به احترام زبان فارسی
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
از همان دقایقی که خبر رسید شروع شد. حمله بیهنران را میگویم به حضرت سایه. آن هم با این بهانه احمقانه که او همانی بود که برای انقلاب شعر میگفت و به همین دلیل از بانیان وضع موجود است و جالب این که بعضیهاشان ادای آدمهای منصف را هم در میآوردند که: البته خیانتهای ایشان به اندازه فلانی و بهمانی نیست و در کنار صدمات و لطماتی که به کشور وارد آوردهاند چند شعر خوب هم سرودهاند که جزو خدمات ایشان محسوب میشود. این حرکت شوم و مهوعانه چندوقتی است که شروع شده. اوجش را هم در ماجرای درگذشت زندهیاد رضا براهنی شاهد بودیم. مشتی جماعت بیمار که وجه مشترک همگی آنها بیهنری بود؛ دم گرفته بودند این همان براهنی بود که به خاندان جلیله سلطنت اهانت کرده بود و در دفاع از روحانیت مطلب نوشته بود. محض رضای خدا ندیدم حتی یک تن از آنها کتابی از آن مرحوم را به دقت خوانده باشد. حالا هم مشتی اغلب جوان رعنا که اصلا نمیدانند توده را طوده مینویسند یا توده راه افتادهاند که فلانی شاعر حزب خائن توده بود و تو به یکی از آنها بگو یک شعر، فقط یک شعر را که برگرفته از آموزههای حزب توده است، برای شما قرائت کند. اگر توانست هر چه خواستید به من بگویید. این شرایط به شدت ضدفرهنگی و بیمار برآمده از چه فضایی است، نمیدانم، اما این نکته را خوب میدانم که دستی در کار است تا همه حیثیت و سرمایه فرهنگی این سرزمین را بر باد دهد و وقتی چنین اتفاقی افتاد تکهپاره کردن این سرزمین هیچ زحمتی ندارد. هوشنگ ابتهاج فقط یک شاعر معمولی به معنای پیشپاافتاده کلمه نبود که غزلیاتش صرفا زینتبخش این مجلس و آن محفل فرمایشی باشد. آنچه او به نام شعر منتشر کرد و بخشی از آن با بانگ و آهنگ بهترین خنیاگران این سرزمین درآمیخت تا لحظات عاشقانهای را برای ما رقم بزنند، سبب قوام و دوام زبان فارسی بود. شعر او و همگنان او باعث شد تا ما هنوز هم بتوانیم به زبان آدمیزاد سخن بگوییم و در زیر بار ابتذال رسمی و غیررسمی رسانههای فراگیر هویت خود را یکسره از یاد نبریم. درباره شعر سایه و مقام و منزلت او بیش از اینها میتوان سخن گفت، اما دست به نقد یاد و خاطرهاش را گرامی میداریم و ادای ارادت و احترامی میکنیم تا بلکه زمین و زمانه فرصتی دهند برای ادای دینی شایسته. یاحق.