توصیه فرزندآوری به مردم خسته؟
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
فرزندآوری گران شده است. آنقدر گران که بسیاری از جوانان از پس هزینههای کمرشکن نوزاد، حتی پیش از تولد برنمیآیند. چه برسد به اینکه بخواهند فرزندشان را با استانداردهای مطلوب زندگی، بزرگ کنند و بهسرانجام برسانند. در سالهای گذشته، کاهش جمعیت در ایران بهدلایلی چون «بالا رفتن سن ازدواج»، «فراهم نبودن امکانات اقتصادی و معیشتی» و «افزایش ناباروری» اتفاق افتاده است؛ و مشکلی به نام «پیریِ جمعیت» را مقابل سیاستگذاران قرار داده است. پیشبینی شده که جمعیت سالمند در ایران هر سال بیشتر و بیشتر شود. اما با وجود همه هشدارها، جامعه ایران تمایل چندانی به برنامه افزایش جمعیت نشان نداده است. قاعدتا بیثباتی اقتصادی، هزینههای بالای زندگی و نداشتن چشمانداز روشن برای آینده، جزو مهمترین دلایل بیرغبتی جوانان به تشکیل خانواده و متعاقب آن فرزندآوری است. یک زوج جوان وقتی به فرزندآوری میاندیشند، قطعا آیندهای هم برای فرزندشان تصور میکنند. زوجهای امروزی میخواهند فرزندشان زبان خارجی یاد بگیرد، ورزش کند، موسیقی بنوازد، رفاه داشته باشد، بهداشت و درمان مناسبی در اختیارش باشد و موارد بیشمار دیگر. همه اینها در صورتی است که دختر و پسر بعد از ازدواج، اگر مسکن هم نداشته باشند، از پس هزینههای سرسامآور اجارهخانه برنمیآیند و درعینحال، بهحدی باید درآمد داشته باشند که بتوانند مایحتاج روزانه خودشان و فرزندشان را برآورده کنند. مردم این روزها سرشان در حساب و کتاب است. یعنی مجبور هستند که اصطلاحا برای «یک قروندوزار» خودشان محاسبه کنند. یک مادر از نخستین روزهای بارداری تا زمان زایمان، باید بهطور متناوب آزمایش بارداری، آزمایشهای تکمیلی، تست غربالگری، چکاپهای فصلی، سونوگرافی، مراجعه گاهوبیگاه به پزشک به دلایل مختلف و... داشته باشد. بحث زایمان جداست که اگر عمل سزارین انجام شود، هزینهها بیشتر میشود. اضافه کنید هزینههای سیسمونی، تخت، کالسکه، کمد، پودربچه، پوشک، مکملهای غذایی، شیرخشک و... که مادرها و پدرها باید به فکر تهیه آنها باشند. حال اگر خانوادهای بیمه هم نباشد که داستان متفاوت میشود و هزینهها برایاش سنگینتر. رشد جمعیت، پیشنیازهایی دارد و افزایش جمعیت نیازمند زیرساختهایی است. بدون توجه به این نیازها، جمعیت به صورت دستوری افزایش پیدا نمیکند. بهبود وضعیت معیشت مردم، ثبات قیمتها، امیدواری به آینده، حل مشکل بیکاری و سیاستگذاریهایی از این دست میتوانند بهتدریج منجر به قانع شدن جوانان به فرزندآوری شوند. اما همه طرحها و برنامههایی که در چند سال گذشته برای اجرای سیاست تشویق فرزندآوری ارائه شده، دستوری، شعاری و بدون درک شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور بوده است. استفاده از عبارتهایی چون حفظ ارزش مادری و خانهداری، ارائه مشوقهای فرزندآوری در قالب ارقام ناچیز و تعجبآور، مدیریت مهاجرت و دهها موارد دیگر نشان میدهند که مسئولان درحد بخشنامه باقی ماندهاند و نمیتوانند این موضوع را مدیریت کنند؛ وگرنه طرحهای خام که مبنای علمی ندارند. متاسفانه مصداقهای فراوانی از این قبیل طرحها در سالهای گذشته دیدهایم که نهتنها تاثیر معکوس خواهند داشت که موجبات بیاعتمادی بیشتر مردم را نیز فراهم میکنند. سیاست فرزندآوری میتواند ریشه در تغییر سیاستهای جاری و رسمی کشور داشته باشد؛ سیاستهایی که به فضای باز اجتماعی، ارتباط با جهان، شفافیت بیشتر و بهکارگیری شایستگان منجر شود. تغییراتی که متناسب با خواست و اراده مردم باشد و عرصه مدیریت کشور را از سلیقهها و ارتباطات خاص و فامیلی خارج کرده و به سمت شایستهسالاری و مدیریت علمی پیش ببرد. مردم وقتی عاصی باشند، به فرزندآوری فکر نمیکنند. مردم خسته از زندگی و عصبانی از شیوههای اداره کشور و ناراضی از گرانیها، قاعدتا چشماندازی برای زندگی خود نمیبینند که بخواهند برای فرزندشان هم آیندهای تصور کنند. وقتی وضعیت زندگی را غیرقابلتحمل میدانند، چگونه برای فرزندشان عاقبت خوشی در نظر بگیرند؟ فرزندآوری با هیچیک از سیاستهای اعلامشده توسط دولت بهسرانجام نمیرسد و قطعا فعالیتهایی چون افزایش مبلغ وام ازدواج جوانان، وام ودیعه و خرید مسکن، وام فرزندآوری و مواردی از ایندست، نمیتواند تاثیر مطلوب داشته باشد که داستان فراتر از وام و تسهیلات و بخشنامههای مختلف است. مردم در حال حاضر امیدی به آینده ندارند. ایجاد امید از طریق موعظه و توصیه ممکن نیست، بلکه تنها از مسیر نشان دادن اراده جدی برای تغییر بنیادین در شیوه اداره کشور میسر خواهد شد.