تنظیم مقررات یا ارعاب مقطعی؟ نگاهی به توقیف سریالهای شبکه نمایشخانگی که تاکنون سرنوشت همگیشان منتج به پخش شده است
حدود یک هفته از توقیف سریال «سووشون» و مسدود شدن پلتفرم نماوا میگذرد و هنوز درباره این سریال تعیین تکلیف نشده است.

حدود یک هفته از توقیف سریال «سووشون» و مسدود شدن پلتفرم نماوا میگذرد و هنوز درباره این سریال تعیین تکلیف نشده است. اما این اتفاق تنها یک توقیف ساده نبود و تبعات بسیار زیادی به همراه داشت. از انتقادات گسترده درباره شرایط نمایشخانگی و نقدهایی که به ساختار ساترا بهعنوان نهاد نظارتکننده این مجموعهها فعالیت میکند. مشکل ساترا با محصولات نمایشخانگی تنها به این سریال و ماههای اخیر محدود نمیشود.
از زمانی که پلتفرمهای نمایشخانگی بهشکل وی.او.دی یا شبکههای درخواست برخط پخش محصولات نمایشی در ایران شروع به فعالیت کردند، هر چندوقت یکبار حاشیهای توسط این نهاد ایجاد میشود. در این میان افزایش بازدید از سریالهای توقیفشده پس از رفع توقیف، ایجاد نوعی بدبینی در میان مخاطبان و منتقدان کرده که ممکن است این نوع از واکنش قهری با محصولات نمایشخانگی بهنوعی راهی برای جذب مخاطب بیشتر باشد. نگاهی به سابقه توقیف سریالها، این شک و نگاه دوگانه به موضوع توقیف را پررنگتر میکند.
سریالهای توقیفی از سوی نهادی خارج از ساترا
شیوع بیماری کرونا و خانهنشینی مردم در سال 1399 باعث پیشرفت هرچه بیشتر شبکههای نمایشخانگی شد. در این میان رقابت میان پلتفرمها بالا گرفت و تولیدات این بستر روزبهروز افزایش پیدا کرد. این حجم تولیدات بهدلیل اینکه نظارتهای صداوسیما را نداشت و از طرفی زیر بار ممیزیهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم تا حدودی نمیرفت، برای دریافت مجوز با مشکل روبهرو بودند؛ مجوزی که در میان ساترا با وابستگی به صداوسیما و ارشاد سرگردان بود و هربار با ساخت هر مجموعه باعث بهوجودآمدن نزاعی میان این دو نهاد میشد. اما گاهی نهادهای خارج از این محدوده هم برای سریالها ایجاد مشکل میکردند.
اگر بخواهیم به شروع راهاندازی پلتفرمها و ساخت سریالهای مستقل توسط آنها بپردازیم، باید سراغ اولین محصولات این شبکهها برویم، سریالی مانند «قورباغه» ساخته هومن سیدی که اولین محصول تولیدشده توسط پلتفرم نماوا بود. این سریال پیش از اینکه منتشر شود، با حاشیه روبهرو شد. سرمایهگذاریهای نامعلوم در تولید سریال باعث توقیف این مجموعه شد. این سریال با دستور مقام قضایی پیش از پخش به محاق توقیف رفت.
در آن زمان گفته میشد سرمایهگذار پرحاشیه سریال «شهرزاد» که درگیر یک پرونده اقتصادی بود، سرمایه ساخت «قورباغه» را تأمین کرده، اما این اثر درنهایت اوایل دیماه۹۹ از توقیف درآمد و منتشر شد. این درحالی بود که پیش از انتشار، بارها درباره پخش این سریال تبلیغات گسترده صورت گرفته و مقامهای قضایی هم به این سریال و پلتفرم اخطار داده بود. نتیجه این توقیف و یدک کشیدن عنوان اولین سریال نماوا، باعث جذب مخاطبان زیادی برای این سریال شد. البته این مجموعه توقعات را برآورده کرد.
مجموعه «میخواهم زنده بمانم» یکی از محصولات پلتفرم فیلیمو بود که پس از پخش چند قسمت دچار مشکل شد. در آن زمان معاونت اجتماعی ناجا از پلتفرم خواست تا سریال را متوقف کند؛ مسئلهای که علت آن هیچوقت بهصورت رسمی اعلام نشد، اما براساس شایعات و خبرهای غیررسمی، علت آن مخالفت این نهاد با بازنمایی کمیته انقلاب اسلامی در این سریال بود.
در برخی رسانههای اینترنتی هم نشان دادن ضعف پلیس، علت این توقیف عنوان شده بود. در مدت 48 ساعت توقیف این سریال، کارزارهای مختلفی برای لغو این توقیف در اینستاگرام بهراه افتاد؛ کارزارهایی که نتیجه آن ترند شدن این مجموعه و بالارفتن مخاطبان آن شد. بعد از کمتر از دو روز، مشکل این سریال حل شد و بدون هیچ مشکلی پخش آن با همان نگاه به کمیته انقلاب و پلیس ادامه پیدا کرد.
حجم سریالهای تولیدی و کوچ هنرمندان سینما و تلویزیون به پلتفرمها، اتفاقات دیگری هم رقم میزد؛ اتفاقاتی که دقیقاً از عدم نظارت مقتضی بر تولیدات نمایشخانگی حاصل میشد. وقتی ساترا مدعی نظارت بر آثار این پلتفرمها بود، اما در مدت کوتاهی دو سریال با یک خط داستانی مشترک منتشر میشد، سوالات بیجوابی را برای مخاطبان و تولیدکنندگان سریالها به وجود میآورد. مثلاً مجموعه «جیران» به کارگردانی حسن فتحی، بعد از کشوقوسهای فراوانی که در زمینه توقیف ساخت و اخذ مجوز درباره آن وجود داشت و قبل از اینکه به انتشار برسد، مدام مدیریت فیلیمو درباره سنگاندازیهای ساترا در راستای تولید سریال صحبت میکرد. بالاخره بهمنماه 1400 «جیران» منتشر شد.
پنجماه از انتشار سریال که گذشت، شکایتهای مهرداد غفارزاده به نتیجه رسید و در پی یک دعوی حقوقی بر سر ادعایی مبنی بر سرقت ادبی، «جیران» توقیف شد. این سریال اواخر تیرماه ۱۴۰۱ پس از شکایت غفارزاده، نویسنده سریال «آهوی من مارال»، به مدت دو ماه در توقیف بود و پس از آن توانست با جلبرضایت مقام قضایی به چرخه پخش برگردد. سریال «جیران» نمونهای بارز از عدم نظارت نهادهای مربوطه در محدوده قصه و فیلمنامه بود. اما وقتی از توقیف خارج شد، دیگر نهادی درباره این موضوع پاسخگو نبود.
سریالهای توقیفی ساترا
در مسیر توقیف سریالهای نمایشخانگی گاهی اتفاقات عجیبی هم میافتد. مثلاً سریال «روزی روزگاری مریخ» ساخته پیمان قاسمخانی و محسن چگینی که در تابستان و پاییز ۱۴۰۱، بهصورت مشترک در دو پلتفرم فیلیمو و نماوا منتشر میشد، پس از پخش اولین قسمت، با توقیفی کمتر از دوروزه مواجه شد. اما دلیل این توقیف و عاقبت آن هم قابلتوجه است. این سریال دو روز پس از پخش قسمت اول ـ که بهعلت نداشتن مجوز انتشار از سوی ساترا عنوان شد ـ با تذکر این نهاد از خروجی پلتفرم نماوا حذف شد.
این توقیف تنها دو روز طول کشید و کمتر از دو روز بعد، با کسب مجوز، بار دیگر به این پلتفرم بازگشت. ماجرا اما زمانی شکل دیگری به خود گرفت و محلی برای شک ایجاد کرد که با وجود رفتوبرگشت «روزی روزگاری مریخ» به نماوا، پلتفرم فیلیمو این اثر را حذف نکرد و به پخش آن ادامه داد. این موضوع نشان میدهد که انگار نظارت ساترا بر پلتفرمها متفاوت است و اگر مجوزی برای پخش سریال صادر میکند درواقع به پلتفرمی خاص اجازه انتشار میدهد. البته که این مشکل هم بدون هیچ توضیحی و تنها با گذشت چندروز برطرف شد.
شاید بتوان از «زخمکاری» بهعنوان اولین سریالی یاد کرد که پس از راهاندازی مستقل پلتفرمها، دچار اختلاف با ساترا بر سر ممیزی شد؛ اختلافی که به توقیف منجر شد و مسیری برای شهرت بیشتر سریال ایجاد کرد. داستان اولین سریال محمدحسین مهدویان از این قرار بود که سازندگان با ممیزیهای اعلامشده توسط ساترا مخالفت کردند. در ادامه این مخالفت، قسمت هفتم این سریال مجوز نگرفت و در موعد مقرری که باید منتشر میشد، روی خروجی فیلیمو قرار نگرفت. مهدویان و برخی دیگر از عوامل سریال این اختلافنظر را به رسانهها و شبکههای اجتماعی کشاندند.
این موضوع موجی ایجاد کرد که در پی آن مدیران ساترا هم وارد بحث شدند و در مصاحبههایی درباره مشکلات این سریال که از عدم رعایت حجاب تا نشاندادن صحنههای شبهایروتیک بود، صحبت کردند. درنهایت با تعامل طرفین، ماجرا ختمبهخیر شد و پنج روز پس از این اتفاق، قسمت هفتم سریال منتشر شد. اما نکته قابلتوجه این بود که صحنههای حذفشده سریال بلافاصله پس از انتشار این قسمت در اینترنت منتشر شد و انگار تمام آن پنجروز تنها شرایطی را فراهم کرد تا دوباره نحوه مدیریت و نظارت ساترا زیر سوال برود.
از دیگر توقیفهای پرسروصدای شبکه نمایشخانگی، سریال «سقوط» بود؛ سریالی به کارگردانی سجاد پهلوانزاده که بهدلیل داستانش موردتوجه قرار گرفته بود. این مجموعه که پخش آن با اعتراضات سال 1401 همراه شده بود، دچار چالشی بزرگ شد. علاوه بر اینکه طبق خبرها، سریال مجوز ساخت از ساترا دریافت نکرده بود، حضور حمید فرخنژاد بهعنوان بازیگر اصلی این سریال هم برای آن دردسرساز شده بود. فرخنژاد که پس از ایفای نقش در این سریال از ایران خارج شده بود، در مصاحبهها و ویدئوهایی که از خود منتشر میکرد، تبدیل به عنصری نامطلوب شده بود.
این مسائل دلایلی شد برای توقیف «سقوط»؛ در پی این توقیف، ساترا اطلاعیه داد که با وجود نداشتن مجوز تولید باید محتوای آن بررسی شود. اما درباره حضور این بازیگر هم انگار جلسهای با حضور نمایندگان وزارت ارشاد، صداوسیما، ساترا و دستگاه قضایی برگزار شد. این حواشی در رسانهها منتشر میشد و درنهایت هم سریال مجوز پخش گرفت. نکتهای که در این توقیف کوتاهمدت وجود داشت، این بود که خود ساترا اعلام کرد سریال مجوز ساخت نداشته؛ موضوعی که تعجببرانگیز بود، اما درباره سریالهای بعدی بازهم تکرار شد.
ماجرای «سووشون» و «تاسیان»
دو مورد از پرحاشیهترین سریالهایی که در آن نقش نامفهوم نهاد ساترا بسیار پررنگتر است، در همین یکسال اخیر با توقیف روبهرو شد. سریال «تاسیان» از برجستهترین مصادیق نظارتی عجیب ساتراست. این مجموعه که با تبلیغات زیاد هنگام ساختهشدن و پیش از پخش همراه بود و حتی در برنامه «اکنون» کارگردان این مجموعه درباره آن شرح کاملی داد، در 19 بهمنماه 1403 در پلتفرم فیلیمو منتشر شد. سریال در همان قسمتهای ابتدایی بهدلیل نشان دادن زندگی اعیانی در دوره پهلوی دوم مورد انتقاد برخی رسانهها قرار گرفت اما با همین حربه در جذب مخاطب هم موفق بود. موضوع از جایی شکل عجیبی پیدا کرد که پس از پخش سه قسمت، ساترا اعلام کرد سریال «تاسیان» توقیف است.
دلیل توقیف، نداشتن مجوز ساخت و پخش از سوی این نهاد اعلام شد. در این میان کارگردان سریال، تینا پاکروان در مصاحبه تندی به این توقیف واکنش نشان داد و گفت، من باید از واقعیت حرف بزنم. اما واقعیت چیز دیگری بود. سریالی با این هزینه و تبلیغات در حال تولید بوده و اصلیترین نهاد نظارتی بر آن از این روند ساخت بیاطلاع بوده! پس از آن هم سه قسمت از آن منتشر شده و باز هم ساترا نتوانسته جلوی آن را بگیرد و ناگهان مُهر توقیف بر سریال خورد.
در این میان واکنشهای هنرمندان و مردم در شبکههای نمایشخانگی هم به این مسئله دامن زد و حتی تهیهکننده اعلام کرد که اگر از توقیف درنیاید، سریال را در یوتیوب منتشر خواهد کرد؛ تهدیدی که عملیشدن آن احتمالاً بهضرر تهیهکننده و پلتفرم تمام میشد، نه ساترا. اما این تهدید اثر کرد و ساترا بدون هیچ اعمال ممیزی به سریال اجازه پخش داد. هنوز چندماهی از ماجرای سریال «تاسیان» نگذشته بود که توقیف سریال «سووشون» پس از پخش اولین قسمت آن، توجهها را به موضوع نظارتی ساترا دوباره جلب کرد.
اینبار اما دو طیف در مقابل این ماجرا تشکیل شد. افرادی که این توقیف را مانند ماجرای سریال «تاسیان» یک بازی رسانهای میدیدند، برای جذب مخاطب بیشتر و بخش دیگر آن را به محتوای سریال ارتباط میدادند. محتوایی که براساس اقتباس از کتاب «سووشون» سیمین دانشور ساخته شده بود و با وجود اینکه نتوانسته بود بخشهای ایروتیک این کتاب را به تصویر بکشد، اما بخشهایی را به نمایش گذاشته بود که چندان به مذاق ساترا خوش نیامده بود.
حتی شایعه دیگری وجود داشت درباره اینکه، موضوعیت کتاب که درباره زندگی زنی قدرتمند است، باعث جلوگیری از این سریال شده. در این میان برخی صفحات مجازی که معمولاً از طریق رپرتاژ آگهی ارتزاق میکنند، با انتشار بخشهایی از این سریال که خطقرمزها را رد کرده، در تلاش بودند به ماجرای توقیف سریال شکل دیگری بدهند. از طرفی، زیرمتنهایی وجود داشت که نادیده گرفته میشد.
اول اینکه نرگس آبیار از میانه ساخت «سووشون» تولید را رها کرده بود و سراغ ساخت سریال دیگری رفته بود؛ موضوعی که ابراز نگرانی کردن و بیانیه این کارگردان پس از توقیف سریال را در تعارض با رهاسازی این پروژه قرار میداد. از سوی دیگر ساترا اعلام کرده که این سریال نه مجوز ساخت داشته، نه پخش. این درحالیاست که مثلاً درباره سریال «زخمکاری» پیش از پخش قسمت هفتم، ممیزیهای آن اعلام شده بود. اما درباره «سووشون» انگار این نظارت وجود نداشته و پس از پخش متوجه مواردی که باید سانسور شود، شدهاند.
موضوع دیگر درباره این سریال، مسدود کردن پلتفرم نماوا در پی توقیف «سووشون» است. اتفاقی تازه در شبکه نمایشخانگی که نهتنها جلوی پخش یک سریال گرفته شده، بلکه دیگر برنامههای این پلتفرم هم دیگر امکان پخش ندارند. اما این ظاهر ماجراست چون خبر میرسد که برخی از برنامههای پلتفرم نماوا در این چندروز روی بستر پخش یوتیوب فرستاده شدهاند. البته با گذشت حدود یکهفته و موج اعتراضی که به توقیف این سریال راه افتاده، هنوز درباره عاقبت آن هیچ اخبار رسمی منتشر نشده. افرادی که این توقیف را بازی رسانهای میدانند معتقدند که بعد از چندروز این نزاع برطرف خواهد شد و سریال «سووشون» با مخاطب بیشتر منتشر خواهد شد.
ساترا و مسئولیت آن
با وجود اتفاقاتی که برای سریالهای گفتهشده در این چندسال گذشته و رشد پلتفرمها افتاده و در تمام آنها یکنام پررنگ، یعنی ساترا دیده میشود، بهتر است در پایان این گزارش نگاهی به کارکرد این نهاد داشته باشیم. ساترا مخفف سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی ایران و یکی از نهادهای وابسته به صداوسیماست. ساترا مسئولیت تنظیمگری رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی ایران را برعهده دارد. رئیس سازمان صداوسیما در شهریورماه سال ۱۳۹۴ براساس ابلاغیهای که توسط رهبری به ریاستجمهوری و رئیس مرکز ملی فضای مجازی ارسال شده، سازمانی را تشکیل میدهد بهعنوان سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی که به اختصار ساترا شناخته میشود.
این سازمان تا یکی، دو سال ابتدایی راه خود چندان نقش موثری نداشت چراکه مسئولیت تلویزیونهای تعاملی برعهده معاونت مرکز فضای مجازی صداوسیما بود و دقیقاً مشخص نبود که ساترا برای چه به وجود آمده است. در بهار سال ۹۷ مجلس با تصویب لایحهای؛ حیطه قدرت و اختیار این سازمان را معین کرد. طرح کمیسیون فرهنگی مجلس به این صورت بود که مرجع تصمیمگیری درباره صوت و تصویر فراگیر این نهاد خواهد بود.
از آن به بعد و با تاکید قوهقضائیه بر این موضوع، نقش ساترا بیش از همیشه پررنگ و جدی گرفته شد و درواقع اعلام شد از این پس همه رسانهها زیرمجموعه صداوسیما محسوب میشوند و با مجوز و نظارت آنها باید صوت و تصویر منتشر کنند و اگر صداوسیما تشخیص دهد این محتوا مناسب نیست، باید محتوایشان را حذف کنند.
اما از اواخر دهه 90 پای ساخت سریالها در بستر پلتفرمها که به میان آمد، شرایط دچار تغییراتی شد. در این میان وزارت ارشاد هم مدعی شد که محتوای نمایشی پلتفرمها باید از سازمان سینمایی مجوز انتشار بگیرد. سالهای 1399 و 1400، یک نزاع همیشگی میان ساترا و سازمان سینمایی درباره هر سریالی که منتشر میشد به وجود میآمد. این موضوع باعث شد که مخالفان ساترا درباره این پدیده و ماهیت نامشخص آن صحبت کنند.
یکی از واکنشهای قابلتأمل صحبتهای آذری جهرمی، وزیر سابق ارتباطات بود که با اشاره به اینکه صداوسیما بهدنبال انحصار و سهمخواهی است، گفت: «عواقب این طرح توقف رشد تولید محتوا در شبکه ملی اطلاعات است؛ صداوسیما میخواهد تنظیم مقررات، تصدیگری و مالکیت در حوزه صوت و تصویر را بهصورت یکجا در دست بگیرد».
حالا مدتی است دیگر نظارت وزارت ارشاد بر شبکه نمایشخانگی کمرنگ شده. اما سیاستهای یکبام و دو هوای ساترا و بیانیههایی که برای توقیف سریالها صادر میکند، نقدهای زیادی را درباره این نهاد نظارتی بهوجود آورده. ساترا ازیکسو از برنامهای مانند «جوکر 2» با سطح پایین کمدی و محتوایی که دارد تقدیر میکند و از سویدیگر، سریالی که قرار است یک قصه را روایت کند و جز سرگرمی مخاطب هدف دیگری ندارد را به محاق توقیف میبرد.
در پروتکل این سازمان آمده برای هر سریال باید سه مجوز از سوی ساترا صادر شود؛ یکی برای خود پلتفرم، دوم برای ساخت و سوم برای پخش سریال. در این شرایط سریالی ساخته میشود، تبلیغات گسترده برای آن صورت میگیرد و حتی چند قسمت از آن منتشر میشود و بعد ساترا اعلام میکند، مجموعه حتی مجوز تولید نداشته. این شرایط جز بدبین کردن مخاطب نسبت به سریالسازان، خود ساترا و صداوسیما بهعنوان نهاد بالادستی، آن هم درباره یک سرگرمی برای اوقات فراغت، چه نتیجهای در پی خواهد داشت. بهتر نیست ساترا پس از 10 سال، چارچوبی مدون برای تولیداتی که تحت نظارتش است تعیین کند تا هم مخاطب و هم سازندگان آثار نمایشی، در بلاتکلیفی نباشند.