محمد عطریانفر فعال سیاسی اصلاحطلب: حفظ همبستگی نیازمند استفاده از همه ظرفیتهای نخبگانی در کشور است
محمد عطریانفر، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با «هممیهن» با اشاره به آتشبس ایران و اسرائیل معتقد است، مهمترین عامل موفقیت در برابر دشمن خارجی انسجام، اتحاد و انطباق سه حوزه سیاسی و نخبگان کشور، شهروندان و بخشهای عملیاتی در حکومت است.

محمد عطریانفر، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با «هممیهن» با اشاره به آتشبس ایران و اسرائیل معتقد است، مهمترین عامل موفقیت در برابر دشمن خارجی انسجام، اتحاد و انطباق سه حوزه سیاسی و نخبگان کشور، شهروندان و بخشهای عملیاتی در حکومت است.
نظرتان درباره آتشبس رخداده بین ایران و اسرائیل چیست؟
این اتفاق مبارکی است. ایران در یک نبرد رو در رو، موفق شد به تمام آرمانها و اهدافی که تعریف کرده بود، در جنگی که بهصورت یکطرفه از سوی اسرائیل آغاز شده بود، برسد. ایران اثبات کرد که میتواند مقاومت کند و به دشمن پاسخی خواهد داد که درخور آنها باشد. در مجموع گزارشهایی که ما دریافت کردهایم ایران تقریباً به خواستههای خود رسیده و تسلیمشدن دشمن در برابر یک آتشبس گامی است که تحت تدبیر مقاومت و استقامت نیروهای ملی ایران و یکپارچگی و انسجام مردمی که از نیروهای مسلح پشتیبانی کردهاند حاصل شده است.
در پی این اتفاق، شاهد یک بلوغ سیاسی در بین مردم بودیم. تحلیل شما از این بلوغ سیاسی چیست و حاکمیت در فضایی که به وجود آمده است، باید چه رویکردی را در پیش بگیرد؟
مردم ایران و شهروندان این خطه براساس یک تجربه تاریخی و پیمایشی که در گذشته صورت گرفته است، نشان دادهاند که از یک شعور جمعی و فهم اجتماعی نیرومندی برخوردار هستند. به این معنی که مردم بهویژه جامعه شهری که در تیررس بسیاری از مشکلات قرار دارند، از یک فهم و هوشمندی برخودار هستند که بهواسطه آن از قدرت اصل و فرع کردن مسائل به خوبی بهرهمند هستند.
در جایی که بحث بر سر استقلال، تمامیتارضی و ضرورت صیانت از تمامیت هویت تاریخی ایران است، مردم بین این موضوع با گلایهها و مطالبات بحقی که در گذشته داشتند و پاسخی برای آنها دریافت نکردند، تمایز و تفاوت قائل میشوند. درواقع مردم نقد مشکلات را در شرایط روزمره و عادی خواهند داشت، اما در بحرانها تمام موضوعات فرعی به سرعت کنار میرود و همبستگی و همگرایی همهجانبه رخ میدهد و این پشتوانه نیرومندی برای پیشبرد اهداف کسانی که در خط مقدم میجنگند خواهد بود و چنین رویکردی از این جهت مورد ستایش است.
حاکمیت نیز باید این اتفاق مبارک را قدر بداند و بفهمد زمانی که در بزنگاهها مردم اینچنین نجیبانه و فداکارانه کمک میکنند، بدون اینکه هیچ آموزشی ببینند، این قدرت را دارند که تمام رگههای نفوذ را شناسایی کنند و به نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کمک برسانند. حرف این مردم، گلایهها و دغدغههای آنها در شرایط عادی نیز باید شنیده شود و بیتوجه از کنار آنها گذر نکرد. این جزو رفتارهایی است که حاکمیت در آینده باید نسبت به نوسازی و بازسازی آن اقدام کند.
به این نکته اشاره کردید که حاکمیت باید قدردان این بلوغ باشد، آیا به نظر شما این اتفاق میافتد؟
باور من این است که بله. ما طی چنددهه است که نشیبوفرازهای متعددی را سپری کردهایم، شرایط به دلیل مشکلات داخلی سختتر هم شده و قدری هم بیتوجهی شده است اما این اتفاقی که رخ داد، پدیدهای خارج از پیشبینی حاکمیت بود و اینها همراهی مردم را دیدند و همین الان هم فکر میکنم در برخی از محافل و نهادهای سیاسی، در حوزه حاکمیت و قدرت این بحثها مطرح میشود که باید دشمنشناسی را دقیق کنیم و نفوذ را فهم کنیم. نفوذ این نیست که به دستوپای دیدگاههای متنوعی که در جامعه با ما همسو نیستند بپیچیم، نفوذ از خارج و در حوزههای قدرت هم اعمال میشود.
بسیاری از آنچه در این مدت کشیدیم ناشی از نفوذ عوامل اسرائیل بوده است. از این نظر باید جنبههای پدافندی ما نوسازی شود، پدافند اجتماعی، پدافند سیاسی، پدافند فیزیکی و غیرعامل و همه آنچه ما را در برابر فشار خارجی میتواند مقاوم کند، نیازمند نگرش جدید است و فکر میکنم آینده بهتر از گذشته خواهد بود.
برای حفظ اتحادی که بین مردم شکل گرفته است، حاکمیت باید چه رویکردی را در پیش بگیرد؟
مهمترین عاملی که ما را در برابر دشمن خارجی مقاوم و موفق نشان میدهد؛ انسجام، اتحاد و انطباق سه حوزه است. اول یکپارچگی و ظرفیتی که در حوزه سیاسی و نخبگان کشور که مدیران را رقم می زنند و نیروی حاکمیت برای اداره کشور را شارژ میکنند است.
دوم، ظرفیت و بالندگی که در حوزه شهروندی رخ داده است و مردم بهمعنای شهروندان عادی از یک فهم اجتماعی بالایی برخوردار هستند. سوم، بخشهای عملیاتی در حکومت چه مدیران ارشدی که در اعمال تدابیر سیاسی، اجرایی و نظامی حکومت دخالت دارند و بهمعنای خاص کلمه نیروهای مسلح که در درگیریهای بزرگ باید در خط مقدم رودرروی دشمن بایستند. وقتی این سه حوزه بر هم منطبق شوند، ارزش بسیار بزرگی خلق خواهد شد. حاکمیت باید روی این سه حوزه مقاومت کند، اندیشکدههای مختلف باید درباره آنها گفتوگو کنند و این انطباق به نتیجه برسد.
گسست ملت - دولت ازجمله موضوعات مهمی است که طی دهههای اخیر به آن اشاره شده است، آیا در شرایط فعلی فرصتی برای کاستن از این فاصله و ترمیم این گسست میبینید؟
اگر دست روی دست هم بگذاریم، هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد. برای رسیدن به هدفی که شما تعریف میکنید، باید ظرفیتهای نخبگانی در همه حوزهها به میدان بیایند، با همدیگر همفکری و گفتوگو کنند، ایرادهای موجود را مرتفع کنند و بتوانند این شکافها را از بین ببرند. از نظر من این امکان فراهم است و توصیهام به بخشهای حکومت که قدرت سخت دارند، این است که به قدرت نرم نیز فکر کنند. قدرت نرم عبارت است از اینکه بتوانیم از ظرفیت نیروهای دلسوز در حوزههای مختلف که در جامعه پراکنده هستند، استفاده کنند. اگر جریان نخبگی در کشور در همه زمینهها قیام شرافتمندانه کند و با هم زبان مشترک پیدا کنند، هدفی که مطرح میکنید حاصل خواهد شد.
ایرانیهای مقیم خارج نیز همبستگی خوبی را نشان دادند اما برخی از آنها از جانب حاکمیت ایران مورد پذیرش نیستند؛ در چنین شرایطی رویکرد حاکمیت نسبت به این گروه، برای حفظ آنها در حلقه اتحاد، باید چگونه باشد؟
بخش بزرگی از کسانی که خارج از کشور هستند، نمیخواهند برای همیشه به ایران بازگردند، اما حکومت باید این پیام را به آنها بدهد که هر ایرانی در هر جای جهان که هست، در هر شرایطی، میتواند به کشور بهراحتی تردد کند و مانعی در این راه وجود ندارد. اگر کسی قصد همکاری با دشمن ایران را نداشته باشد قدماش مبارک است و باید از حضورش استقبال کرد و از ظرفیتهای تاثیرگذار بینالمللی آنها استفاده کرد.
برای اینکه از ظرفیت همه نیروها استفاده شود، چه رویکردی باید در پیش گرفته شود؟
مهم این است که اراده گفتوگو، حل مسئله، دشمنشناسی دقیق، همزیستی مسالمتآمیز، خدمت به خلق، دفع حرکات جداییطلبانه و همگرایی برای حل مسائل ملی وجود داشته باشد؛ در این صورت راهکارهای اجرایی پیدا خواهد شد.