بنبست اروپا
تصمیم پنتاگون برای تعلیق ارسال تسلیحات به اوکراین، یک یادآوری از ریشه دواندن یک ذهنیت شکستپذیرانه و خطرناک در دو سوی اقیانوس اطلس است.

تصمیم پنتاگون برای تعلیق ارسال تسلیحات به اوکراین، یک یادآوری از ریشه دواندن یک ذهنیت شکستپذیرانه و خطرناک در دو سوی اقیانوس اطلس است. رهبران آمریکا و اروپا بهخوبی میدانند که اوکراین از سال ۲۰۲۳، پس از آنکه حملاتش به پیشرفتی قاطع منجر نشد، بهتدریج در حال از دست دادن زمین در برابر روسیه بوده است. اکنون با کاهش کمکهای نظامی آمریکا، این وظیفه رهبران اروپاست که به وعدههای خود برای جلوگیری از پیروزی روسیه در جنگ تجاوزکارانهاش عمل کنند.
اگرچه هنوز بدترین سناریوها، مانند قطع کامل و فوری کمکها پس از روی کار آمدن دولت جدید آمریکا، محقق نشده، اما واقعیت میدانی بسیار شکننده است. مذاکرات اخیر در استانبول آشکار ساخت که ولادیمیر پوتین هیچ علاقهای به آتشبس ندارد. او با تکیه بر برتری عددی و تحمل تلفاتی که برای غرب غیرقابلتصور است، اطمینان دارد که میتواند اوکراین را وادار به تسلیم کند. پوتین میداند که دولت ترامپ قصد درخواست بودجه جدیدی برای اوکراین ندارد و تهدید به تحریمهای بیشتر، با توجه به بیمیلی واشنگتن در هدف قرار دادن دورزنندگان تحریم، برای او بیمعنی شده است.
پوتین با شناسایی این فرصت، فشار نظامی بر اوکراین را حفظ کرده و عملیات تهاجمی خود را فراتر از دونباس به مناطق خارکیف، دنیپرو و سومی گسترش داده است. حملات گسترده روسیه با صدها پهپاد و موشک بالستیک به امری عادی تبدیل شده و پدافند هوایی اوکراین با ذخایر محدود و رو به کاهش خود، برای حفاظت از کشور در تقلا است؛ مشکلی که با توقف ارسال کمکهای آمریکا و افزایش تقاضا برای همین تسلیحات در خاورمیانه، تشدید خواهد شد.
بدون حمایت آمریکا، بهویژه در ارسال سامانههای دفاعی هوایی، روسیه شهرهای اوکراین را درهم خواهد کوبید، تلفات غیرنظامی افزایش خواهد یافت و شبکه انرژی آسیب بیشتری خواهد دید. نیروهای اوکراینی نیز چارهای جز واگذاری زمینهای بیشتر نخواهند داشت و کرملین با فرسایش نیروها در خط مقدم، به دنبال یک پیشرفت بزرگ خواهد بود.
با این حال، هنوز برای جلوگیری از این سناریوی فاجعهبار دیر نشده است، مشروط بر آنکه اروپا فوراً ابتکار عمل را به دست بگیرد. انتظار برای تغییر نظر دولت ترامپ تنها به تأخیرهای مرگبار منجر میشود. اروپا باید به دو چالش رسیدگی کند: یکی کوتاهمدت و دیگری بلندمدت.
در کوتاهمدت، اروپا باید خلأ ناشی از توقف تسلیحات آمریکا را پر کند. اگرچه شرکتهای دفاعی اروپا میتوانند بخشی از نیازها را تأمین کنند، اما سیستمهای کلیدی مانند پدافند هوایی تنها توسط ایالات متحده قابل ارائه است. به جای رویکردهای پراکنده و موردی، یک ائتلاف از کشورهای داوطلب باید با تعیین یک فرستاده اروپایی، منابع مالی را تجمیع کرده و یک خرید گسترده و یکپارچه را بر اساس نیازهای اوکراین به واشنگتن پیشنهاد دهد. مقیاس بالای این خرید، هم توجه شرکتهای دفاعی آمریکا را جلب میکند و هم به پوتین نشان میدهد که اروپا قادر به اقدام مستقل است.
در بلندمدت، اروپا باید تسلیح اوکراین را پایدار سازد. برای این منظور، باید بالاخره تصمیم بگیرد که داراییهای مسدودشده روسیه را بهطور کامل مصادره کند. با وجود ملاحظات حقوقی، این اقدام ریسکهای قابل مدیریتی دارد و حمایت از اوکراین را از فشارهای سیاست داخلی و بودجههای ملی مصون میدارد. به همان اندازه مهم، کشورهای اروپایی باید با سادهسازی سرمایهگذاری و انتقال فناوری، به تقویت پایگاه صنعتی-دفاعی خود اوکراین کمک کنند. سرمایهگذاریهای هوشمندانه در برنامههای پهپادی و موشکهای دوربرد بومی، مانند آنچه آلمان انجام میدهد، میتواند فشار بر عقبههای روسیه را حفظ کرده و قدرت بازدارندگی و مذاکراتی کییف را در طول زمان تقویت کند.
طی ماههای گذشته، رهبران اروپایی مکرراً از واشنگتن پیام دریافت کردهاند که بار هزینههای دفاعی بیشتری بر دوش آنهاست. زمان امیدواری به بازگشت آمریکا به نقش سنتی خود به پایان رسیده است. رویکرد مدیریت بحران اروپا اکنون باید به یک تعهد بلندمدت برای در نظر گرفتن امنیت اوکراین بهعنوان امنیت اروپا تبدیل شود. ناکامی در ادغام اوکراین در برنامههای دفاعی اروپا، خطرات را برای هر دو طرف به شدت افزایش خواهد داد و انتظار برای پایان جنگ جهت انجام این کار، یک گزینه نیست.