امیدی به دیپلماسی با اروپا وجود ندارد
رویکرد جدید سه قدرت اروپایی و اتحادیه اروپا به ایران ناشی از نگاهی است که دولتهای اروپایی از حدود سه سال پیش به ایران پیدا کردهاند.

رویکرد جدید سه قدرت اروپایی و اتحادیه اروپا به ایران ناشی از نگاهی است که دولتهای اروپایی از حدود سه سال پیش به ایران پیدا کردهاند. سه عامل اثرگذار در این تغییر رویکرد ناشی از حمله روسیه به اوکراین، ناآرامیهای ۱۴۰۱ درون ایران و جنگ غزه بودند. این رخدادها باعث شد که اروپا نقش خود را به عنوان تسهیلگر، میانجی و پلیس خوب که در پرونده هستهای ایران طی دو دهه پیش بازی میکردند، کنار بگذارند. در کنار این عوامل، نباید از نقش لابی اسرائیل به سادگی گذشت.
لابی اسرائیل که تا پیش از این در آمریکا بسیار فعال و اثرگذار بود در سالهای اخیر در اروپا نیز بسیار فعال شد. در یک سال اخیر این فعالیتها شدت بیشتری گرفت و مقامهای اسرائیلی به شکل مستمر با مقامهای اروپایی در تماس بودند. برای مثال همین چند دور مذاکرات اخیری که در استانبول و ژنو میان دیپلماتهای ایرانی و اروپایی انجام شد، بلافاصله با دیدارهایی با مقامهای اسرائیلی همراه میشد.
راهبرد سیاست خارجی اروپاییها در قبال ایران در مدت اخیر به شکل بیسابقهای تحت تاثیر لابی اسرائیل قرار گرفت و در عین حال مانند گذشته پیرو سیاستهای ایالات متحده آمریکا بود. در ماههای اخیر در بسیاری از موارد، حتی فراتر از خواستهای مقامهای آمریکایی رفتهبود که نشان میداد مواضع اروپاییها بیش از آنکه با آمریکا هماهنگ شود، در حال نزدیک شدن به اسرائیل است.
در برابر هر اندازه که ایران انعطاف بیشتری نشان میداد، از جمله امضای توافقنامه قاهره میان ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی و بسته پیشنهادی اخیر آقای عراقچی به سه کشور اروپایی، باعث نشد که سه قدرت اروپایی از مواضع حداکثری خودشان عقبنشینی کنند و فراتر از موضوع هستهای، مسئله توان موشکی ایران را نیز روی میز قرار دادند که در عمل باعث به بنبست کشیدهشدن مذاکرات ایران و اروپا شد.
در حاشیه نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد که این هفته آغاز میشود، تنها رخدادی که ممکن است راهگشا باشد، دیدار میان مقامهای ایرانی و آمریکایی است. تا پیش از این از آنجا که مقامهای اروپایی نقش تسهیلگری و میانجیگری بر عهده داشتند و تلاش میکردند دیدارها و تماسهایی میان ایران و آمریکا شکل بگیرد اما مواضع اروپاییها بسیار تندتر از گذشته شدهاست و در نیویورک فقط باید منتظر یک اتفاق خارقالعاده و پیشبینینشده بود که بتواند مانع اجرای اسنپبک شود اما احتمال چنین رخدادی بسیار ناچیز است.
تردیدی وجود ندارد که دیپلماسی ایران در قبال اروپاییها در چند سال اخیر، سیاست هوشمندانه و مدبرانهای نبود و نگاه بلندمدت در روابط با اروپا وجود نداشت. اگر پس از حمله روسیه به اوکراین، جمهوری اسلامی ایران به شکل جدی وارد گفتوگو با اروپاییها میشد که نشان بدهد همکاریهای دفاعی ما با روسیه، تهدیدی علیه اتحادیه اروپا نیست، مذاکرات جدی بین ایران و اروپا برای برطرف کردن نگرانیهای اروپا شکل میگرفت. چنین اقداماتی در زمان خود میتوانست از رسیدن به نقطهای که امروز با اروپا در آن قرار داریم جلوگیری کنیم.
حتی تا یک سال پس از حمله روسیه به اوکراین، اروپاییها مجدانه در گفتوگوهای احیای برجام مشارکت میکردند. مذاکرات علی باقریکنی، معاون وقت وزیر امور خارجه با همتایان اروپایی برای احیای برجام تا شهریور ۱۴۰۱ (ماهها پس از آغاز جنگ اوکراین) به نتایج ملموسی برای احیای برجام رسیدهبود اما در آن دوران با توهم زمستان سخت اروپا، در تهران عدهای با احیای برجام و بازگشت به وضعیت پیش از خروج دونالد ترامپ از برجام، مخالفت کردند و مذاکرات به شکست کشیدهشد. فرصتهای زیادی وجود داشت که ما از آن استفاده نکردیم. علاوه بر رویکرد خصمانه اروپا و بدعهدیهای کشورهای اروپایی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هم قصورهایی داشتهاست که اگر اتفاق نمیافتاد، الان در این موقعیت نبودیم.