| کد مطلب: ۴۴۲۳۷

داستان یک پیروزی نمادین

دکتر بابک زمانی، نویسنده: داستان فیلم پیروزی(Vitoria)، داستان پیروزی پیرزنی هشتاد و چند ساله بر مافیای مسلح ریودوژانیرو است.

داستان یک پیروزی نمادین

دکتر بابک زمانی، نویسنده: داستان فیلم پیروزی(Vitoria)، داستان پیروزی پیرزنی هشتاد و چند ساله بر مافیای مسلح ریودوژانیرو است. داستانی امیدبخش در دنیایی که از هر سو ناامیدی و یأس می‌بارد؛ داستانی نمادین که از زاغه‌های ریودوژانیرو و قاچاقچیان بسیار خشن این شهر نقبی به عمیق‌ترین زوایای روح بشر می‌زند. داستان از واقعیت محض سرچشمه می‌گیرد اما تا ناب‌ترین ایده‌ها، خیر و شر، اوج می‌گیرد. پیرزن با چشمانی پف‌آلود و قرنیه‌ای تار که گویا نمی‌بیند با سلاح دوربین که نمادی از آگاهی است به جنگ شری می‌رود که زندگی او و مردم شهر را پایمال می‌کند.

آری شهر آنقدر آلوده و بی‌حوصله و گرفتار است که تنها پیرزنی مفلوک باید به داد آن برسد. مادر شهر، مادر بزرگ همه، روح شهر آنکه شهر را زاد، بزرگ کرد و حالا هنوز هم دست از مراقبت از این طفل رنجور اما شرور نکشیده، این بره‌های گمشده که یکی از آنها هم مثل پسرخوانده خود اوست. او در هشتادوچند سالگی باز هم کار می‌کند، با دست‌های ناتوان ماساژ می‌دهد، چند سکه‌ای که می‌گیرد گذران زندگی اوست؛ حاضر نیست در خطرناک‌ترین شرایط هم خانه کوچک خود را ترک کند. شاید برای همین درآمد مختصر، مثل بسیاری از ما که به میهن خود به جایی که در آن زندگی می‌کنیم به عنوان رزاق خود هم می‌اندیشیم جایی که اگر از دست بدهیم رزقی نخواهیم داشت.

فنجان شکسته‌ای که از هوا و هراس می‌شکند اما دوباره با هزار امید آن را چسب می‌زند، باز می‌شکند اما نمی‌گوید که باز هم نخواهد شکست. کلبه محبت در تپه شر و شرارت؛ و بسیار نماد‌های دیگر. ویتوریا داستان امیدبخش پیروزی مقاومت و مبارزه مدنی با حداقل‌های قانونی در شرایطی است که حتی فساد تاروپود همه چیز را درهم نوردیده است. نمایشگر مغاک دهشتناکی است که در آن راهی به جز همین مقابله مدنی با تمام خطراتش وجود ندارد؛ رویای نابودی همه چیز و برآمدن فردایی روشن، رویایی نیهیلیستی است  که راه به جایی نمی‌برد. نام فیلم پیروزی هم نویدی است به این راه علی‌رغم تمام سیاهی‌ها و پلیدی‌هایی که در فیلم نشان داده می‌شود.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فرهنگ
پربازدیدترین
آخرین اخبار