| کد مطلب: ۳۹۸۷۳

از وحدت کلمه تا وفاق/ ارزیابی اصطلاح ملت و وحدت در سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران

بعد از ۴۶ سال از پیروزی انقلاب نه‌تنها در حفظ طیف‌ها و جریان‌های مختلف زیر یک پرچم به عنوان یک ملت موفق نبودیم بلکه بیم بدتر شدن اوضاع مثلاً با «خالص‌سازی‌ها» نیز همچنان باقی است. و از همین جا بازگشت به آن رویه روزهای پیروزی انقلاب ضروری است.

از وحدت کلمه تا وفاق/ ارزیابی اصطلاح ملت و وحدت در سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران

عکس‌ها و خاطره‌ها از تشییع امام خمینی، بنیانگذار انقلاب، گویای حضور گسترده مردم در این رویداد است و به نوعی حضور مردم حرف اول را در شکوه این مراسم می‌زند. جمعیتی عجیب که حتی گفته می‌شود موجب اختلال در کار و آسیب به کفن ایشان هم شد. حالا 36 سال از آن روزها می‌گذرد و حضور مردم در رخدادهای سیاسی، اجتماعی و... از جمله سوژه‌هایی است که از سیاستمداران و تحلیلگران تا رسانه‌ها و محققان به آن م‌یپردازند؛ موضوعی که اگر در قریب به سه دهه اخیر به کارویژه بررسی‌های محققان و تحلیلگران و به مبنای سخن بسیاری از سیاستمداران بدل شد؛ در یک سال گذشته در کنار موضوع وفاق ملی(به عنوان شعار دولت پزشکیان) سمت و سوی دیگری نیز به انواع و انحای گوناگون به دست آورد و شاهد آن هستیم که این اصطلاحات را در سخنان، گفتار و نوشتار افراد مختلف به‌ویژه سیاسیون مورد بررسی قرار می‌دهند.

«ملت » و «وحدت » از جمله اصطلاحاتی است که در سده‌های اخیر و پس از آنکه جوامع مدرن دولت-ملت‌ها را شکل دادند و رابطه مردم و حکومت‌ها در سخن و عمل سیاستمداران و تحلیلگران جایگاه ویژه‌ای پیدا کردند؛ مورد توجه بسیار قرار گرفت.امام خمینی نیز در بازه‌های مختلف از این اصطلاحات استفاده کرده‌اند و بنا بر تحقیقی که رقیه جاویدی، دانش‌آموخته دانشگاه باقرالعلوم و غلامرضا بهروزی‌لک، عضو هیئت علمی این دانشگاه انجام داده‌اند؛ ایشان «در کتاب‌ها، سخنان و پیام‌ها از اصطلاح، ملت 15736 بار، ملت ایران، 1183 بار استفاده کرده‌اند» و اصطلاح «وحدت » و «وحدت کلمه » نیز که معمولاً در سخنان او در ادوار مختلف به چشم می‌آید؛ اگر بگوییم این اصطلاح را در دهه 40 و اوایل دهه 50 بیشتر برای امت اسلامی و مسلمانان جهان مورد استفاده قرار می‌دادند؛ در ماه‌های منتهی به انقلاب و پس از پیروزی انقلاب با هدف وحدت‌آفرینی میان مردم مرز و بوم ایران برای مبارزه‌های انقلاب یا عبور از گردنه‌ها و مشکلات در پس پیروزی انقلاب مورد استفاده از سوی ایشان قرار می‌گرفت.

قطعاً در این مطلب مجال بحث بر سر اینکه نگاه امام به مردم بر کدام طریق ملت یا امت بوده است و یا اینکه وحدت مدنظر این سخنان در عمل در جمهوری اسلامی به کدام سو رفته نیست؛ اما آنچه به نظر می‌رسد این است که در همین بازه منتهی به انقلاب و در روزهای حضور امام خمینی در نظام جمهوری اسلامی ایران، ملت به مفهوم مدرن آن مورد استفاده قرار می‌گرفت؛ چنانچه در دوران جنگ نیز در بحث‌ها برای مقابله با ادامه حملات عراق به ایران یا رفتن به جنگ با اسرائیل در فلسطین با جمله معروف «راه قدس از کربلا می‌گذرد» اولویت‌ها را مشخص کردند و در جایگاه یک رهبر سیاسی تفکیک «امت» و «ملت» را اینجا به صراحت بیان داشتند و طبیعتاً آنجا که از «میزان رای ملت است» سخن گفته‌اند اهمیت جایگاه ملت را به میان آورده‌اند؛ موضوعی که پیش از پیروزی انقلاب هم بارها مورد تاکیدشان قرار گرفته‌است؛ چنانچه چند ماه قبل از پیروزی

انقلاب وقتی در جمع ایرانیان خارج از کشور در نوفل لوشاتو سخن می‌گفتند؛ حکومت پهلوی و مجلسین را از آن جهت غیرقانونی عنوان کردند که انتخاب‌هایی از سوی مردم نیستند؛ ایشان گفته‌اند: «...بنابراین دولتی که به تعیین او آمده باشد قانونی نیست و به پشتیبانی از مجلسین آمده است، مجلسین هم از باب اینکه برگزیده ملت نیستند و ملت اصلاً از این وکلا اطلاعی ندارد و آنها را تعیین نکرده است، مجلسین هم قانونی نیستند و دولت برگزیده مجلسین هم نمی‌تواند قانونی باشد.» این جایگاه ملت و خطاب امام خمینی به ملت ایران پس از پیروزی انقلاب در ادوار مختلف به‌ویژه در پیام‌ها به مردم درباره تغییر دولت‌ها، انتخابات و زمان جنگ بارها دیده شده که به نوعی تاکیدی بر اهمیت جایگاه آنها در حکومت جمهوری اسلامی نیز بوده است.

طبیعتاً در کنار ملت، وحدت آنها نیز مورد توجه ایشان بوده است؛ هر چه باشد امام خمینی پرچمدار انقلابی شد که توانست با چهره کاریزماتیک خود، اغلب جریان‌های سیاسی مخالف حکومت پهلوی را بسیج کند و آنها که انقلاب کردند صرفاً روحانی، مذهبی و حتی مسلمان هم نبودند از توده‌ای و چپ مارکسیست گرفته تا روشنفکر مسلمان و مسلمان سنتی در کنار هم علیه حکومتی که معتقد بودند ظالم است و باید تغییر کند همراه هم قیام و حکومت را سرنگون کردند؛ ایشان پیش از پیروزی انقلاب در 20 بهمن ماه 1357 در این زمینه گفته‌اند: «باید همه این آقایان دست به دست هم بدهند، همه اقشار با هم اتحاد پیدا بکنند، و با کمال دلسوزی در این خرابه مشغول ساختمان بشوند. هر کس اهل اداره است مواظب باشد که در آن اداره مفاسدی که بوده تذکر بدهد به دولت. هر کس هر جا هست مَفسَده‌های آنجا را یادداشت کند تذکر بدهد، تا بلکه ان‌شاءالله با کوشش‌های زیاد این امور رفع بشود. من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را خواستارم و امیدوارم که همه با وحدت کلمه، همه با هم این مسائل را حل بکنید. و اختلاف نظر، اختلافات صنفی، اختلافاتی که در ایران آنها انداختند بین مردم، اختلافات را و اینها را توجه کنید که برداشته بشود که دشمن شما از اختلاف شما نتیجه می‌گیرد».

البته پس از پیروزی انقلاب اگرچه همیشه بر این وحدت تاکید شده بود؛ چنانچه ایشان در 15 تیر 1358 در جمع دانشجویان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران گفتند: «ما زحمت کشیدیم و روحانیون را با دانشگاه آشتی دادیم، و تبلیغات سوء اجانب را خنثی کردیم، و شما در این وقت، در وقتی که ما احتیاج‌مان به وحدت کلمه بیشتر است، موجب تفرق دارید می‌شوید. این خدمت به خلق است... یک قدری تأمل کنید.»

اما آنچه با گذر زمان در فضای سیاسی کشور رخ داد؛ گاهی کاملاً به سمت و سوی دیگری حرکت کرد، چنانچه آنچه الان از آن قطار انقلاب باقی است؛ به شدت حداقلی‌تر از چیزی است که در ابتدا بود و شاهد بودیم که بسیاری از آن قطار پرجمعیت به انحای گوناگون پیاده شدند(یا به بیرون رانده شدند). شاید برخی بگویند که اینها ناشی از تفاوت در پیشبرد یک انقلاب و حکومتداری است اما اینکه امروز باردیگر موضوع «وفاق » که یک برداشتش همین «وحدت » و «کنار گذاشتن اختلافات » یا به قول پزشکیان «دعوا نکردن» است؛ مطرح می‌شود و رفع مشکلات ما منوط به ایجاد یک شرایط مناسب در این زمینه می‌شود؛ یعنی بعد از 46 سال از پیروزی انقلاب نه‌تنها در حفظ طیف‌ها و جریان‌های مختلف زیر یک پرچم به عنوان یک ملت موفق نبودیم بلکه بیم بدتر شدن اوضاع مثلاً با «خالص‌سازی‌ها» نیز همچنان باقی است. و از همین جا بازگشت به آن رویه روزهای پیروزی انقلاب ضروری است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه سیاست
آخرین اخبار