زخمه بر فرهنگ/بررسی چرایی تخریب تپههای باستانی ایران
از ماموریتها، وظایف و تکالیف «وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی» (زینپس وزارت میراث)، براساس قوانین (اعم از اساسنامه، لایحه اهداف، وظایف، اختیارات و... )، «حفظ و احیای میراث فرهنگی ملموس و ناملموس» بیان شده است.

نوروز رجبی باستانشناس و کارشناس رسمی قوهقضائیه
از ماموریتها، وظایف و تکالیف «وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی» (زینپس وزارت میراث)، براساس قوانین (اعم از اساسنامه، لایحه اهداف، وظایف، اختیارات و... )، «حفظ و احیای میراث فرهنگی ملموس و ناملموس» بیان شده است. تپهها، محوطهها و بناهای تاریخی حاوی اطلاعات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه هستند که از آنها بهعنوان شناسنامههای هویتی و فرهنگی جامعه یاد میشود.
اساساً مهمترین وظیفه ذاتی تشکیلات «وزارت میراث» بهعنوان بخشی از بدنه دولت، حفاظت از آنچه «مواریث فرهنگی» مینامیم است، لیکن ناکارآمدی و ناتوانی این تشکیلات در شناخت، حفاظت و معرفی مواریث فرهنگی سبب شده است روزانه شاهد تخریب بافتهای تاریخی شهرها و روستاها، تخریب محوطهها و تپههای باستانی و گسترش رواج تجارت اشیای تاریخی باشیم.
هشدار، اعتراض، گلایه، شکایت و نارضایتی دوستداران مواریث ملّی و فرهنگی اعم از پژوهشگران، کارشناسان، اساتید، گروهها و انجمنهای مدنی و تخصصی نیز عموماً با بیتوجهی مواجه میشود و پاسخگویی نهادهای متولی یا به امری «بلاوجه» تبدیل شده است یا با فهم نادرست موضوع و انکار مسئله، پاسخی خلافواقع ارائه میشود؛ تو گویی میدان ستیز و نفی است، نه نقد و اصلاح. گرچه دلایل فرهنگستیزی و تخریب ریشههای هویتی جامعه ما امری است چندوجهی که دلایل گوناگون و متنوع دارد، لیکن در اینکه وزارت میراث در حفاظت از مواریث فرهنگی کشور دچار ناکارآمدی و ناتوانی است، نمیتوان تردید کرد. مصادیق این نتیجه برای افراد مطلع، متنوع، گسترده و فراوان است. ضرورت دارد در راستای نگاه تازه دولت به نارکارآمدی برخی از تشکیلات خود، این مهم مورد ارزیابی محققانه قرار گیرد و امور میراث کشور تدبیر شود.
در هفته پایانی شهریورماه 1404 باز هم شاهد رویدادی غمانگیز و بنیانافکن بر ضدِ تاریخی و فرهنگ ملّی بودهایم. تپه تاریخی کُردلاغری که در پایان سال 1395 به شماره 31692 بهدرستی در فهرست آثار ملّی بهثبت رسیده است، توسط سوداگران و مبتنی بر حکمی قانونی (حکم دیوان عدالت اداری) تخریب شد و برای همیشه از ساحت فرهنگ و تمدن ایران پاک شد! این درحالی است که وزارت میراث اختیار، فرصت و زمان کافی (بیش از یکدهه) برای حفاظت، پژوهش، شکایت و پیگیری تخریب آن را داشت، لیکن متولیان و مسئولان امر بیتوجه به وظایف و اختیارات خود، اجازه دادند تا چنین ستمی جبرانناپذیر بر فرهنگ و تمدن ایران وارد شود.
چنین بیمسئولیتیای در تخریب آثار تاریخی و محوطههای باستانی، در این بخش از کشور دارای پیشینه است. پیشتر در سال 1394 نیز بخشی از تپه تُلخسرو در اثر اهمال کارشناسان، معاونت میراث و مدیرانوقت دچار تخریب و تسطیح شد. تپه تاریخی کُردلاغری که بر کناره رودخانه بشار در جنوب شهر یاسوج و بر یک پشته طبیعی جای دارد، دارای لایههای فرهنگی و تاریخی از هزارهچهارم پیش از میلاد و گذار به هزارهسوم پ.م است که در ادبیات باستانشناسی ایران (بهویژه ایالت تاریخی فارس) این بازه زمانی بهعنوان «فرهنگ لپویی»(3800-3200 پ.م) و «فرهنگ بانش»(3200-2800 پ.م) شناخته میشود.
کمترین انتظار از تشکیلات وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی این بود که مسئولانه با پیگیری حقوقی پرونده نهتنها روند تخریب تپه را متوقف کنند، که لایهها و مواد فرهنگی تخریبشده کندوکاو و مایه پژوهشهای علمی و تخصصی باستانشناسی قرار گیرند تا شانس بیشتری برای نجات مواد فرهنگی آسیبدیده و شناخت بهتر فرهنگ و تمدن ایران فراهم شود.
فرصتی فراهم کنند تا تکههای پارهشده این شناسنامه فرهنگی ملّی بازشناسی شوند، نه اینکه با انفعال، چشم بر تخریب این تپه ارزشمند ببندند. چگونه میتوان پذیرفت لایههای تاریخی و مواد فرهنگی (اشیاء و ابزارهای سفالی، فلزی و سنگی، بقایای استخوانی انسانی و جانوری و...) یکتپه ششهزار ساله با تیغه لودر و بولدوزر، سوار بر کامیون شود و خوراک دستگاههای سنگشکن، سرند و ماسهساز شود و همزمان تشکیلات و سازمانهای اداری متخصص و مرتبط ادعای حیات، فعالیت و کارکرد داشته باشند؟
ازسویی، آیا اساساً تخریب این تپه به ماسهسازی محدود است یا صورتها و فعالیتهای دیگری نیز دارد؟ ورود دستگاههای قضایی و نظارتی و ارزیابی کارشناسی مسائل میتواند پاسخگویی بسیاری از پرسشها، ابهامات، نگرانیها و تناقضات باشد و الگویی شود برای چرایی علل تخریب محوطهها و تپههای باستانی ایران.