معیار، آزادی است نه آمریکا
اعتراضات دانشجویان در آمریکا وارد ماه دوم خود شده و تاکنون به بسیاری از کشورهای اروپایی نیز تسری یافته است. با گسترش این اعتراضات طرح دو پرسش ضرورت مییابد:
1- آیا میتوان این اعتراضات را جنبشی اجتماعی بهشمار آورد؟
جنبشهای اجتماعی کنشهایی جمعی هستند که بر پایه وجود سه اصل شکل میگیرند: اصل هویّت (identity)، اصل مخالفت ((Opposition و اصل کلیت (totality).
نخستین اصل جنبش هویت است یعنی کنشگران دخیل باید بدانند برای چه کسی مبارزه میکند و به چه مجموعهای تعلق هویتی دارند. اصل دوم یعنی مخالفت بدین معناست که کنشگران باید بدانند با چه کسی مبارزه میکنند و درنهایت در چه زمینههایی مبارزه میکنند؟ که زمینههای مبارزاتی ناظر بر اصل کلیت است.
البته این سه اصل را میتوان برای توضیح همه رفتارهای اجتماعی به کار برد زیرا تمام آنها ناظر بر وجود کنشگری هستند که درون روابطی قرار دارد که بر بستری اجتماعی در جریان است.
آنچه جنبشها را از دیگر رفتارهای اجتماعی متمایز میکند این واقعیت است که این جنبشها بر سر خودِ «تاریخمندی» رقابت میکنند نه بر سر تصمیمات نهادی یا هنجارهای سازمانی.
بنابراین کنشگران آنها طبقات هستند که بر پایه روابط منازعهآمیزشان با تاریخمندی شناخته میشوند. بر این اساس اعتراضات دانشجویان آمریکایی را در دو سطح میتوان توضیح داد.
اگر این اعتراضات را به مطالبات نهادی آن یعنی قطع رابطه مالی دانشگاهها با رژیم صهیونیستی محدود سازیم آنگاه نمیتوان آن را جنبشی اجتماعی در نظر گرفت زیرا بیش از هرچیز هویتی نهادی ـ سازمانی به خود میگیرد. اما این مطالبه تنها نوک کوه یخ است.
نخست آنکه مطالبات دانشجویان، گروههای نفوذی را نشانه رفته است که بیش از همه از جنگ سود میبرند و با اعمال نفوذ خود تلاش میکنند تا صبغهای الیگارشیک را بر قانونگذاری دموکراتیک مسلط سازند.
دوم آنکه دامنه اعتراضات به فراتر از دانشگاهها کشیده شده است. این همان چیزی است که در سخنان «ادوارد ای. کابان» رئیس پلیس نیویورک بازتاب یافته است.
او در نشستی خبری گفت که اداره پلیس از ۷ اکتبر به بیش از 2400 اعتراض در سراسر شهر پاسخ داده است که از این تعداد تظاهرات حدود 1100 مورد به مسئله فلسطین مربوط بوده است.
2- آیا نحوه برخورد با این اعتراضات میتواند معیاری برای قضاوت درباره حقوق بشر و آزادیهای اساسی باشد؟
خاستگاه بسیاری از بدفهمیهای رایج در علوم انسانی خلط مفهوم و مصداق است. میان مفهوم و فهم شکاف عمیقی وجود دارد که تنها از گذر فرآیند تفهّم پر میشود. درنتیجه حتی فهم نیز نمیتواند بازنمایی کامل از مفهوم باشد چه رسد به مصداق. مفاهیمی نظیر حقوق بشر، آزادیهای اساسی و عدالت را نهتنها نمیتوان زیر اسم کشورها فهمید بلکه فراتر از آن هیچیک را نمیتوان درون مصداقی خاص منقاد کرد.
مصادیق تنها به صورتی حدی به مفاهیم میل میکنند. یعنی ممکن است کشوری در قرن بیستم بیش از سایرین به حقوق بشر پایبند بوده و همان کشور یک سده بعد در مقام منافی این حقوق عمل کند.
بنابراین اینکه بخواهیم کشوری خاص مانند ایالاتمتحده، فرانسه یا انگلستان یا هر کشور دیگر را مساوی با حقوق بشر و آزادی بگیریم و بر پایه رفتارهای آنها عیار این مفاهیم را اندازهگیری کنیم، به بیراهه رفتهایم.
در ماههای اخیر رژیم صهیونیستی اقدام به بمباران کور نوار غزه کرده است که تا به حال به کشته شدن بیش از 34 هزار نفر از مردم بیپناه غزه انجامیده است که اکثریتشان را غیرنظامیان تشکیل میدهد.
این کشتار دستهجمعی را هر چه بنامیم نمیتوانیم وجه جنایتبار آنرا پنهان کنیم. این نحوه جنگ علیه غیرنظامیان در کنار محاصره اقتصادی و ممانعت از ورود آزادانه غذا و دارو بیتردید نقض آشکار ابتداییترین حقوق بشر است و این انتقاد مستقیماً به دولت ایالاتمتحده وارد است که تاکنون در محکومسازی عملی این نمونه آشکار از نقض حقوق بشر قصور و تقصیر داشته و در بسیاری موارد توجیهگر آن نیز بوده است.
همین امر موجب شده است تا بخشهایی از جامعۀ مدنی آمریکایی دچار التهاب شود که نمیتوان آن را محدود به جامعه دانشگاهی دانست با این حال دانشگاهها به نمادی از این نارضایتی بدل شدهاند.
در پی بروز این اعتراضات در چند هفته اخیر شاهد برخوردهای خشنی با دانشجویان و حتی اساتید آمریکایی بودهایم که اعتراض برخی دموکراتها و شماری از اعضای مجلس نمایندگان آمریکا مانند اُکاسیو کورتز را برانگیخته است.
در بسیاری موارد ورود نیروهای پلیس به موضوع و بازداشت دانشجویان را میتوان نقض آزادی بیان بهشمار آورد. طبعاً چنانچه دامنه نقض آزادی بیان در ایالاتمتحده گسترش یابد در آینده شاهد تضعیف فزاینده جامعه مدنی و افول دموکراسی و سربرآوردن الیگارشیهای پیرسالار خواهیم بود.
درواقع آزادی بیان و حقوق بنیادین بشر ارزشهایی هستند که دوری و نزدیکی به آنها میتواند نیکبختی و شوربختی جوامع را در پی داشته باشد؛ قاعدهای که ایالاتمتحده نیز از آن مستثنی نیست.