تحلیل کارشناسان اندیشکده نیولاینز درباره درگیری اخیر بین ایران و اسرائیل
عملیاتی که اسرائیل آن را «شیر بهپاخاسته» میخواند، با هدف خنثیکردن ظرفیتهای هستهای ایران، این خطر را ایجاد میکند که کشورهای حاشیه خلیج[فارس] را گرفتار درگیری منطقهای گستردهتری کند.

حملات اسرائیل به ایران خطر جنگ منطقهای ایجاد میکند
ریچل نلسون
حملات اسرائیل به ایران، تشدید تنشی خطرناک است، با پسزمینه جنگ در غزه و دوره انتقالی در جریان در سوریه. این جنگ به سرعت در حال دورگرفتن است و این خطر را به همراه دارد که روند مخرب در منطقه بیشازپیش تشدید شود، شبهنظامیان مورد حمایت ایران را به میان بکشد و روابط دیپلماتیک بین ایران و کشورهای حاشیه خلیج[فارس] را که اخیراً در حال جوانهزدن بود، تحت فشار قرار دهد.
تردیدی نیست که اگر راهحلهای دیپلماتیک دوام نیاورند، آنهایی که بیشترین رنج را خواهند دید، غیرنظامیان در ایران، اسرائیل و قلمروهای اشغالی فلسطینی خواهند بود. رئیسجمهور دونالد ترامپ در بیانیهای، از اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران، حمایت کامل ابراز کردهاست، اما این تشدید تنش باعث میشود این طور به نظر برسد که ایالات متحده دیگر نمیتواند تهاجم اسرائیل را مهار کند. این مذاکرات حیاتی آتشبس غزه را پیچیدهتر میکند و چشمانداز صلح را از دسترس دورتر.
پیامدها برای کشورهای حاشیه خلیج فارس و چین
زهرا فاروق
عملیاتی که اسرائیل آن را «شیر بهپاخاسته» میخواند، با هدف خنثیکردن ظرفیتهای هستهای ایران، این خطر را ایجاد میکند که کشورهای حاشیه خلیج[فارس] را گرفتار درگیری منطقهای گستردهتری کند. این تشدید تنش، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و همتایانشان در حاشیه خلیج[فارس] را در چالش حفظ تعادل سختتری قرار میدهد. یک طرف حفظ روابط امنیتمحورشان با ایالات متحده و اسرائیل و طرف دیگر، مدیریت روابط دیپلماتیک و اقتصادیشان با ایران و چین. اقدامات اسرائیل بار دیگر خطر سرریز بحران در منطقه را بالا میبرد.
در این وضعیت، کشورهای حاشیه خلیج[فارس] تحت فشارند که از اسرائیل و ایران بخواهند تنشها را پایین بیاورند تا مانع جهش قیمت نفت شوند، چراکه چنین اتفاقی، اثری منفی بر چین، به عنوان بزرگترین مصرفکننده نفت این کشورها و ایران دارد. چین شریک کلیدی این کشورها و ایران در حوزههای انرژی و اقتصاد است. گامهای بعدی چین برای اجتناب از اخلال در زنجیره تأمین جهانی انرژی، حیاتی خواهند بود. اقدامات اسرائیل، بیثباتی منطقه را برجسته میکند، همین نیاز فوری ایالات متحده و جامعه جهانی را به اینکه از هر دو بازیگر بخواهند، محض خاطر امنیت منطقه و حفاظت از بازارهای جهانی انرژی، تنشها را پایین بیاورند.
پیامدها برای لبنان و حزبالله
دانیا آریاسی
حملات اسرائیل در لحظهای حیاتی در منطقه از راه میرسند: رژیم بشار اسد، رئیسجمهور سابق سوریه فروپاشیده، مذاکرات هستهای ایالات متحده و ایران درجا میزند و لبنان در حال عبور از دوران گذار و اصلاحات سیاسی حیاتی است. دولت لبنان، صراحتاً از حزبالله خواسته از تلافی این حملات، خودداری کند. این تغییری قابلتوجه در پویهشناسی منطقهای است. ریشه این درخواست در تعهدی است که لبنان به ایالات متحده درباره اصلاحات سیاسی جامع داده است؛ اصلاحاتی که بناست استقلال دولت را بالای دست بازیگران غیردولتی از قبیل حزبالله احیا کند. تصمیم لبنان برای اولویتدادن به روابط دیپلماتیکش با واشنگتن و جامعه جهانی و فاصلهگرفتن از حلقه نفوذ ایران، علامت تجدید آرایش بالقوهای است که ممکن است تعادل را در منطقه تغییر دهد.
این همگرایی عوامل، پنجرهای بیسابقه ایجاد کرده است که در آن، سازوکارهای بازدارندگی سنتی ایران، شدیداً محدود شدهاند. این مسئله تغییری بنیادین در محاسبات راهبردی در سراسر خاورمیانه ایجاد میکند. پرهیز از اقدامات تلافیجویانه، راه را برای کمکهای بینالمللی بیشتر به لبنان و نیز کمک به بازسازیاش، باز میکند؛ بهخصوص از سوی ایالات متحده و دولتهای حاشیه خلیج [فارس] که پیشتر، با توجه به تسلط حزبالله و ایران روی این کشور، تمایلی به سرمایهگذاری در این زمینه نداشتند.