احزاب در ایران امروز
یکی از سوالهایی که میتواند در ذهن ایجاد شود این است که امروز در ایران چند حزب ثبتشده در وزارت کشور وجود دارد. در پاسخ به این سوال، آماری که در سایت وزارت کشور وجود دارد مربوط به ۲۹ بهمن ۱۳۹۲ است اما با نگاهی به جلسات برگزارشده کمیسیون ماده ده احزاب، آخرین آمار و ارقام را میتوان بهدست آورد.

یکی از سوالهایی که میتواند در ذهن ایجاد شود این است که امروز در ایران چند حزب ثبتشده در وزارت کشور وجود دارد. در پاسخ به این سوال، آماری که در سایت وزارت کشور وجود دارد مربوط به 29 بهمن 1392 است اما با نگاهی به جلسات برگزارشده کمیسیون ماده ده احزاب، آخرین آمار و ارقام را میتوان بهدست آورد.
براین اساس میتوان گفت که تا به امروز و در فضای سیاسی ایران، 75 حزب ملی، 21 جبهه حزبی و 34 حزب استانی داریم که البته در این میان 3 حزب دیگر مجوز تاسیس گرفتهاند که در صورت تشکیل مجمع عمومی طی 6 ماه آینده، آنها هم پروانه فعالیت میگیرند تا تعداد احزاب ایران به عدد 78 برسد.
اما شاید سوال این است که آیا این 130 حزب و جبههای که تا به امروز پروانه فعالیت گرفتهاند، فعالیت کامل و جامعی دارند؟ اگر 34 حزب استانی را کنار بگذاریم، پاسخ به این سوال به صورت قطعی درباره 96 حزب و جبهه دیگر «خیر» است. بسیار از احزاب و گروهها تنها ثبت قانونی شدهاند و خبری از فعالیتهای رسمیشان نیست. البته ممکن است همه آنها بگویند که ما فعال هستیم، اما نکته مهم این است که گزارشی از فعالیت مستمر آنها وجود ندارد.
احزاب و گروههای فعال
نکته جالب توجه دیگر این است که بررسی لیست احزاب و گروههایی که مجوز دارند، نشان میدهد که از بین آنها تنها 12 حزب و جبهه هستند که فعالیت دائمی قابل رصد دارند که البته در بین آنها هم برخی فعالتر از بقیه به شمار میروند اما 84 حزب و جبهه دیگر، یا فعالیتی ندارند و یا نهایت فعالیت آنها تنها به این نقطه برمیگردد که بهانهای را پیدا کرده و اقدام به انتشار بیانیه کنند، به عبارتی احزابی هستند که تنها نشان از آنها در سیاست ایران صدور بیانیه است. البته همین احزاب بیانیهای در زمان انتخابات سر و کلهشان پیدا شده و مدعی نقشآفرینی هم میشوند.
تفکیک این احزاب هم ما را به نقطه جالبی میرساند. نگاهی به لیست احزاب و جبهههای ملی ثبتشده در وزارت کشور، نشان میدهد که در بین 12 حزب و جبهه فعال، برتری قاطع با اصلاحطلبان و میانهروهاست که حداقل ده حزب و گروه فعال دارند که اسامی آنها عبارتند از: «حزب اتحاد ملت، حزب اسلامی کار، حزب اعتدال و توسعه، حزب اعتماد ملی، حزب توسعه ملی، حزب کارگزاران، حزب ندای ایرانیان، مجمع نیروهای خط امام، جبهه اصلاحات ایران» در سمت مقابل اما تنها به سه نام برخورد میکنیم: «جبهه پایداری، حزب مؤتلفه اسلامی، شریان.»
فاصلهگیری اصولگراها
در این میان، موضوع مهم این است که آنچه در بین اصولگرایان از دولت دوم محمود احمدینژاد به بعد دیده شده، این است که آنها روزبهروز بشتر از هم فاصله گرفتهاند و شاخههای جدیدی به آنها اضافه شده است اما درباره اصلاحطلبان چنین چیزی صدق نمیکند و حتی بهرغم وجود برخی اختلافات، آنها در نقطههای تصمیمگیر در یک محور که «جبهه اصلاحات» است قرار میگیرند.
ولی درباره اصولگرایان چنین چیزی دیده نمیشود و آنها به مرور زمان در حال فاصلهگیری بیشتری از هم هستند که آخرین نمونه این فاصله را میتوان در انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری مشاهده کرد که حتی وجود یک نامزد اصلاحطلب هم نتوانست آنها را به اتحاد برساند و در نهایت هم شکست خوردند.
از دل همین فاصلهها، گاهی اوقات جوانههای جدید هم سبز شده و اعلام استقلال میکنند که نمونه بارز آن را میتوان «شریان» دانست که در پایان سال 1401 اعلام موجودیت کرد و چندان جدی گرفته نشد اما در جریان انتخابات مجلس دوازدهم قدرتش را به رخ سایر اصولگرایان کشید، به عنوان قطبی جدید مقابل دو لیست اصولگرای دیگر ایستاد و اتفاقاً در بدنه رای آنها هم نفوذ کرد و موفقیت خوبی را هم بهدست آورد. حالا یک حزب دیگر اصولگرا به نام «حزب تمدن نوین اسلامی» هم به لیست احزاب اصولگرا اضافه شده است اما اینکه این حزب هم از احزاب بیانیهای خواهد بود و یا فعالیت گستردهای دارد، سوالی است که باید برای پاسخ به آن منتظر گذر زمان ماند.