان ملل دارد. هر دو از کهنه‌کاران روابط بین‌الملل هستند و از معدود کسانی هستند که بر پیچ و خم سازوکارهای حقوقی سازمان ملل متحد اشرافی مثال‌زدنی دارند. همین کهنه‌کاری در سیاست و روابط دیپلماتیک هم زمینه‌ای فراهم می‌کرد تا هیچ‌گاه بر سر هیچ مسئله‌ای به‌راحتی به توافق نرسند؛ یا به عبارت دیگر، دچار اختلاف و بگو مگو و کل‌کل باشند.

این‌بار اما آتش اختلاف را سرگئی لاوروف برافروخت. او از خانه‌نشینی ظریف شاید سود جست تا کمی تلافی آن بگومگوهای پیشین را درآورد؛ اما جانب انصاف را نیز فرونگذاشت. چیزی که هست این بخش از فرونگذاشتن جانب انصاف از سوی لاوروف در ایران کمتر دیده شد.

لاوروف در حاشیه نشست عرب-روسیه در مسکو در ۲۱مهر ۱۴۰۴ در پاسخ به خبرنگاران عرب، مکانیسم ماشه در برجام را ایده ظریف دانست. به گفته لاوروف که دویچه وله و دیگر رسانه‌ها آن را منتشر کردند، بند مکانیسم ماشه در برجام که یک «تله حقوقی» علیه ایران محسوب می‌شد، در مرحله پایانی مذاکرات، مستقیماً میان ظریف و کری توافق شد.

وزیر خارجه روسیه در ادامه گفت: «راستش را بخواهید، ما از این موضوع (توافق ظریف و کری بر سر مکانیسم ماشه) شگفت‌زده شدیم. اما وقتی که شرکای ایرانی ما این فرمول‌بندی را پذیرفتند، ما هم دلیلی برای اعتراض نداشتیم.» بخش منصفانه گفته لاوروف که در ایران مورد توجه قرار نگرفت، اینجا بود که درباره انگیزه ظریف در پذیرش مکانیسم ماشه، گفت: ایران قصد و غرضی برای نقض برجام نداشت و «در عمل هم، ایران توافق را نقض نکرد، بلکه ایالات متحده از آن خارج شد و اروپایی‌ها هم تعهدات خود را انجام ندادند.»

در ایران پخش سخنان لاوروف کافی بود تا آتشبارهای مخالف علیه برجام و ظریف به غرش درآید. بنابراین ظریف هم خود را موظف به پاسخ دید. او پنجشنبه ۲۴مهر۱۴۰۴ در هشتمین گردهمایی یاران و دانش‌آموختگان دانشگاه تبریز، وقت را غنیمت شمرد و توپخانه‌ خاموش‌شده‌اش را علیه لاوروف و روسیه به کار انداخت. او ضمن تکذیب گفته‌های لاوروف مبنی بر اینکه مکانیسم ماشه مخلوق لحظه‌های آخر گفت‌وگوهای برجام بین جان کری و او بود (که مصاحبه‌ی اخیر علی لاریجانی هم آن را تایید می‌کند) لوله‌ی آتشبار یک دیپلمات بازنشسته را به کل روسیه و رویکرد این کشور به برجام و ایران گرفت.

او در مورد رویکرد اصلی روسیه به برجام به نقل قولی از ناصر قندیل، سردبیر نشریه لبنانی البناء و عضو پیشین پارلمان لبنان اشاره کرد؛ نقل قولی که سردبیر لبنانی را به‌شدت عصبانی کرد. آن‌چنان عصبانی که عنان از کف داد و جانب حرمت فروگذاشت و تقریباً هر چه از دهانش بیرون آمد، در صفحه خود در شبکه اجتماعی، نثار جواد ظریف کرد.

اما چون به آن ویدئوی گفته‌های ظریف که ناصر قندیل خودش به آن استناد کرده، نیک گوش فرادهیم، خیلی زود درمی‌یابیم که مجموعه عصبانیت ناصر قندیل از گفته‌های ظریف ناشی از درست گوش ندادن به سخنان او یا ترجمه اشتباه آن بود.

ظریف در همان ویدئوی پیوست نوشتار ناصر قندیل، نقل قولی را از او به نقل از شهید سلیمانی در سفرش به روسیه و دیدار با پوتین برای جلب همکاری او در سوریه بیان می‌کند. ظریف از ناصر قندیل نقل می‌کند که پوتین گفته بود همکاری ما در سوریه ممکن است به از بین رفتن برجام منجر شود. همین گفته را ناصر قندیل در نوشتارش عیناً می‌آورد که نشان می‌دهد نقل قول درست است. نکته‌ای که قندیل به آن توجه ندارد یا به اشتباه برایش ترجمه شده است، ادامه سخنان ظریف است که می‌گوید: «تحلیل» من از این گفته شهید سلیمانی از پوتین این بود که روس‌ها در پی از بین بردن برجام هستند. حالا این تحلیل ظریف چقدر درست یا نادرست باشد، موضوع دیگری است.

پس تا اینجا سمپاشی ناصر قندیل به‌کلی رد می‌شود. اما نکته‌ای که هست؛ ظریف در خالی کردن دق‌دلی خود از روسیه، با استفاده از فن بازنشستگی که  می‌داند تاثیر و پیامد دیپلماتیک در روابط دو کشور ندارد، به نگاه استراتژیک روسیه در روابطش با ایران می‌پردازد. او با تکیه بر چهل سال فعالیت دیپلماتیک خود و آشنایی عمیق با روسیه می‌گوید: «مسکو در روابطش با ایران دو خط قرمز دارد: ایران نباید با جهان به «روابط آرام» برسد و نباید به «درگیری» کشانده شود.»

این گفته ظریف اما نه به چهل سال گذشته، که ریشه در تاریخ روابط روسیه با ایران دارد. این گفته او ما را به یاد نوشته‌های سر اسپرینگ رایس، وزیر مختار انگلستان در ایران در زمان انقلاب مشروطه و تحصن انقلابیون در سفارت بریتانیا (۱۹۰۸-۱۹۰۶) می‌اندازد.

اسپرینگ رایس که دوست بسیار نزدیک سر ادوارد گری، وزیر خارجه افسانه‌ای بریتانیا هم بود، در کتاب «نامه‌های خصوصی» خود به ترجمه جواد شیخ‌الاسلامی می‌نویسد: «روسیه مانند پزشکی است که ایران را مانند بیماری می‌خواهد که نه بمیرد و نه بهبود بیابد.»

اما حالا بیاییم روسیه‌ امروز را بین گفته‌های ظریف، لاوروف و پوتین در نقل قولش از ناصر قندیل قضاوت کنیم. در یک داوری کلی باید بگوییم کنون زمانه دگر گشت و من دگر گشتم. ایران دگر گشته است؛ روسیه هم دگر گشته است. منطقه و روابط بین‌الملل هم دیگرگون شده‌اند.

ولادیمیر پوتین، در نقل قول ناصر قندیل که گفته بود همکاری روسیه با ایران در زمین سوریه ممکن است موجب عصبانیت آمریکا و ایجاد ضربه به برجام شود، به هر حال دیدیم که درست بود. چنان که همکاری ایران با روسیه در زمین اوکراین هم در نهایت به زیان برجام انجامید و خشم اروپاییان را چنان برانگیخت که هیچ پروایی در فعال ساختن مکانیسم ماشه و بازگرداندن همه قطعنامه‌های تحریمی سازمان ملل نداشتند.

در این نگاه تاریخی، برجام در سرآغاز خود مغلوب همکاری ایران و روسیه در زمین سوریه شد؛ و در پایان خود پیه شرمساری همکاری ایران با روسیه در زمین اوکراین را بر تن خود مالید. اما لاوروف در سخنان ۲۱مهر خود جانب حرمت فرونگذاشت. او درباره انگیزه تیم مذاکره از پذیرش مکانیسم ماشه بیان می‌کند که «ایران هیچ قصد و غرضی برای نقض برجام نداشت و در نهایت این آمریکا بود که از برجام خارج شد و اروپا بود که نتوانست به تعهدات اقتصادی خود عمل کند.»

حالا اما روسیه وظیفه‌ای بس مهم‌تر بر دوش دارد؛ وظیفه‌ای که می‌تواند در شرایط تغییریافته منطقه و دنیا، نگاه تاریخی ایرانیان را برای همیشه نسبت به روسیه تغییر دهد.

ایران در جنگ جهانی دوم، به‌رغم زخم‌هایش، پل پیروزی برای شوروی بود. اکنون و در این زمانه‌ی خاص، آیا روسیه‌ی پوتین و لاوروف می‌خواهد و می‌تواند پلی برای پیروزی و پالایش روابط ایران با جهان باشد؟

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه تیتر یک
آخرین اخبار