| کد مطلب: ۵۰۳۴۲

ناواقع‌گرایی آمریکایی/اهالی واشنگتن، ایده‌‏های تاریخ‌‏گذشته و اهداف غیرواقع‏‌گرایانه را در پیش گرفته‌‏اند

هفته گذشته، در جلسه‌ای علنی در اندیشکده «شورای روابط خارجی» رو خانا، نماینده کالیفرنیا از مجلس نمایندگان که پیشگام تلاش در این زمینه است گفت به رسمیت شناختن کشور فلسطین از سوی ایالات متحده، راه‌حل دودولتی را پیش خواهد برد: «این به مردم در منطقه امید خواهد داد. راه‌حلی مجسم و ملموس خواهد بود برای دورشدن از حماس.

ناواقع‌گرایی آمریکایی/اهالی واشنگتن، ایده‌‏های تاریخ‌‏گذشته و اهداف غیرواقع‏‌گرایانه را در پیش گرفته‌‏اند

استیون ای کوک کارشناس خاورمیانه در شورای روابط خارجی

اطمینان خوبی دارم که در هیچ جای دنیا، تضاد بین واقعیت عینی و سیاست خارجی ایالات متحده، از خاورمیانه بیشتر نیست. حمله به عراق، «برنامه آزادی» و نسخه‌های مختلف فرایند صلح اسرائیلی فلسطینی، همه نمونه‌هایی از تقاطع خیال‌پردازی آمریکایی و ناکامی در چند دهه اخیر هستند؛ با این همه، توهمات همچنان پافشاری می‌کنند. بهترین مثال برای این موضوع، غرغرهای زیرلب از سوی ۲۶ عضو دموکرات کنگره است که حامی به رسمیت شناختن کشور فلسطین هستند.

هفته گذشته، در جلسه‌ای علنی در اندیشکده «شورای روابط خارجی» رو خانا، نماینده کالیفرنیا از مجلس نمایندگان که پیشگام تلاش در این زمینه است گفت به رسمیت شناختن کشور فلسطین از سوی ایالات متحده، راه‌حل دودولتی را پیش خواهد برد: «این به مردم در منطقه امید خواهد داد. راه‌حلی مجسم و ملموس خواهد بود برای دورشدن از حماس.» اگر موضع اخلاقی و علاقه جدی و قابل‌تمجید خانا برای حل‌وفصل درگیری اسرائیل و فلسطین در جهت منفعت هر دو طرف را کنار بگذاریم، چشم‌انداز او، تقریباً درست همانی است که ۲۳ سال پیش، رئیس‌جمهور جورج دبلیو بوش تبیین کرد: دو کشور دموکراتیک، یعنی اسرائیل و فلسطینی غیرنظامی‌شده که در صلح کنار هم می‌زیند.

خانا فقط ترتیب وقایع را برعکس کرده و به رسمیت شناختن فلسطین را پیش از صلح قرار داده است. او البته در توضیح اینکه این به رسمیت شناختن چطور به نتیجه‌ای که او می‌خواهد منجر خواهد شد، به تقلا افتاد و تقریباً انگار تصوری خام از واقعیت‌های سیاسی جوامع اسرائیلی و فلسطینی دارد. راه‌حل دودولتی، پیش از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ هم گزینه بعیدی بود. حملات حماس به اسرائیل در آن روز و جنگ متعاقب آن در غزه، تصور این راه‌حل را عملاً غیرممکن کرده است.

خانا ارجاعاتی متعدد داشت، به سیاستمدارانی در اسرائیل که مدت‌هاست از صحنه دور افتاده‌اند، شامل اسحاق رابین که در سال ۱۹۹۵ ترور شد، شیمون پرز که در سال ۲۰۱۶ درگذشت و ایهود باراک که آخرین بار ربع قرن پیش رهبر اسرائیل بود. این ارجاعات، نمود میلی معمول در آمریکا بود برای دیدن دنیا به شکلی که آرزویش را داریم و نه آنطور که هست. فقط هم خانا و همکارانش نیستند.

دولت ترامپ هم مرتکب گناه پیشگویی آرزومندانه شده است، درباره خلع سلاح حزب‌الله و حماس. یورش‌های اسرائیل به لبنان که با حمله بدنام پیجرها در سپتامبر ۲۰۲۴ آغاز شد، نظام سیاسی لبنان را از دست حزب‌الله درآورده و انتخاب رئیس‌جمهوری جدید پس از ده دوازده تلاش ناکام و نیز انتخاب نخست‌وزیری جدید را ممکن کرد.

رئیس‌جمهور جوزف عون و نخست‌وزیر نواف سلام از آن زمان، فرایند انحلال «دولت درون دولتی» را که حزب‌الله در طول چهار دهه برپا کرده بود، شروع کرده‌اند؛ اما با همه موفقیت‌های نظامی اسرائیل و با وجود حسن نیات رهبران لبنان، حزب‌الله نابود نشده است. ضعیف‌تر از قبل است اما هنوز تفنگ دارد، کادرش انگیزه دارند و ایران از بازسازی آن ناامید نشده. به این خاطر اسرائیل با حملات هرازگاهی آتش‌بسی را که واشنگتن در نوامبر گذشته میانجیگرش بود، «اعمال» می‌کند و به همین خاطر تیم ترامپ می‌خواهد حزب‌الله خلع سلاح شود.

با این هدف، سفر تام باراک، سفیر آمریکا به ترکیه، کسی که از لحاظ نمایندگی در امور خاورمیانه فقط استیو ویتکاف را جلوتر از خود می‌بیند، برنامه‌ای چهارمرحله‌ای برای نیروهای مسلح لبنان پیشنهاد داد که این هدف را حاصل کند؛ اما شاید باراک این را دست کم گرفته که خلع سلاح حزب‌الله چقدر آتش‌افروز خواهد بود. چطور ممکن است سازمانی بر اساس «مقاومت» که خود پرچمش آن را «حزب خدا» و «مقاومت اسلامی در لبنان» می‌خواند و این را کنار مسلسلی که به هوا بلند شده قرار داده است، خلع سلاح کند؟ این یعنی از حزب‌الله می‌خواهند «حزب‌الله» نباشد.

این هدف مهمی است اما آیا چیزی هست که بشود به آن رسید؟ آن هم تا پایان امسال، چنان که دولت ترامپ مطالبه کرده؟ وقتی فرماندهان ارتش لبنان و اوایل ماه سپتامبر، برنامه‌شان را برای اجرای خلع سلاح به دولت ارائه دادند، اعضای منتسب به حزب‌الله در دولت جلسه را ترک گفتند. بدون شک بسیاری از شهروندان سنی، مسیحی و دروزی لبنان از خلع سلاح حزب‌الله حمایت می‌کنند؛ اما بعید است تعداد زیادی از شیعیان هم چنین باشند. سلاح‌های حزب‌الله، منبع قدرتی برای شیعیان بوده است.

شیعیان از نظر جمعیت وزن بیشتری نسبت به نفوذ فعلی‌شان در نظام فرقه‌ای‌مذهبی لبنان دارند؛ نظامی که در آن، به هر کدام از دسته‌بندی‌های عمده مذهبی لبنان، نقش‌هایی مشخص اعطا شده است: رئیس‌جمهور همیشه مسیحی است، نخست‌وزیر همیشه سنی است و رئیس‌مجلس عضو جامعه شیعیان است. نعیم قاسم، رهبر حزب‌الله و جانشین حسن نصرالله که در حمله هوایی اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۴ هدف قرار گرفت، هم رهبری چریکی است و هم سیاستمدار. موافقت با خلع سلاح، حمایت‌ها از او را تخریب خواهد کرد. سیاستمداران حزب‌الله مدعی هستند که برنامه پیشنهادشده از سوی ارتش که جزئیاتش علنی نشده، تا حد «تسلیم کامل از حاکمیت لبنانی به حاکمیت آمریکایی» است. آن‌ها می‌خواهند بدانند چرا قبل از این که اسرائیل از پنج پایگاه مرزی که در جنوب لبنان گرفته عقب بکشد، حزب‌الله باید سلاح‌هایش را تحویل دهد.

البته، ارتش لبنان می‌تواند از زور استفاده کند اما خطر خشونت در این حالت، آشکار است. شاید حزب‌الله هماورد ارتش اسرائیل نباشد، اما کلاشینکف‌ها، آرپی‌جی‌ها و سلاح‌های سنگین‌تری که این گروه هنوز در اختیار دارد، تهدیدی برای صلح و انسجام اجتماعی می‌شوند، در کشوری که در پنج دهه گذشته به‌ندرت تجربه این هر دو را داشته. به نظر می‌رسد، دولت ترامپ و دیگران در واشنگتن که خواستار خلع سلاح حزب‌الله هستند، درباره پیامدهای درگیری مسلحانه بین حزب‌الله و ارتش لبنان، تصورات خامی دارند؛ البته، من مایلم غافلگیر شوم.

در دو سال گذشته خاورمیانه لحظات عجیب زیادی داشته است. شاید حزب‌الله از آن که آدم‌ها فکر می‌کنند، ضعیف‌تر باشد و ارتش لبنان بتواند تک‌تک سلاح‌ها و فشنگ‌های این گروه را تا آخر ازشان بگیرد؛ با این حال، همچنان شک دارم فرماندهان لبنان بخواهند چنین خطری کنند. به همین خاطر به نظر می‌رسد این گزینه از برنامه باراک واقع‌بینانه‌تر و عقلانی‌تر باشد: فرایندی طولانی‌تر و کشدارتر با مذاکره و توافقات زیرمیزی که ممکن است در پایانش، حزب‌الله تعدادی سلاح در اختیار داشته باشد و در جایگاه کمکی در کنار ارتش قرار بگیرد.

درباره حماس (مخفف جنبش مقاومت اسلامی) هم پویه‌شناسی مشابهی در جریان است. این گروه سلاح‌هایش را تحویل نخواهد داد، مگر مجبور به این کار شود و اسرائیلی‌ها، علی‌رغم همه تلاش‌ها و قدرت آتش‌شان، نتوانسته‌اند حماس را مجبور به تسلیم کنند. اینکه از این گروه بخواهند سلاح‌هایش را بدهد عیبی ندارد اما آیا با واقعیت همخوان است؟ نه. این هم فقط نظر من نیست، بلکه نظر رئیس ستاد ارتش اسرائیل هم هست که به دولت اسرائیل توصیه کرده است پیشنهادهای اخیر را برای آتش‌بس بپذیرد.

قطعاً خوب می‌‌شود اگر دولتی فلسطینی وجود داشته باشد که کنار اسرائیل در صلح زندگی کند. خلع سلاح حزب‌الله و حماس هم در مجموع مثبت خواهد بود، اما واقعیت این اهداف را به‌شدت سخت می‌کند. متعجبم که خانا، دموکراتی پیشرو، از برنامه دو دهه پیش بوش ایده می‌گیرد، آن هم نه‌فقط در چشم‌انداز دودولتی‌اش، بلکه در مشغولیت شدید ایالات متحده در خاورمیانه که لازمه ایجاد فرایند صلح و کشورسازی خواهد بود. به همین شکل، غریب است که دولت ترامپ حاضر است در مسئله پیچیده خلع سلاح، به‌خصوص در لبنان، درگیر شود.

این در تضاد با ایده‌هایی قرار می‌گیرد که رئیس‌جمهور در سفرش به خلیج [فارس] در ماه مه پیش برد، وقتی مشخصاً این نوع درگیری را رد کرد. قابل‌تمجید است که مقامات ایالات متحده بخواهند دنیا را جای بهتری کنند، اما وقتی سیاست‌های شما با دنیایی که وجود دارد، واگرایی دارد، نتیجه احتمالاً ناکامی خواهد بود. کافی است به سابقه ایالات متحده در طول سه دهه گذشته نگاه کنید.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار