| کد مطلب: ۱۶۱۷۳

اردشیر پشنگ پژوهشگر مسائل خاورمیانه در گفت‌وگو با هم‌میهن مطرح کرد:

اهمیت اقلیم و سفر آینده رئیسی به عراق

اهمیت اقلیم و  سفر آینده رئیسی به عراق

*‌ سفر هفته گذشته نچیروان بارزانی به ایران در حالی بار دیگر مسائل مرتبط با اقلیم کردستان را در رسانه‌های ایرانی مطرح کرده که با توجه به تحولات ماه‌های گذشته به‌خصوص حمله موشکی ایران به ساختمانی که تهران آن را مقر موساد نامید، تا حدی غیرقابل پیش‌بینی بود؛ با توجه به این موضوع یکی از سوالات مهم این است که اساساً نگاه ایران به اقلیم کردستان عراق و تحولات آن چیست و این منطقه از چه جهت برای تهران حائز اهمیت است؟

از نظر هویتی، فرهنگی، تاریخی و زبانی پیوندهای ناگسستنی قابل‌توجهی میان کُردها در اقلیم کردستان عراق و ایرانیان وجود دارد. قسمت عمده‌ای از خاک اقلیم کردستان هم سال‌های سال در قالب امارت‌های بابان و اردلان در اتحاد و همراهی با ایران بوده و در دوره قاجار و بخشی در دوره پهلوی و در ابتدای دولت رضاشاه از ایران جدا شدند.

اما اگر به‌طور خاص به رابطه جمهوری اسلامی ایران با اقلیم کردستان و کردهای عراق برگردیم، باید گفت یکی از نخستین گروه‌های سیاسی و هویتی که از انقلاب ایران هم حمایت کردند و هم از وقوع انقلاب ایران بهره بردند، کُردها در عراق بودند و خیلی زود هم در کنار یکدیگر درگیر جنگ با عراق شدند و پیش از آن هم در بحث درگیری با احزاب کُرد ایرانی، حزب دموکرات کردستان عراق در کنار ایران بود و در عین حال سال‌های سال در جبهه مشترک علیه بعث با همدیگر جنگیدند، خون دادند و همه این‌ها یک زمینه‌ ذهنی تاریخی بسیار مهم و جدی است که بین ایران و اقلیم کردستان عراق وجود دارد.

با این حال، تحولات سال‌های اخیر باعث شده روابط طرفین رو به سردی، بی‌اعتمادی و بعضاً به تنش و حتی شلیک موشک و پهپاد از سوی ایران به‌طور مستقیم یا به‌طور غیرمستقیم از سوی متحدین ایران یعنی گروه‌هایی از نیروهای حشدالشعبی منجر شود.

سال‌هاست که کردها در عراق به‌دنبال حق تعیین سرنوشت خود هستند؛ چه در دوران بعث و حتی پس از آن در موقعیت فعلی که موقعیت ممتاز و غیرقابل مقایسه‌ای با دوران پیش است، چون کردها تحت فشارهای مختلف دولت‌های مرکزی مختلف عراق بوده‌اند؛ از تلاش دولت‌های عراق برای تعریب (عربی‌سازی) شهرهای کُردی مثل موصل که تا حدود ۸۰ درصد هویت این شهر که زمانی ایالتی کُردی در امپراطوری عثمانی و نیز معاهدات بین‌المللی محسوب می‌شد را تغییر دادند تا از کرکوک گرفته تا جلوگیری از دادن دیگر حقوق آنها و در دوران جدید نیز شاهد هستیم، به‌طور مثال در ماده ۱۴۰ قانون اساسی، که دولت مرکزی عراق را موظف کرده بود تا سال ۲۰۰۷ مناطق مورد مناقشه مانند کرکوک و استان‌‍های دیگر که کردها مدعی‌شان هستند را با مکانیسمی سه‌مرحله‌ای و دموکراتیک و قانونی تعیین‌تکلیف کند؛ ولی تاکنون این کار را نکردند و برعکس طی سال‌های اخیر حتی به دنبال تغییر بافت جمعیتی هم بودند.

همه اینها دست به دست هم داده که کردها در عراق عمدتاً سناریوی جدایی و استقلال را دنبال کنند که اوج این مسئله به سال ۲۰۱۷ و برگزاری رفراندوم استقلال بر می‌گردد که با ۹۲درصد آرای مثبت و قاطع ساکنین اقلیم کردستان مواجه شد؛ اما این مسئله با اعتراض و تخاصم دولت مرکزی عراق و درخواست کمکش از دولت‌های منطقه از جمله جمهوری اسلامی ایران و ترکیه منجر به بن‌بست و شکست شد.

در آن زمان ایران انتخاب کرد که از بین دو متحدش یعنی کردها و شیعیان، از شیعیان حمایت کند و چون تجزیه عراق و تشکیل یک دولت کُردی را برخلاف منافع ملی خود برداشت می‌کرد، به‌طور جدی و تمام‌قد علیه آن ایستاد و در سلطه مجدد دولت عراق بر شهر استراتژیک کرکوک در ۱۶اکتبر ۲۰۱۷ نقش بسیار مؤثر و مستقیمی داشت.

از ۲۰۱۷ به بعد هم به صورت کج‌دار و مریز هرچند روابط ایران با اقلیم کردستان عراق به‌خصوص اربیل و حزب دموکرات کردستان عراق برقرار بوده و سفرهایی انجام شده، اما شاهدیم که عمدتاً ایران نگاهی بی‌اعتمادانه به تحولات اربیل داشته و برخی از مقامات اتهاماتی دال بر فعالیت‌های اسرائیل زدند و چند بار هم با همین اتهام به سوی اربیل به‌طور مستقیم موشک و پهپاد شلیک کرده‌اند.

اتهاماتی که هم دولت مرکزی عراق و هم دولت اقلیم کردستان و هیئت‌های بازرسی‌شان رد کردند. در نتیجه همه اینها دست به دست هم داده که روابط پرفرازونشیبی میان دو متحد قدیمی اتفاق بیفتد. در این میان دولت ترکیه تلاش کرده در ابعاد مختلف چه از بُعد اقتصادی که سال‌هاست گوی سبقت را از ایران در اقلیم کردستان ربوده و چه مناسبات سیاسی روابطش را با کُردها نزدیک‌تر کند.

در این چارچوب علاوه بر سفرهای پیشین وزرای خارجه مختلف ترکیه و نخست‌وزیر این کشور، شاهدیم که رجب‌طیب‌اردوغان به‌عنوان اولین رئیس‌جمهور ترکیه وارد اربیل شد؛ درحالی‌که در سوی دیگر و در ایران و از زمانی که ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور ایران شده حتی شاهد یک سفر وزیر خارجه به اربیل نبوده‌ایم درحالی‌که دست‌کم ۶ سفر را به عراق داشته است و این برخلاف رویه وزیر پیشین خارجه یعنی آقای محمدجواد ظریف در دولت روحانی است.

همه اینها حاکی از این است که روابط رو به سردی بوده و طرفین اعتماد کافی نسبت به یکدیگر نداشتند؛ درحالی‌که اقلیم کردستان برای ایران دارای اهمیت ویژه‌ای است؛ هم بخشی از عمق استراتژیک ایران محسوب می‌شود، هم بخشی است که دست‌کم تاثیر مستقیمی بر مناطق کردنشین ایران دارد، هم از نظر اقتصادی یکی از جاهایی بوده که محل تنفس بخشی از اقتصاد ایران در زمان تحریم‌های فلج‌کننده آمریکا بوده، هم از نظر درگیری با رادیکالیسم اسلامی داعش نقش پیشاهنگ جنگ را داشته و هم محل رقابت بین ایران و رقبایی مانند ترکیه و آمریکایی‌هاست. از سوی دیگر وجود اقلیم کردستان برای توازن‌بخشی در سیاست خارجی ایران و مهار حرکت‌های یکجانبه دولت مرکزی عراق اهمیت ویژه‌ای دارد.

در همین رابطه لازم به ذکر است که در دولت‌های مختلف و پیشین عراق و حتی در دوران اخیر از جمله در دولت مالکی، هر گاه دولت عراق بنا به دلیلی احساس قدرت کرده و مثلاً درآمد بیشتری از فروش نفت داشته، برای ایران دردسر ایجاد کرده؛ از جمله دولت نوری مالکی در سال ۲۰۱۳ که ایران تحت تحریم‌های دولت اوباما بود به‌طور غیرقانونی و بدون جلب رضایت ایران و کسب اجازه از اوپک، فروش نفت خود را بیشتر کرد و بازارهای سنتی نفت ایران را تسخیر کرد؛ به همین دلیل و آنچه که شرح‌اش آمد، داشتن یک رابطه مناسب توأم با اعتماد برای ایران و برای اقلیم کردستان و داشتن رابطه با یک همسایه بزرگ و قدرتمندی که بارها روی سرنوشتش تاثیر گذاشته برای اقلیم کردستان دارای اهمیت فزاینده‌ای است.

*‌ سفر تقریباً همزمان آقایان بارزانی و طالبانی به تهران و واشنگتن با چه هدفی صورت گرفته است؟ یا مشخصاً نچیروان با چه دستور کاری عازم تهران شده بود؟

دو حزب اتحادیه میهنی کردستان و دموکرات کردستان روابط به شدت رقابت‌آمیزی با یکدیگر دارند؛ مخصوصاً پیش از برگزاری انتخابات پارلمانی. هرچند مذاکراتی در بین طرفین وجود دارد اما برداشتم این است که هماهنگی چندانی مانند دورانی که هماهنگی بین مسعود بارزانی و جلال طالبانی بود، اینک بین رهبران این دو حزب وجود ندارد و عطش رقابت و تلاش برای ارتقای وضعیت در بین دو حزب خیلی بالاتر است و اشتراک چندانی بین سفر طالبانی به واشنگتن و نچیروان بارزانی به تهران نمی‌بینم؛ یعنی هماهنگی آنچنان صورت نگرفته یا در آن چارچوب نیست و اگر باشد بسیار ضعیف‌تر از گذشته است.

آقای بارزانی با چند دستور کار مختلف به تهران آمده که به نظرم مهمترین مأموریتش در تهران احیای اعتماد بین طرفین بود و دیوار بی‌اعتمادی که ایجاد شده بود را فرو بریزد و این مسئله بسیار مهمی است. همچنین مناسبات دوستانه میان رهبران طرفین را احیا کند چون به نظر می‌رسد از زمان ترور آقای قاسم سلیمانی و روی کار آمدن افراد دیگری در سپاه قدس این تعاملات میان تهران و اربیل دچار خدشه جدی شده است.

از سوی دیگر هم تهران اهداف و عزم جدی برای احیای روابط و جلوگیری از سردی بیش از حد این روابط را دارد در نتیجه در سفر نچیروان بارزانی به تهران او چه با رهبران ارشد سیاسی، چه با مسئولان دیپلماتیک و چه با مسئولان نظامی دیدارهای قابل‌توجهی داشت و هدف اصلی‌اش این بود که مشکلاتی که اقلیم کردستان دارد و برداشت عمومی این است که بخشی از این مشکلات ناشی از تعارض منافع اقلیم یا تعارض نگاه سیاستمداران اقلیم با جمهوری اسلامی است را حل کند و از سطح فشارها کاسته شود.

در همین چارچوب آقای ملا بختیار از رهبران حزب اتحادیه میهنی اخیراً صحبت کرده بود و در رابطه با سفر آقای نچیروان بارزانی به تهران گفته بود که یک سفر بسیار مهم و استراتژیک بوده است. یکی از دلایلش این است که طی چند سال اخیر ۱۴۴ حمله موشکی، پهپادی و خمپاره‌ای به اربیل و اقلیم کردستان صورت گرفته که به نظر می‌رسد بیشترشان متهم هستند که یا مستقیم از سمت ایران بوده یا گروه‌ها و شبه‌نظامیانی که وابستگی یا دلبستگی بیشتری به ایران دارند؛ که این مسئله امنیت سرمایه‌گذاری و خیلی از مسائل دیگر اربیل را تحت‌الشعاع قرار داده است. لذا آقای بارزانی به دنبال احیای اعتماد، برقراری و ارتقای رابطه و گشودن فصل تازه‌ای از روابط بین طرفین بوده است.

‌ *تهران چگونه روابط خود را با اربیل و بغداد مدیریت خواهد کرد؛ با توجه به اینکه یک عضو حزب دموکرات کردستان اعلام کرده که میانجیگری میان بغداد و اربیل از شاخص‌ترین پرونده‌های سفر رئیس‌جمهور ایران به عراق خواهد بود؟

سفر آقای بارزانی سفر بسیار مهمی است. این سفر از ماه‌ها قبل در تهران در حال برنامه‌ریزی و در اربیل در حال زمینه‌سازی بود تا انجام شود تا جلوی روند فاصله گرفتن طرفین از هم و سردتر و بحرانی‌تر شدن روابط را بگیرند؛ به همین دلیل سفری که انجام شد سطح دیدارهایی که با رهبر انقلاب، رئیس‌جمهور، وزیر خارجه و فرماندهان سپاه انجام گرفت، حاکی از این است که می‌توان گفت فصل تازه‌ای بعد از یک زمستان سخت و طولانی بین روابط طرفین شکل گرفته است.

البته برای قضاوت و نتیجه‌گیری زود است و بایستی دید که طرفین در راستای توافقات ضمنی و صریح و آن چیزی که پشت پرده است چه گام‌هایی بر می‌دارند. اما نکته مهم این است که این سفر در بالاترین سطح ممکن اتفاق افتاده و روند مذاکرات و دیدارها و آنچه که از کنفرانس‌های خبری و دیدارهای مختلف و واکنش‌هایی که دیدیم، همگی پالس‌های مثبت و صریحی بوده و به نظر می‌رسد این سفر تا حدی می‌تواند گشایش‌گر روابط طرفین در ابعاد مختلف باشد.

قبل از هر چیزی تغییر ذهنیت‌ها و کاستن از مسئله تهدید در ذهن طرفین و ایجاد اعتماد است و بعد از آن می‌توانیم شاهد ثمره‌اش در روابط اقتصادی که هم برای اقلیم کردستان و هم برای ایران بسیار مهم است که بازار اقلیم را چند سال است در مقابل رقبایی مثل ترکیه و چین و حتی اردن و عربستان از دست رفته می‌بینیم، به نظر می‌رسد می‌تواند یک مجال و فرصت شکوفایی جدی چندبُعدی در روابط طرفین باشد.

یکی دیگر از موضوعات، روابط اربیل و بغداد است. بغداد نیز عمدتاً در سال‌های اخیر تحت سایه تهران بوده و همیشه این اتهام به تهران وارد بوده که تهران در موازنه بین کردها و اعراب، طرف اعراب و شیعی را گرفته و خیلی‌ها انگشت اتهام در فشارهایی که چه در قالب دولت عراق، چه پارلمان عراق و چه در دو سال اخیر از سوی دادگاه عالی و فدرال عراق علیه اقلیم کردستان صورت می‌گیرد، به سوی ایران می‌گیرند و طبیعی است که کردها و آقای بارزانی در این سفر بخواهند موازنه‌ای بین طرفین ایجاد گردد؛ هرچند طبعاً همچنان به دلیل نگاه ایدئولوژیک شیعه‌گرایانه که در دولت اخیر و به‌خصوص دولت ابراهیم رئیسی تشدید شده نمی‌توانیم شاهد یک رابطه بالانس‌شده بین اربیل و بغداد باشیم و همیشه بغداد و شیعیان عرب عراق در اولویت بیشتری برای مقامات در تهران هستند؛ ولی پیش‌بینی می‌شود ایران از توان و پتانسیل خود برای حل برخی از مشکلات و کاهش بعضی از وضعیت‌های بغرنج که بین اربیل و بغداد است استفاده کند و این هم می‌تواند یک پیام مهم برای اربیل باشد. ایران و اربیل متقابلاً درخواست‌های خاصی از هم داشتند و بایستی دید نهایتاً طرفین در اجابت به این درخواست‌ها چه مسیری را دنبال خواهند کرد.

*‌ پس از سفر اردیبهشت‌ماه آقای اردوغان به اقلیم کردستان، این نگرانی به وجود آمد که فضای سرد ایجادشده میان تهران و اربیل موجب افزایش نفوذ آنکارا شود؛ آیا سفر آقای بارزانی حاکی از تحلیل دیگری است؟

ترکیه بیش از ۱۳۰۰ شرکت حرفه‌ای و فعال اقتصادی در اقلیم کردستان دارد و نگاه خیلی جدی‌تری به مقوله اقتصاد در سیاست خارجی‌اش دارد و دارای پایگاه‌های متعدد غیرقانونی نظامی و بدون اجازه از دولت عراق و دولت اقلیم کردستان در این منطقه است.

به‌طور کلی ترکیه به دنبال این است که در پیرامونش از جمله در عراق و اقلیم کردستان، نفوذ بیشتری داشته باشد و اهمیت بیشتر و پراگماتیست‌تری به سیاست‌شان در قبال اقلیم کردستان دارند و سفر آقای رجب‌طیب اردوغان را بایستی در همان چارچوب سیاست پراگماتیستی یا عملگرایانه ترکی دانست که ایران از این منظر عقب‌تر است؛ برای مثال طی روزهای آتی آقای رئیسی عازم بغداد خواهد بود و باید دید آیا ایشان دعوت نچیروان بارزانی و حکومت اقلیم کردستان برای سفر به اربیل به مانند آنچه که همتای ترکیه‌ای ایشان انجام داد، به چنین سفری خواهد رفت؟

هرچند ظاهراً احتمال سفر کردن ابراهیم رئیسی به اربیل کم است، اما به‌طور کلی روند، یک روند مثبت است و طرفین به دنبال این هستند که از مشکلات بکاهند و بر دامنه روابط بیافزایند.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی