| کد مطلب: ۱۶۶۲۰

نسلی که از گذشته می‌آموزد

اعتراضات دانشجویی در آمریکا حاصل بلوغ فکری و یادگیری نسل جوان آمریکا از اعتراضات گذشته است

نسلی که از گذشته می‌آموزد

در تابستان سال 2020، میلیون‌ها نوجوان که از قتل جورج فلویدِ سیاه‌پوست توسط یک نیروی پلیس، خشمگین شده بودند، به‌عنوان بخشی از بزرگترین تظاهرات علیه خشونت پلیس در تاریخ ایالات متحده، به خیابان‌های شهرهای آمریکا ریختند. اگرچه نزدیک به چهار سال از آن زمان گذشته است، اما این انرژی و این خشم به‌طور کامل از بین نرفته است. بسیاری از جوانانی که در سال 2020 تظاهرات کردند، اکنون دانشجویانی هستند که از ایالات متحده می‌خواهند حمایت خود را از جنگ اسرائیل در غزه پس بگیرد. آنها لبه تیز یک جنبش طرفدار فلسطین را شکل داده‌اند و بیش از یک میلیون و 200 هزار نفر در حدود 6 هزار تظاهرات اعتراض‌آمیز را در ایالات متحده از زمان هفتم اکتبر برگزار کرده‌اند؛ درست همانطور که جنبش «زندگی سیاه‌پوستان مهم است»، خواستار یک بازبینی فرهنگی گسترده در خصوص نژادپرستی بود.

فعالان طرفدار فلسطین در دانشکده‌ها رهبری یک تغییر سریع در افکار عمومی ایالات متحده در خصوص اسرائیل و فلسطین را در دست گرفته‌اند. به لطف تلاش‌های آنها، تا حد زیادی اینطور به نظر می‌رسد که اسرائیل در نبرد برای تصاحب افکار عمومی در ایالات متحده، به‌ویژه در میان نسل جوان، شکست خورده است.

تلاش‌ها برای نشان دادن مقاومت فلسطین به‌عنوان «رفتارهای داعشی و القاعده‌وار»، آنطور که اسحاق هرتزوگ، رئیس‌ اسرائیل در نوامبر گذشته در نیویورک‌تایمز بیان کرد، نتوانست اکثریت آمریکایی‌ها رامتقاعد کند. در حال حاضر حدود دوسوم از رای‌دهندگان از درخواست ایالات متحده برای آتش‌بس دائمی و کاهش خشونت اسرائیل در غزه حمایت می‌کنند.

این جنبش اعتراضی اخیراً در موجی از تحصن‌ها و چادرزدن‌ها در ده‌ها دانشگاه در سراسر کشور تجلی یافته است. درحالی‌که مقامات دانشگاه‌ها سعی کرده‌اند این اعتراضات را سرکوب کنند، که در برخی موارد منجر به بروز خشونت پلیسی شده است و یادآور خشونت‌های چهار سال پیش علیه معترضان به قتل فلوید است، سرکوبِ تنها جنبشی را که متعهد شده است حمایت آمریکا از اسرائیل را به چالش بکشد، مستحکم‌تر می‌کند.

از بسیاری جهات، مسیری که این نسل از معترضان جوان طی کرده‌اند و به اینجا رسیده‌اند شبیه مسیری است که پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایشان پیموده بودند؛ کسانی که در دهه ۱۹۶۰ راهپیمایی‌هایی را برای استیفای حقوق مدنی آغاز کردند و سراسر آن دهه را در مخالفت با جنگ ویتنام به پایان رساندند.

ویلی ریکس از اعضای کمیته هماهنگی اعتراضات بدون خشونت دانشجویی در سال ۲۰۲۱ به من گفته بود:«آگاهی ما بیشتر شده و حالا ما به جای اعتراض به یک کلانتر در آلاباما به نظام جهانی معترض هستیم. هر جایی که مردم علیه امپریالیسم دست به اعتراض زده‌اند، ما با آنها بوده‌ایم.»

یکی از آن مبارزات ضدامپریالیستی جنبش آزادی‌بخش فلسطین بود که این کمیته از تابستان سال ۱۹۶۷ از آن حمایت کرده است. در آوریل سال ۱۹۶۸، رهبران این کمیته، نظیر اچ.رپ براون و استوکلی کارمایکل، در سالن همیلتون در دانشگاه کلمبیا، حاضر شدند. در این سالن، دانشجویان برای اعتراض به جنگ ویتنام و پاکسازی نژادی در هارلم تجمع کرده بودند. در یک کنفرانس مطبوعاتی در مقابل ساختمان دانشگاه، براون با عصبانیت نژادپرستی در دانشگاه کلمبیا را محکوم کرد. در نهایت ماموران پلیس با خشونت دانشجویان را سرکوب کردند.

سازمان‌دهندگان کمپ‌های امروزی در دانشگاه کلمبیا، تاریخ مبارزان پیشین سال ۱۹۶۸ را به دقت مطالعه کرده‌اند. یکی از دانشجویان کلمبیا به روزنامه بریتانیایی ایندیپندنت گفته است: «ما توانستیم این کار را انجام دهیم زیرا سازمان‌دهندگان اعتراضات دانشجو به آرشیو سال ۶۸ مراجعه کردند و از آنچه نسل قدیمی‌تر در مورد تجربیات خود نوشتند، یاد گرفتند.»

البته تفاوت‌های زیادی بین امروز و دهه ۱۹۶۰ وجود دارد. با این وجود، می‌توان در حال حاضر روند مشابهی را مشاهده کرد، زیرا جوانان نقشه ذهنی اعتراضات خود را از اعتراض به نژادپرستی در جریان جنبش «زندگی سیاه‌پوستان مهم است» به جنبشی ضدامپریالیستی برای پایان دادن به حمایت ایالات متحده از اسرائیل گسترش داده‌اند.

این مسیر در سال ۲۰۱۴ در جریان قیام سیاه‌پوستان آمریکایی در فرگوسن – میسوری - که به‌دنبال قتل مایکل براون توسط پلیس انجام شد، کلید خورد. فلسطینی‌های کرانه باختری که در حال تماشای شلیک گاز اشک‌آور به تظاهرکنندگان آمریکایی بودند، شباهتی به وضعیت خود دیدند و شروع به ارسال پیام‌های حمایتی به معترضان آمریکایی کردند. در طول سال‌های بعد، فعالان جوان سیاه‌پوست به فلسطین سفر کردند و رابطه ارگانیک‌تری بین این دو جنبش شکل گرفت.

در سال ۲۰۱۶، در یکی از اسناد سیاسی جنبش برای زندگی سیاه‌پوستان، ایالات متحده «همدست نسل‌کشی علیه مردم فلسطین» توصیف شد و این جنبش حمایت خود را از کمپین بایکوت، سلب سرمایه و تحریم اسرائیل اعلام کرد. این سند استدلال می‌کرد که جنبش ضدنژادپرستی باید «امپریالیسم، سرمایه‌داری و برتری سفیدپوستان ایالات‌متحده را سرنگون کند».

این فعالان جوان سیاه‌پوست با افزودن مبارزه بر ضدامپریالیسم به مبارزه بر ضدنژادپرستی، نوعی فضای سیاسی ایجاد کردند که برای جنبش طرفدار فلسطین بسیار حیاتی بوده است؛ درست همانطور که مخالفت کمیته هماهنگی اعتراضات بدون خشونت دانشجویی با جنگ ویتنام که در سال ۱۹۶۶ شروع شد، فضا را برای فعالان سفیدپوست باز کرد تا سایرین نیز گروه‌های مشابهی تشکیل دهند و در نهایت گروه‌هایی برای تشکیل یک جنبش توده‌ای علیه این جنگ ایجاد شد.  

طبیعتاً محافظه‌کاران نسبت به اعتراضات دانشجویان معترض امروزی نگران هستند. آنها این نسل را به‌عنوان «نسل بیدار» و شناخته‌شده محکوم می‌کنند و تقصیر را به گردن TikTok، اساتید مارکسیست دانشگاه‌ها و سیاست‌های مبتنی بر به رسمیت شناختن تنوع، برابری و رواداری در مدارس و کالج‌ها می‌اندازند.

صهیونیست‌های لیبرال به همان اندازه که مضطرب هستند، می‌ترسند اسرائیل برای این نسل به همان چیزی تبدیل شود که آفریقای جنوبی در دهه ۱۹۸۰ برای نسل جوان آن دوران به مظهر بی‌اخلاقی سیاسی تبدیل شده بود.

صهیونیست‌های لیبرال در حال متحد شدن با محافظه‌کاران برای اجرای مجموعه‌ای از اقدامات برای محدود کردن فعالیت‌های حمایت از فلسطین در دانشکده‌ها هستند. آن دسته از رؤسای دانشگاه‌ها که متهم هستند به اندازه کافی سرکوبگر نبوده‌اند، شغل خود را از دست داده‌اند. اساتید به دلیل ابراز عقیده در حمایت از فلسطین اخراج شده‌اند. صدها دانشجو دستگیر شده‌اند و بسیاری دیگر با تنبیهات انضباطی روبه‌رو هستند.

وزارت امنیت داخلی تایید کرده است که دانشجویان خارجی درگیر در اعتراضات ممکن است از کشور اخراج شوند. حتی درخواست‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه گروه فعال مدنی «دانشجویان خواستار عدالت برای فلسطین» به نوعی اتهام جنایی حمایت مادی از تروریسم، تحت پیگرد قانونی قرار گیرد. با وجود این تلاش‌ها برای سانسور و سرکوب، جنبش حامی فلسطین آمریکا با موفقیت خشم اخلاقی خود را نسبت به حمله اسرائیل به غزه در دستور کار قرار داده است.

همانطور که مدت‌هاست فاش شده، از آنجا که اسرائیل برای حمایت مالی، دیپلماتیک و نظامی به ایالات متحده وابسته است، سیاست ایالات متحده یک عامل حیاتی در نبرد برای آزادی فلسطین است.

اقبال احمد، نویسنده پاکستانی، که تا زمان مرگش در سال ۱۹۹۹ یکی از چهره‌های کلیدی آمریکا در حمایت از فلسطینیان بود، در سال ۱۹۸۳ استدلال کرد، هدف جنبش باید «بسیج حمایت بین‌المللی و انزوای اخلاقی دشمن باشد. در این مبارزات نباید دولت‌ها را خیلی خطاب قرار داد بلکه باید نسبت به آگاهی افکار عمومی در قبال دشمن و در این خصوص نسبت به آگاه‌سازی افکار عمومی در آمریکا و اسرائیل، تلاش کرد.»

او چیزی شبیه جنبش ضدجنگ ویتنام را در ذهن داشت که خودش در آن جنبش یک چهره پیشگام بود. حتی ۱۰ سال پیش، هر کسی در جنبش طرفدار فلسطین که «انزوای اخلاقی» صهیونیسم را در افکار عمومی ایالات متحده یا نهادهای جامعه مدنی پیش‌بینی می‌کرد، بسیار خوش‌بین تلقی می‌شد. اما اکنون این مسئله یک سناریوی قابل پیش‌بینی و قابل تحقق است.

به‌عنوان مثال، دیده‌بان حقوق بشر را در نظر بگیرید که در سال ۲۰۲۱ یک مطالعه بزرگ منتشر کرد که نشان می‌داد اسرائیل در حال اجرای سیاست آپارتاید علیه فلسطینیان است. محققانی که در جنبش آزادی‌بخش فلسطین فعالیت می‌کنند، مانند فایز سایق، از سال ۱۹۶۵ صهیونیسم را با آپارتاید آفریقای جنوبی مقایسه می‌کنند و استدلال می‌کنند که منشأ نژادپرستی اسرائیل در زمینه گسترده‌تر پروژه استعماری شهرک‌نشینان نهفته است.

تحلیل دیده‌بان حقوق بشر بیشتر حقوقی و قانونی بود. با این وجود، برای این سازمان پیشرو حقوق بشر در ایالات متحده که اصطلاح «آپارتاید» را به کار می‌برد و خواستار تحریم‌های هدفمند علیه اسرائیل شده، انتشار این گزارش به این معناست که اسرائیل آن جامعه لیبرال‌دموکراتیکی که ادعا می‌کند، نیست. این به خودی خود از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است.

در چند ماه گذشته، اتحادیه‌های کارگری حمایت خود را از آتش‌بس در غزه اعلام کرده‌اند و همین‌طور اساتید دانشجویان را در مورد «اشغال نظامی غیرقانونی فلسطین توسط اسرائیل» آگاه کرده‌اند و کلیساهای بزرگ از دولت خواسته‌اند تا تمام کمک‌های مالی خود را به اسرائیل متوقف کند. بیش از ۱۰۰ شهر، شهرک و روستا از جمله شیکاگو، آتالانتا و سانفرانسیسکو قطعنامه‌هایی را در حمایت از آتش‌بس در غزه تصویب کرده‌اند.

حتی در دولت فدرال، کارکنان نهادهای مختلف، از وزارت امور خارجه گرفته تا ناسا، نامه‌های سرگشاده‌ای را منتشر کرده‌اند و خواستار آتش‌بس شده‌اند. کارمندان کنگره در مقابل ساختمان کنگره تظاهرات کرده‌اند تا قانونگذاران را به دلیل همدستی در جنگ اسرائیل محکوم کنند. برخلاف گذشته، رسانه‌های ایالات متحده اکنون رهبران اسرائیل و نه فلسطینی‌ها را عوامل اصلی شکست آتش‌بس و برقراری صلح معرفی می‌کنند.

جنبش طرفدار فلسطین در ایالات متحده که با موفقیت تسلط اسرائیل بر افکار عمومی را به چالش کشیده است، اکنون با یک وظیفه دلهره‌آورتر روبه‌رو شده است و آن متوقف کردن حمایت رهبری حزب دموکرات از اسرائیل است. در حال حاضر – به‌رغم تعداد گسترده اعتراضات، تهدید رای اعتراضی در انتخابات آینده و تضاد آشکار و فزاینده بین حمله بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در غزه و تمایل ایالات متحده برای ایجاد ثبات در منطقه - دولت بایدن همچنان در حمایت مالی و نظامی از اسرائیل تردید ندارد.

تعهد پرداخت سالانه ۳/۳ میلیارد دلار به اسرائیل همچنان ادامه دارد؛ حتی با وجود اینکه اسرائیل در غزه دست به پاکسازی قومی زده و مردم غزه را با قحطی مواجه کرده است. جدیدترین محموله تسلیحاتی آمریکا شامل بیش از ۱۸۰۰ بمب ۲ هزار پوندی MK۸۴، ۵۰۰ بمب ۵۰۰ پوندی MK۸۲ و ۲۵ جت و موتور جنگنده F-۳۵A  به اسرائیل ارسال شد. ایالات متحده در حمله به گروه انصارالله یا جنبش حوثی که تلاش کرده است محاصره دریایی اسرائیل از یمن را اعمال کند، تردید نکرده است. اینکه ۸۰ نماینده دموکرات مجلس نمایندگان خواستار آتش‌بس شده‌اند، بسیار مهم است. اما اگر افکار عمومی به درستی نمایندگی می‌شد، این تعداد بسیار بیشتر می‌بود.

در اواسط دهه ۱۹۷۰، زمانی که جنبش ضدجنگ آن نسل به اوج خود رسیده بود، سیاستمداران دموکرات واکنش کاملاً متفاوتی نشان دادند. عمدتاً این پیروزی‌های نظامی توسط کمونیست‌های ویتنامی بود که ایالات متحده را مجبور کرد تا نیروهای نظامی خود را در سال ۱۹۷۳ از ویتنام خارج کند، نه اعتراضات داخلی در آمریکا. اما جنبش ضدجنگ تغییرات مهم دیگری را در سیاست خارجی ایالات متحده ایجاد کرد.

کنگره که در آن زمان تحت کنترل دموکرات‌ها بود از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۵، به خود این قدرت را داد که تصمیمات کاخ سفید را برای جنگیدن بررسی و تغییر دهد. سازمان‌های اطلاعاتی پاسخگوتر شدند. کنگره همچنین دو نهاد امنیت ملی نظیر کمیته فعالیت‌های غیرآمریکایی و دفتر امنیت عمومی را تعطیل کرده و حمایت نظامی ایالات متحده از گروه‌ها و دولت‌های مستبد در آنگولا، شیلی، اندونزی، کره‌جنوبی و ترکیه را ممنوع و یا کاهش داد. کنگره همچنین قانونی را تصویب کرد تا به خود این اختیار را بدهد که فروش عمده تسلیحات از سوی آمریکا به برخی از کشورها را رد کند.

اما در عین حال در همین دوره بود که اسرائیل پیوند محکم‌تری با قدرت ایالات متحده برقرار کرد. اسرائیل با ارائه تسلیحات و آموزش‌های ضدشورش به رژیم‌های مستبد دست‌راستی متحد ایالات متحده در آفریقای جنوبی، آرژانتین، شیلی، گواتمالا و هندوراس، پیوندهای عمیقی با نخبگان حاکم در آمریکا و به‌ویژه نهادهای سیاست‌خارجی در واشنگتن برقرار کرد.

به‌عنوان مثال، در این دوره بود که جو بایدن جوان به یک صهیونیست سرسخت تبدیل شد و اولین دیدار خود از اسرائیل را در سال ۱۹۷۳ انجام داد. در مقایسه با اواسط دهه ۱۹۷۰، سیاستمداران دموکرات امروزی به مراتب کمتر مایل هستند احساسات افکار عمومی را در خصوص سیاست‌خارجی متفاوت درنظر بگیرند.

حتی اگر قرار باشد این عدم تمایل  و حمایت آنها از اسرائیل به معنای از دست رفتن کاخ سفید برای بایدن و دموکرات‌ها در برابر نامزدی باشد که بایدن او را «ضددموکراتیک‌ترین» رئیس‌جمهوری در تاریخ آمریکا توصیف می‌کند.

عکس: Gettyimages

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی