یک روستا ویرانی
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

گزارش میدانی هممیهن از مزداران فیروزکوه، چند روز پس از سیل
هلال احمر: هنوز پیکر 6 نفر در سیلابهای استان تهران، مازندران، لرستان و خوزستان پیدا نشده است
امدادگرها بدن شش گمشدهی روستای مزداران را از زیر خروارها گل و لای درآوردند. روستای مزداران فیروزکوه، نهم مرداد، شش نفر از حدود پانصد ساکنش را از دست داد. اهالی روستا از آن روز، جز ویرانی و گل و خاک و اندوه، هیچ ندیدند. نهم مرداد، سیل، مسیرش را از زمین مزداران پیدا و خراب کرد و درنوردید و آدمها را با خودش برد. امدادگران هلال احمر روزها گشتند تا شش نفر گمشده را پیدا کنند؛ شش نفری که جزو 15 فوتی سیل ویرانگر تابستان امسال در فیروزکوه بودند. اهالی روستای مزداران اما میگویند فقط در این روستا 20 نفر را خاک کردهاند و تعدادی هم در شهرهای دیگر خاکسپاری شدهاند. به گفته آنها تعداد زیادی هنوز مفقودند؛ از جمله تعدادی افغانستانی و 70 گردشگر. محمد حیدریمنش، فرماندار فیروزکوه اما حرف دیگری دارد. او گفته است: «بعضی دنبال این شائبهاند که تعداد بیشتری در سیلاب فیروزکوه فوت کردهاند و مفقود شدهاند؛ در پاسخ به این شائبه باید بگوییم که تمام خودروهای حاضر در منطقه به لحاظ پلاک، ورودی و خروجی تلفنهای همراه، پایش شدهاند و پرسش از خانوادهها صورت گرفته است و عدد قطعی جانباختگان سیلاب فیروزکوه ۱۵نفر است.» گمشدههای سیل در بقیه استانها هنوز تمام نشدهاند. مرتضی مرادیپور، معاون عملیات سازمان امداد و نجات سازمان هلال احمر به هممیهن میگوید هنوز پیکر 6 نفر در سیلابهای استان تهران، مازندران، لرستان و خوزستان پیدا نشده است.چند ساعت در مزداران
اهالی روستاهای بالاتر وقتی میخواهند آدرس روستای مزداران را بدهند، یک جمله را ضمیمه میکنند: «راه اونجا بستهس، کسی رو راه نمیدن، بیخود به سمت مزداران نرید. اوضاع خوب نیست.» راه، سخت است و مسیر رسیدن به ورودی روستا ناهموار. تا چشم کار میکند سیاهی است و خرابی. مردم مزداران هنوز در بهت و دست به سر، بین خانهها میچرخند و پناهی نیست. سیل، سرپناهها و مسجد روستا را با خود برده است. نیروی انتظامی و سپاه، گیتهای ورودی روستا را کنترل میکنند و ورود آسان نیست. در روزهای گذشته امدادگران بارها گفتهاند ورود خبرنگاران ناممکن است، به ویژه اگر زن باشی. آنچه در سیل مزداران عجیب است، نوع تخریب و مسیر سیلاب است؛ مسیری که از بالای روستا وارد شده و بیشترین چیزی که با خود به همراه آورده، سنگ، سنگریزه و گل بوده؛ گلی از خاک رُس و به گفته امدادگران همین موضوع کار امدادرسانی و پیدا کردن پیکر مفقودین را سختتر کرده است، که چسبندگی خاک رس نسبت به خاک معمولی بیشتر است و به قول اهالی روستا این گل مثل سیمان است. به محض ورود به روستا، درصد بالای تخریب پیداست. مسیر سیلاب قسمتهایی را کاملا از بین برده و خانههایی که در مسیر سیل بودند کامل از بین رفتهاند؛ تلی از گل و سنگ. این را پیش از این احمد رسولینژاد، نماینده مردم فیروزکوه و دماوند هم اعلام کرده بود؛ 90 درصد روستای مزداران از بین رفته است: «فاجعه اصلی در فیروزکوه و روستای مزداران اتفاق افتاده است. ۹۰ درصد روستای بزرگ و زیبای مزداران زیر گل و لای فرو رفته؛ اوج فاجعه در این منطقه است.»
مادر چشم به راه
سیل علاوه بر از بین بردن خانهها، امید را هم از اهالی روستا گرفته است؛ امیدی برای پیدا کردن پیکر عزیزانی که دیگر نیستند و داغی که تا ابد با آنها میماند. همه اهالی روستا درباره داغ دل مادر میلاد حرف میزنند، زنی که پسرش را آخرین بار یک هفته قبل از سیل دید و حالا حاضر نیست کسی را ببیند، حتی آنهایی که برای دلداری دادن آمدهاند: «مادرش دوست ندارد در مورد پسرش حرف بزند.» خواهر میلاد اما با صدایی لرزان و صورتی که از اندوه، زرد شده از برادرش میگوید: «میلاد سرباز تهران بود، اما چون به مادربزرگمون که در مزداران زندگی میکرد وابستگی داشت، انتقالی گرفت و اومد فیروزکوه. پنجشنبه هم یک ساعت و نیم زودتر مرخصی گرفت که اول پیش مامان بزرگ بره بعد بیاد دیدن ما. دوستهای میلاد برای ما تعریف کردند که وقتی رفته خونه مادربزرگ، بهش زنگ زدند که، میلاد! داره از بالا سیل میاد و میلاد خندیده و گفته: اینجا هوا آفتابیه خبری از باران نیست، سیل کجا بود. وقتی میلاد به خونه مادربزرگ میرسه، میره حموم و وقتی دوستانش برای بار دوم بهش زنگ میزنن که میلاد سیل داره نزدیک میشه مادربزرگ و بردار و بیا بیرون؛ میلاد تا از حموم بیرون مییاد برای همیشه موبایلش خاموش میشه. ولی میدونید موضوع چیه؟ حموم خونه مادربزرگ سالمه.» خواهر میلاد آرام صحبت میکند که مادرش صدایش را نشنود: «میلاد اگر تو حموم میموند، الان زنده بود. البته شاید زنده باشه کی میگه برادر من مرده.» وقت رفتن، مادر میلاد با گریه در را باز میکند؛ که مهمان محترم است. با زمزمهای بر لب میپرسد: «پسرم کی برمیگرده، میلادمو چندروزه ندیدم.» و یک دسته گل رز و یک سینی حلوا پیشکش میکند؛ راهی برای باور نکردن اینکه جوان رعنایش را دیگر نمیبیند. چشمانتظاری اما چند روز بیشتر نپایید. بدن میلاد هفدهم مرداد پیدا شد و خبر را مرتضی مرادیپور، معاون عملیات سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر اعلام کرد: «صبح امروز دوشنبه، آخرین مفقودی سیلاب در مزداران فیروزکوه از سوی امدادگران سازمان امدادونجات جمعیت هلال احمر کشف شد. این آخرین مورد مفقودشده در سیل این منطقه بود که گزارش آن ثبت شده و جستوجوها برای یافتنش ادامه داشت. این مفقودی جوانی بود که به همراه مادربزرگش جان خود را از دست داده بودند، اما جسد او پیدا نشده بود. با پیگیری تیمهای جستوجو، سگهای آنست و... محورها و مسیلها بررسی شد و امروز جسد این فرد که آخرین مفقودی سیلاب مزداران بود کشف شد.»
روز حادثه
آن حمام سالم حالا آیینه دق همه شده است. مردی که از دور بین گلها دنبال وسایل خانهاش میگردد، با دست به کوه پر از گل سمت راستش اشاره میکند: «پسرم تا گردن زیر گل بود، خودم با دستهای خودم از تو گل و لای درش آوردم. میدونید چیه؟ همه داخل خانههایمان نشسته بودیم که یهو از دیوار پشتی سیل وارد خانهها شده، یعنی ما هیچکدام آمادگی نداشتیم.» هر طرف سر میچرخانی خانههایی را میبینی که به کلی نابود شده و ماشینها از فشار گل و لای و سنگها مچاله شدهاند. مرد میانسالی که مشکی به تن دارد جلوی خانهای که فقط یک در و یک نصف خانه از آن باقی مانده، ایستاده. حیاط خانه را نشان میدهد، حیاط که نه، فضایی که حالا پر از آثار سیل است: «همین وسط یه درخت گیلاس بود که چند روز قبل از سیل 14 کیلو گیلاس از آن گرفتم، اما الان هیچ اثری ازش نیست، کلی درختهای گردو چند ساله از بین رفته. اگر به داد بقیه درختها که تا کمر تو گل گیر کردهاند نرسیم، اینجا تا چند وقت دیگه میشه کویر. البته بهتر بشه کویر که آنقدر ساخت و ساز انجام نشه که اینجوری مسیر سیل عوض بشه بیاد سمت خونههای ما.» اهالی روستا میگویند بیش از 80 سال است که هیچکس سیلی در این منطقه ندیده، چه برسد به اینکه این همه خرابی به بار بیاید. مرد میانسالی که دوست ندارد اسم و فامیلش را بگوید از لحظات اولیه سیل تعریف میکند: «من از لحظه اولیه اینجا بودم، دیدم کیا برای همیشه مفقود شدن، همون روز کنار پل 8 تا دختر و پسر از قطار پیاده شدن، معلوم بود اومده بودن برای تفریح، کمتر از یک ساعت بعد سیل اومد. از اون 8 نفر فقط یک نفر پیدا شد. خیلی از افرادی که مفقود شدن، افغانستانی بودند، اینا نه کسی رو اینجا دارن نه کارت هویتی اما ما میدونیم چند تا مهاجر افغانستانی اینجا بودن. همون روزهای اول نزدیک 20 نفر رو خاک کردیم، حتما اسم مادربزرگ میلاد رو شنیدید، جنازه مادربزرگ را لب خط راهآهن پیدا کردیم، میدونید چقدر دورتر از خانهاش.» مرد فیلمها و عکسهای آن لحظهها را نشان میدهد: «مزداران پایین که فکر کنم کاملا از بین رفته، نمیدونم چند تا خانواده زیر سیل و گل موندن، کلی ماشین که تا ساعتها بعد سیل چراغهاشون روشن بود، داخل رودخانه هستن، همه اون ماشینها سرنشین داشتن، نمیدونم چند نفر مسافر بودن. شنیدم که میگفتن یه تور که نزدیک 70 نفر آورده بودن برای گردش هم خبری ازشون نیست. بد ماجرا اینکه این گل رس وقتی خشک بشه عین چسب میمونه، امیدوارم پیدا بشن همین.» وسط حرفهایش بود که خواهر و خانواده میلاد آمدند، مرد سرش را تکان داد و گفت: «یک هفته است خانواده میلاد میان اینجا تا شاید پیکر عزیزشون پیدا بشه ولی جنازههایی که تا الان پیدا شده خیلی جاهای دوری افتادن.» رو به روی خانه مادربزرگ میلاد، لودر مشغول جابهجا کردن گلها است؛ همان زمان بویی به مشام سگ زندهیاب میخورد. خواهر میلاد به سمت خرابهها میدود و خالهاش جیغ میکشد. همه روستا به هم میریزد. یک دنیا امیدواری برای پیدا شدن میلاد. اما آنچه پیدا میشود، انسان نیست، بستههای گوشتهای داخل فریزر خانهای است؛ ارمغان سیل. مرد تکیدهای که کف دستش حلوای مخصوص فیروزکوه داخل دستمال کاغدی دارد، گریه میکند و میگوید: «بچههامو خاک کردم، زنمو خاک کردم. ظرف چند دقیقه زمین مزداران زیر و رو شد. همه چی خراب شد، زندگیمون رو سرمون خراب شد.» این مرد دو دخترش آیدا و آیلین و همسرش را از دست داده و پاکبان روستا است. خاله میلاد که کناری ایستاده میگوید: «خیلی خانواده خوبی بودند، اما چه فایده سیل خانوادهاش رو نابود کرده، خودش جنازه زن و بچهاش رو از آوار سیل کشیده بود و خاک کرده، برخی از اهالی روستا با دستهای خودشان زن و بچههایشان را از زیر گل و سنگ کشیدهاند بیرون.»
حضور خیرین
جمعیت طلوع بینام و نشانها تنها خیریهای بود که از لحظات اولیه سیل در منطقه حضور داشت و روزانه بیش از 2 هزار پرس غذا بین مردم سیلزده پخش کرد. اکبر رجبیمشهود، مدیرعامل جمعیت طلوع بینام و نشان در این باره به هممهین میگوید: «طلوع در 10 سال اخیر سعی کرده در ساعات اولیه حادثه در منطقه حضور داشته باشد و علاوه بر دلداری داغداران با توزیع غذای گرم بگوییم در کنارشان هستیم.» او درباره سیل فیروزکوه و حضور تیمش در منطقه میگوید: «روزانه هزاران پرس غذا در کل منطقه فیروزکوه توزیع میشود و میخواهیم تا زمانی که امکان پخت و پز غذا برای مردم فیروزکوه وجود ندارد در منطقه حضور داشته باشیم. مردم باید در حوادث غیرمترقبه درکنار هم باشند، اتحاد و همدلی میتواند جلوی هر سیل و خرابی را بگیرد.»
6 مفقودی پیدا نشدند
یکی از نهادهایی که از ساعات اولیه سیل فیروزکوه و روستای مزداران نیروهای خود را در کوتاهترین زمان ممکن به این منطقه رساند، سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر بود و به گفته معاون عملیات سازمان امداد و نجات این جمعیت، حضور به موقع نیروها سبب شد که تعداد زیادی از مردم در همان ساعات اولیه سیل نجات پیدا کنند. مرتضی مرادیپور در گفتوگو با هممیهن درباره همزمانی این اتفاق با سیل امامزاده داوود میگوید: «طبق قانون، هلال احمر در اتفاقهای غیرمترقبه مثل سیل و زلزله وظیفه امداد و نجات دارد. امداد به معنای پیدا کردن و جستوجو افرادی که در زیر سیلاب یا آوار ماندهاند و بعد هم انتقال این افراد توسط اورژانس به مراکز بهداشتی است. همان ساعات اولیه افرادی که گرفتار شده بودند و امکان دسترسی به مسیر اصلی را نداشتند را با راهکار مختلف بریدن در و پنجرهها و البته با کمک آتشنشانی نجات دادیم و به محل امن رساندیم؛ البته ماجرا در زریندشت و روستای مزداران کمی متفاوت بود و بهترین مسیر برای رهایی مردم از آن شرایط استفاده از مسیر راهآهن بود که با همکاری وزارت راه و راهآهن، مردم را از روستای مزداران به ایستگاه اصلی راهآهن رساندیم.» آنطور که این مقام مسئول در سازمان هلال احمر میگوید، یکی از مهمترین اتفاقات سیل در فیروزکوه و امامزاده داوود بحث مفقودین بود که چون در ساعات اولیه متولی برای مدیریت آن وجود نداشت با همکاری ستاد بحران و استانداری، ستاد مفقودین شکل گرفت: «و با همکاری نیروی انتظامی شروع به ثبت افرادی که مفقود شده بودند کردیم.» او در پاسخ به این سوال که آیا همه مفقودین اعلامشده پیدا شدهاند یا خیر میگوید: «روز جمعه آخرین نفری که یک جوان 22ساله بود و در زریندشت اعلام مفقودی شده بود، پیدا شد که البته آواربرداری مستمری که توسط فرمانداری و شهرداری منطقه انجام میشد به پیدا شدن آخرین مفقودی کمک زیادی کرد. هنوز 6 مفقودی پیدا نشدهاند. این مفقودین مربوط به استانهای تهران، مازندران، لرستان و خوزستان است، یعنی استانهایی که سیلاب داشتند و هنوز جستوجو برای پیدا کردن این افراد ادامه دارد. اما ممکن است سیل آنها را به دورترین نقطه ممکن برده باشد.» به گفته مرادیپور، پیکر برخی از مفقودین امامزاده داوود در پارک جوانمرد پیدا و به نیروی انتظامی تحویل داده شدند: «یکی از مشکلات سیلاب این است که چون در مسیر خود حجم زیادی گل و لای و نخاله به همراه میآورد، کار را برای پیدا کردن پیکر افراد سختتر میکند.»
مدیریت بحران برای بعد آن نیست
«فاجعهای که در فیروزکوه و روستای مزداران اتفاق افتاد، نتیجهی نبود مدیریت بحران در کشور است.» این جمله را همایون خوشروان، زمینشناس در گفتوگو با هممیهن میگوید: «وظیفه سازمان مدیریت بحران در کشور مدیریت شرایط قبل از وقوع سیل یا هر حادثه دیگر است، نه بعد از آن و اینکه هر چیزی که رخ میدهد را گردن مردم و طبیعت میاندازیم کار درستی نیست.» به گفته او بروز سیل در منطقه فیروزکوه دور از انتظار نبود، وقتی به راحتی در سیر زندگی طبیعت دست میبریم و حریم رودخانهها را تنگتر و اقدام به ساخت و سازهای غیرمجاز در محدوده رودخانهها میکنیم انتظار داریم که طبیعت واکنشی نسبت به این اتفاق نشان ندهد؟ «شناسایی مناطق بحرانی که ممکن است سیل به همراه داشته باشد، کار سختی نیست و این وظیفه استانداریها است که این مناطق را قبل از وقوع بارشهای سیلآسا شناسایی و به مردم معرفی کنند؛ خوشروان علاوه بر طرح این موضوع این را هم اضافه میکند که در بخش غربی فیروزکوه در نمرود، زریندشت و سیمیندشت تعداد زیادی درخت سیب کاشته شد که علاوه بر کم کردن حریم رودخانه آب زیادی هم از آن برداشته شده و وقتی باران میبارد باید منتظر وقوع چنین اتفاقهایی هم باشیم.» البته این زمینشناس، بارانی را که در مزداران بارید به شکستن یک سد در آسمان تشبیه میکند: «فاجعه مزداران به این دلیل رقم خورد که سیلی که از کوه به سمت روستا سرازیر شد با خودش سنگ و گل و لای به همراه آورد و ترکیب اینها با هم باعث بروز فاجعه شد.» او میگوید تنگههای منطقه هم یک ظرفیتی دارند و وقتی باران زیادی وارد آنها شد، حجم اضافه آب با شدت بیشتری به سمت روستاها حرکت کرد. خوشروان علاوه بر برشمردن دلایل متعدد این اتفاق، میگوید که ویلاسازی در حریم رودخانه، وارد کردن حجم زیادی نخاله به روانآبها، توسعه کشاورزی بدون آگاهی و در نهایت وجود نداشتن مدیریت بحران دست به دست هم داد تا سیلی که هیچکس انتظار آن را نداشت زندگی مردم را دستخوش تغییر کند.