مردم به داد هم رسیدند/گزارشی از همدلی هموطنان با شهروندانی که خانهها را ترک کرده یا کنار خانوادههایشان نیستند
هر شب ساکنان چند محله در تهران، ساکهایشان را در ماشین میاندازند و رهسپار جایی خارج از شهر میشوند.

هر شب ساکنان چند محله در تهران، ساکهایشان را در ماشین میاندازند و رهسپار جایی خارج از شهر میشوند. هر شب چند محله از صدای انفجار پُر میشود و صبح از ساکنانش خالی. مردم شهرهای دیگر برای اسکان رایگان پناهندهها اعلام آمادگی کردهاند. پزشکان برای آنها که نیازمند دارو و آزمایشاند نسخه رایگان مینویسند و تعدادی از شهروندان هم میگویند آنها که خارج از کشورند نگران مادر و پدرهایشان نباشند، میتوانند به آنها سر بزنند و خرید آذوقهشان را انجام دهند. بعضی دیگر هم میگویند، شهروندانی را که میخواهند به شهرهای دیگر بروند و ماشین ندارند با خود میبرند.
مردم شانه به شانه هم ایستادهاند که شاید روزهای آتش و جنگ راحتتر بگذرد؛ یک همدلی ملی که در روزهای سخت و دلهره، جای بررسی اجتماعی دارد. رابعه موحد، روانشناس اجتماعی به «هممیهن» میگوید: «ما ملت خستهای هستیم، از مصیبت انباشتهایم اما باز هم زمان این است که دست به دست هم دهیم و از این سیل عبور کنیم.» این روزها اصفهان از قشم پناه میگیرد و تهران از شهرهای شمالی. صنعتگران کاشان و هتلداران کرمان هم برای اسکان پناهندهها اعلام آمادگی کردهاند. مردم به روی هم آغوش گشوده و پناه یکدیگر شدهاند.
پیمان داوودی، پزشکی است که در استوری اینستاگرامش نوشته: «درصورتیکه پدر و مادرتان یا خودتان داروهایتان را برای تجدید نسخه در بیمه میخواهید ثبت کنید یا هر پروسه بیمهای که دارید، در واتساپ داروهایتان و نوع پروسه را با کدملی و نوع بیمه بفرستید تا برایتان ثبت کنم و حدالامکان برای این خدمات بیمارستان نروید چون نیازی به حضورتان نیست.»
او در گفتوگو با «هممیهن» از تعداد بالای تماسها پس از استوری اینستاگرامش خبر میدهد: «بیشتر مراجعان، بیماریهای مزمن دارند و از زمانی که اعلام کردم، تعداد بسیار زیادی به من پیغام دادند و تعداد مراجعان به حدی بود که با گوشی نمیتوانستم انجام دهم، به درمانگاه رفتم و با استفاده از سیستم آنجا داروها را ثبت کردم.» بیشتر کسانی که به او پیام دادند داروهای فشار خون، دیابت، روماتولوژی و بیماریهای مزمن را میخواستند: «بین آنها کسانی هم بودند که میخواستند آزمایش ثبت کنند که برایشان ثبت کردیم.»
اما زنی هم بوده که احساس کرده به دلیل شرایط جنگ در کشور دچار حمله پنیک شده: «گفت احساس میکنم حمله پنیک بهم دست داده و حالم بد است و خواست برایش آزمایش ثبت کنیم.» اما بیشتر کسانی که به دکتر داوودی پیام دادهاند برای پدر و مادرهایشان دارو گرفتند: «چون پدر و مادرهایشان شهرستانند، کدملی آنها را میفرستند و من برای آنها ثبت میکنم. بسیاری از متقاضیان مسن بودند اما تعدادی از آنها هم جوان بودند.»
مردم همراه مردم
سئودا، زنی اهل تبریز است اما چندسالی است که به تهران آمده و یک مرکز ترک اعتیاد دارد. او بهدلیل حملههای موشکی مکرر به تهران دچار اضطراب شده، به خانه دوستانش رفته و ساک آنها را دیده که جمع شده گوشه خانه است و همین تصویر کافی بوده تا او را به این نتیجه برساند که باید از تهران برود: «من یک استوری گذاشتم و گفتم ماشینم به اندازه پنج نفر دیگر جا دارد که آنها را همراه خودم به تبریز ببرم.» سئودا در حاشیه تبریز خانهای دارد که جای امنی است. او در استوریاش اعلام کرده کسانی که با او همراه میشوند، میتوانند در خانهاش هم بمانند: «ما یک ویلا هم در آن حوالی داریم که همان شب اول که تبریز را زدند، برق و آبش قطع و راههایش بسته شد. اما الان همهچیز وصل شده و مکان خطرناکی در آن حوالی نیست. آنجا را هم میتوانم در اختیار هر کسی که بخواهد قرار دهم.»
یکی از کسانی که قرار است با او همراه شود، پرستار است: «او را دوستانم به من معرفی کردند. در این شرایط پرستارها نباید بروند اما به من گفت حقوق نامناسب و نبود اضافه کاری او را به این نتیجه رسانده که به شهرش برگردد.» سئودا میگوید، قرار است به همه کسانی که با او همسفرند جا بدهد: «پدر و مادر یکی از همسفرانم هم قرار است بعد از ما بیایند و به ما بپیوندند.» او همسفرانش را نمیشناسد و از طریق استوری آنها را پیدا کرده است: «خروجیهای تهران قفل شده و من میدانم که مدت زیادی در ترافیک خواهیم ماند.» سئودا پیش از ترک تهران، به تمام کسانی که به کلینیکش مراجعه کردند و درخواست دارو داشتند تا تیرماه داروی رایگان داده است: «پول دارو را هم از جیبم دادم چون نگران بودم آنها لغزش کنند و به سمت مواد مخدر بروند.» او میگوید در اضطراب زیادی است و حال روحی بدی دارد.
بسیاری از صاحبان اقامتگاهها هم اعلام کردهاند، اتاقهایشان را رایگان یا با دریافت مبلغ حداقلی در اختیار پناهندههای دیگر شهرها قرار میدهند. هاتف، مدیر یکی از این اقامتگاههاست که در نزدیکی سیاهکل است: «میزان تماسها بسیار بالاست. ما اولین جایی بودیم که اعلام کردیم اسکان رایگان داریم و محدودیتی برای ماندن مسافران نداریم. ما به همه اعلام کردیم کسانی که خانههایشان یا خودشان آسیب دیدند، اقامت رایگان خواهند داشت و کسانی هم که چنین مشکلاتی ندارند و از نظر مالی و جسمانی در شرایط عادی هستند، با ۷۵ درصد تخفیف اتاقها در اختیار آنها خواهد بود.»
آنها اتاقی که در شرایط عادی دو میلیون و پانصد هزار تومان است را با پانصد هزار تومان به آنها اجاره میدهند: «پنج اتاق اقامتگاه ما برای امشب و فردا شب بهطور کامل پر شده است. در هر اتاق بین سه تا چهار نفر اسکان دارند.» او گلایهای هم از برخی شهروندان دارد: «همه به دنبال اسکان کاملاً رایگان هستند و حتی همان پانصد هزار تومان هم برایشان سخت است. کسانی که تمکن مالی دارند به این موضوع هم فکر بکنند که این تنها منبع درآمد ما بوده که الان رایگان در اختیار مردم قرار گرفته است.
فردی با من تماس گرفت و سر قیمت با من چانه زد و من گفتم شما رایگان بیایید. آنها با ماشینی آمدند که بیش از سه میلیارد تومان قیمت داشت.» او میگوید میخواهد به کسانی که «واقعاً» احتیاج دارند کمک کند: «در این شرایط ما باید خودمان هوای همدیگر را داشته باشیم و این مکانها را برای کسانی بگذاریم که واقعاً نیاز دارند و توان مالی ندارند. هدف ما کمک کردن به این آدمهاست.»
ستاره، نام زنی زنجانی است که صاحب یک رستوران است. او به «هممیهن» میگوید در این روزها به تمام آنهایی که از شهرشان گذشتند آب، چای و غذای رایگان داده و اگر مکانی برای اسکان نداشتند آنها را اسکان داده است. او در خانه خودش را به سوی پناهندههای شهرهای دیگر گشوده و در این روزها، روزانه بین سه تا چهار خانواده را در خانهاش اسکان داده است. یک کانال تلگرامی هم به راه افتاده که نامش «هماهنگی خروج دانشجویان از تهران» است. در آن علاوه بر انتقال به شهرهای مختلف ایران، گروهی هم به نام ترکیه وجود دارد که مسافرها را به هم میرساند تا زمینی از مرزها خارج شوند.
راننده و مسافر مبدأ و مقصد خود را اعلام میکنند و هر کسی هممسیرهایش را مییابد و با آنها راهی میشود. در همین گروه، یکی از کاربران نوشته بود: «آیا کسی رو میشناسید که بتونه مادرم رو از تهران به یکی از مرزها برسونه؟» کاربر دیگری نوشته: «بچهها از اصفهان چطور میشه خودمون رو برسونیم مرز بازرگان؟ کسی میدونه؟ باید بیایم کجا؟» کاربر دیگری هم نوشته است: «اگر کسی بستگانش در تهران هستند و نیاز به کمک برای کارهایشان دارند یا سالمند هستند، میتوانند روی کمک من برای خرید اقلام ضروری یا هر کاری که لازم است، حساب کنند.
قصد خروج از تهران را هم ندارم و هزینهای دریافت نمیکنم.» نام او کرامت نعمتزاده است. او در گفتوگو با «هممیهن» میگوید، در این روزها توانسته برای یک خانواده ماشین بگیرد و آنها را راهی رشت کند، قرص فشار خون برای مادر مردی تهیه کند که خودش در ترکیه مانده است و برای یکی از همسایههایش که زنی است که نمیتواند کالاهای بهداشتی مورد نیازش را آنلاین سفارش دهد، لوازم بهداشتی خریده و برده است. او منتقد عملکرد حکومت در سالهای اخیر بوده و در پاسخ به این سوال که چرا چنین اقداماتی را انجام میدهد، میگوید: «در تمام سطوح سیاسی، اقتصادی و فرهنگی منتقد عملکرد حکومت هستم و تبعیض را میبینم. اما در این جنگ ترجیح میدهم سمت مردم بایستم.»
کرامت از مردمی میگوید که این روزها نمیخواهند از شهر بروند اما میترسند از خانه بیرون بیایند و او موتوری دارد که پیشقدم شده تا با آن کارهای مردم را برایشان انجام دهد. در همین گروه تلگرامی، کاربر دیگری نوشته است: «در استانبول هتل مری سوییت(کایتانه) برای اقامت رایگان اعلام آمادگی کرده است.» کاربر دیگری هم خبر از قیمتهای نجومی برای ترددهای بینشهری داده است: «برای رفتن از تهران تا قم پنج میلیون تومان پول دریافت میکنند.»
برخی میخواهند از مشهد به بندرعباس برسند و عدهای دیگر در جستوجوی رسیدن از تهران یا قم به شیراز یا جهرماند. زن دیگری که افغانستانی است و در هلند پناهنده بوده، برای دیدار با خانوادهاش به ایران آمده و با آغاز جنگ امکان بازگشت به هلند را از دست داده است. او در حال حاضر در قم ساکن است و بهشدت ترسیده چون پیشتر مسیر ایران به هلند را غیرقانونی رفته بود و حالا نگران است که دوباره مجبور به اینکار شود. او هم در این گروه تلگرامی از دیگر افراد درخواست کمک کرده بود که او را به ترکیه برسانند.
همدلی در شمال و جنوب
فاطمه یکی از شهروندان رشت است که این روزها میزبان کسانی است که مجبور به ترک خانههایشان شدند. او در گفتوگو با «هممیهن» درباره مشاهداتش از شهر رشت میگوید: «صاحب یکی از جایگاههای پمپبنزین رشت به مسافرانی که باکهایشان خالی بود، اجازه میداد کمی بیشتر از ۲۰ یا ۲۵ لیتری که گفتند، بزنند و از آنها پول نمیگرفت. مردم اگر میخواستند مبلغ بیشتری میداند.» او افراد بسیاری میشناسد که این روزها اسکان رایگان به مسافران میدهند: «آنها در ورودی رشت میایستند و پلاکارد اسکان رایگان به دست دارند که مردم و خانوادهها را به ویلاها ببرند.
قیمتها افزایش پیدا نکرده و این مسئله مهمی است. من در جاباما هم چک کردم افزایش قیمتی اتفاق نیفتاده بود.» خرید از سوپرمارکتها هم روال عادی دارد و به گفته فاطمه، موادغذایی با کمبود مواجه نشده است: «من اینجا با چندنفر از همشهریهایم صحبت کردم، آنها خیلی برای خودشان خرید نمیکردند که مسافران اول خرید کنند و بعد آنها خرید کنند. فروشگاهها همهچیز دارند و هنوز زود است که موادغذایی کمیاب شود. بهجز روغن که بیشتر از یکی به هر نفر نمیفروشند، دیگر مواد غذایی در اختیار مردم هست.» به گفته او در سوپرمارکتها بیشتر ماشینها پلاک تهران هستند. فاطمه میگوید، در فضای مجازی بیشترین دغدغه اسکان رایگان است: «چیزی که بیشتر همه درباره آن صحبت میکنند در فضاهای مجازی، اسکان رایگان است. بقیه خدمات شهری وجود دارد.»
بهدلیل تعداد بالای افرادی که به سمت شهرهای شمالی رفتند، ترافیک در رشت بسیار زیاد شده و شهر خیلی شلوغ است: «ما سه شب پیش دنبال مسافری رفتیم که او را از ورودی رشت بیاوریم. ترافیک خیلی سنگینی بود، مجبور شدیم دور بزنیم اما قفل نبود. اما دو روز پیش که چند نفر از فامیلهای ما آمدند، میگفتند قفل شده است. خود شهر هم خیلی شلوغ است.» فاطمه درباره بروز چند مورد درگیری میان شهروندان میگوید: «من چند مورد دیدم که اسکان رایگان گذاشته بودند و بعضی ساعات شب که آنتن رفته، مسافر رسیده و به او زنگ زده و آنتن نداشته و سر همین موضوع با هم دعوا کردند. چندین مورد از اینگونه پیش آمده اما اینکه مردم از آمدن مسافران تهرانی یا دیگر شهرها ناراحت باشند، اصلاً این نیست.» او میگوید جز تهران، از شهرهای دیگری مانند اصفهان، شیراز، کرج و شهرهای جنوبی هم مسافر به رشت آمده است و بیشتر از تهران، از استانهای دیگر آمدند.
امیر، یکی دیگر از شهروندان است که خانهاش بین ساری و سمنان در جاده کیاسر قرار گرفته است. او هم در اینستاگرام اعلام کرده، خانهاش را در اختیار شهروندان پناهنده قرار میدهد: «چند نفر تماس گرفتند و هماهنگ کردند اما پس از مدتی دوباره زنگ زدند و گفتند جادهها بهدلیل ترافیک بسته شده و نمیتوانند بیایند.» او منزل شخصیاش را برای کمک به مردم در اختیار آنها قرار داده: «یک سوئیت است که آشپزخانه و اتاق مستقل دارد و خودمان هم در اتاقهای کناری آن زندگی میکنیم. ما این قسمت خانه را برای مهمانانمان جدا کرده بودیم و فکر کردیم در این روزها میتواند کمکحال مردم باشد.»
در شهرهای جنوبی کشور هم شهروندان، همدلند با مردمی که زیر باران موشک میخوابند. اقامتگاه فردیس قشم، کنار ساحل و نزدیک به فرودگاه است. آنها در صفحه اینستاگرامشان نوشتند: «باتوجه به شرایط خاص اخیر و لغو پروازها بهدلیل تحولات منطقهای، در راستای مسئولیت اجتماعی و همراهی با هممیهنان عزیز، آمادگی خود را جهت اسکان رایگان مسافرانی که بهدلیل لغو پروازها در جزیره قشم جاماندهاند، اعلام میکنند.»
پس از اینکه آنها استوریشان را در اینستاگرام منتشر کردند یکنفر از اصفهان با آنها تماس گرفته و گفته پرواز لغو شده: «امروز یک نفر از اصفهان با من تماس گرفت و گفت پروازش لغو شده و میخواهد به اقامتگاه ما بیاید، اما درنهایت خبر قطعی نداد. دشمن تهدید کرده بود که همه فرودگاهها را میزند و ما بهدلیل نزدیکی به فرودگاه نگران بودیم که اتفاقی برای هموطنانمان بیفتد. به همین دلیل فکر کردیم هر مسافری هم بیاید، میتوانیم مکانهای دیگری را هماهنگ و برای آنها امکان اسکان را فراهم کنیم.» به گفته او اقامتگاه دِهیم در دیرستان و اقامتگاههای سهیلی و طبل هم که اطراف قشم هستند، اماکن اقامت رایگان را فراهم کردند.
استوری دیگری هم از یک کاربر اهل کاشان منتشر شده که نوشته: «تعداد ۱۳ خانه، ویلا و سوله برای کمپزدن تهرانیهای عزیز در محدوده کاشان به لطف صنعتگران این سرزمین آماده شده، برای مردم تهران و برای سلامت ماندن از جنگ فعلی و تا پایان جنگ بهصورت رایگان در خدمت هموطنان خواهد بود.» او از مردم خواسته با انتشار این استوری آنها را در پیدا کردن مهمانان شهرشان یاری کند.
اقامتگاه هایکو در قشم نیز میزبان مردمی است که در قشم ماندند و نمیتوانند به خانه برگردند. آنها در پایان استوری خود نوشتند: «کنار هم هستیم.» کلبههایی هم در شهرهای ساری، بهشهر، عباسآباد، کالیکش، صومعهسرا، کلاله، رامسر، شیرگاه، بابل، سوادکوه و لفور اعلام کردند که اسکان رایگان در اختیار پناهندگان قرار میدهند. رئیس جامعه هتلداران استان کرمان هم اعلام کرده، هتلهای این استان، آماده میزبانی رایگان از پناهندگان شهرهای دیگر است.
همدردی را بیارزش ندانیم
رابعه موحد، روانشناس اجتماعی است و مهمترین نکتهای که از آن صحبت میکند، ادامه دادن همدلی در شرایط فعلی است. او میگوید با وجود همه مصیبتها و شرایط سختی که ما پشت سرگذاشتهایم، همچنان به همدلی و کمک به یکدیگر نیاز داریم تا به امنیت برسیم. موحد توضیح میدهد که همه ما بهشکلی برابر با اضطراب همگانی روبهرو هستیم و بعد از سالها معلق بودن که توان همه را گرفته است، دوباره در سطح بیشتری از اضطراب قرار داریم.
در این شرایط هم کودکان و سالمندان باید پیش از همه مورد مراقبت قرار بگیرند: «بچهها نباید بهصورت کامل درگیر شوند؛ رسیدن به این مرحله نیازمند یک خودسانسوری بزرگ از سوی والدین است. آنها باید با کودکان خود صحبت کنند و بگویند درست است که شرایط اورژانسی است، اما من بهعنوان یک واسطه بین تو و شرایط قرار میگیرم و از تو مراقبت میکنم؛ چون کودکان اضطرابها را بهشکل تروما ذخیره میکنند و همه عمرشان دچار مشکل میشوند. میتوان واقعیت را بهشکلی برای آنها فیلتر کرد و مطمئن باشند در این شرایط سخت، پدرومادر حامی آنها هستند. آنجا کودکان با عمق اضطراب و ناامنی روبهرو نمیشوند؛ چون داربست روانی آنها تحمل شرایط را ندارد. از سوی دیگر سعی کنیم به سالمندان توضیح دهیم که گوش کردن به اخبار، آسیب جبرانناپذیری دارد.»
موحد میگوید، در این شرایط باید بهصورت برابر به دیگران کمک کنیم؛ کسانی که از شهر خارج شدهاند، وسیله نقلیه و جایی برای اسکان ندارند یا فرزندی دارند: «ما باید آنها را در امکانات خود شریک کنیم؛ چون به همدلی و همدردی بهصورت توأمان نیاز داریم. میتوانیم خودمان را جای دیگران بگذاریم و به آنها کمک کنیم. به کسانی که مسئول بچهها و سالمنداناند کمک کنیم تا بتوانند اینبار را به دوش بکشند.»
به گفته او یک احوالپرسی ساده، این احساس را به فرد میدهد که تنها نیست و حامیانی در این شرایط دارد: «یکی از مراجعان من، دانشجویی در آلمان است که آنقدر مضطرب و نگران است که میگفت خواب میبیند آلمانیها به زبان فارسی با من صحبت میکنند. نیاز داشت کسی به زبان مادریاش با او صحبت کند و کسی به من زنگ بزند و اضطرابش را به زبان فارسی بگوید.
این نشان میدهد که ما چقدر به همدلی، همدردی و خبر گرفتن از حال همدیگر داریم.» موحد میگوید یک پیام و تماس کوتاه به اطرافیانمان بخشی از اضطراب تنهایی را در ما از بین میبرد؛ چون گاهی فکر میکنیم این اقدامات کوچک بیفایده است، درحالیکه کار بسیار مهم و بزرگی است: «نیاز به بقا و حفظ جان آنقدر عمیق است که میتواند ما را از حال یکدیگر غافل کند و همه میگویند به فکر جان خودت باش. وقتی این حمایتهای روانی و همدردیها را نداریم، آن وقت است که میبینیم چقدر برایمان مهم است کسی از ما بپرسد جای امنی داری یا نه؟ هزاران سال تاریخ ما آنقدر مصیبت داشته که یاد گرفتهایم و میدانیم در این شرایط از یکدیگر حمایت کنیم. یادآوری این حمایتها و همدردیها اهمیت زیادی دارد.
همه انسانها وقتی با خطر روبهرو میشوند بنا به تجربیات، تربیت و مصیبتهایی که کشیدند، مستعد این باشند که فقط به فکر خودشان باشند و ارتباطی به ملیت ندارد، ولی بیشتر آدمها این رفتار را ندارند و روحیه همدردی و به دیگران فکر کردن در همه انسانها وجود دارد. همین احوالپرسی از اطرافیانمان بسیار باارزش است. مدیریت بحران یعنی اینکه در در شرایط غیرعادی چارچوبها را تغییر دهیم و به بقای خودمان و دیگران فکر کنیم، به چیزی که ما را از این توفان عبور دهد. ما به تنهایی نمیتوانیم از این شرایط عبور کنیم و به کمک و همدردی یکدیگر نیاز داریم. ما ملت خستهای هستیم، از مصیبت انباشتهایم اما باز هم زمان این است که دستبهدست هم دهیم و از این سیل عبور کنیم. وقت داشتن روی گشاده، کلام مثبت و دست یاری است، تا زمانی که به امنیت برسیم.»
مردم برای مردم
موشکها تنها خواب مردم ایران را آشفته نکرده بلکه آنها هم که در دیگر کشورها زندگی میکنند و ایرانیاند، عزیزانی را اینجا جا گذاشتهاند که این روزها بیش از همیشه در نگرانی آنها به اضطراب افتادند. بخشی از مردم در داخل کشور این نگرانی را دیدند و با انتشار محتواهایی برای کمکرسانی به آنها قدم برداشتند. یکی از کاربران در شبکه ایکس اعلام کرده: «اگر والدینتان یا عزیزانتان، کهولت یا بیماری دارند و در منطقه بین شریعتی، بهار شمالی، بهار شیراز یا طالقانی ساکناند و توان بیرون رفتن از خانه را ندارند، با آنها هماهنگ کنید، من برایشان خرید آذوقه و دارو میکنم و به خانهشان تحویل میدهم.» کاربر دیگری با انتشار این استوری در اینستاگرام خود نوشته: «از فخر راضی تا فلسطین (پایینتر از خیابان انقلاب و بالاتر از جمهوری) را هم من در حد توان پوشش میدهم.»
پیمان یزدانی هم کاربر دیگری است که در شبکه ایکس نوشته: «اگر خارج از کشورید و پدر و مادر مسن ساکن تهران دارید که نیاز به خرید وسایل روزمره یا سر زدن دارند، دایرکت بدهید. میشه براشون بخریم و برسونیم بهشون یا بهشون سر بزنیم.» کاربر دیگری با نام مهسا احدی زیر همین توئیت نوشته، میتواند در کرج همین کار را انجام دهد.