۱۰۰ درصد خرما از دست رفت
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

گزارش «هممیهن» از آسیبدیدگی نخلستانهای سیستانوبلوچستان در بارندگیهای اخیر
جهاد کشاورزی سیستانوبلوچستان: کشاورزان استان سههزار و 600میلیارد تومان ضرر کردند
هنوز خستگی از جان «اللهکرم» بیرون نرفته بود که ناامیدی و درماندگی هم جایش را پیدا کرد. جوری که انگار قرار نیست به این زودی از تنش بیرون برود. «اللهکرم» یکی از اهالی ایرندگان است، ایرندگان وسیع است. 80-70پارچه آبادی دارد و یکی از بخشهای شهرستان خاش است در استان سیستانوبلوچستان. «مهمترین محصول اینجا خرماست. امسال 100درصد محصولمان را از دست دادیم. هر کشاورز حداقل سه، چهارهکتار زمین داشت و حالا تمام محصول یکجا از بین رفته است.» «اللهکرم» هنوز شکر خدا میکند، اما دلش هم میسوزد. برای نخلهای سربلند 15ساله، 20ساله. برای نخلهای بارور شده که یکجا به گِل نشستند. او بازنشسته تامیناجتماعی است. «شکر خدا حقوق بازنشستگی هست.» برای همین اوضاعش بهتر از دیگرانی است که زندگیشان تنها از بخشندگی نخلهای بالابلند میچرخید: «من آبباریکهای دارم. اما باقی کشاورزان تمام امید و زندگیشان در همین درختهای خرما بود. خودتان که میدانید، روستاییها پرجمعیتاند. هرخانواده حداقل چهاربچه دارد، مثل من. بعضیها هم بیشتر. اگر فقط تا 20روز دیگر رعدوبرق نمیزد و باران نمیگرفت، محصولمان کامل میشد و بارمان را زمین میگذاشتیم.» همیشه تیغتیز خشکسالی بود که گلوی مردم سیستانوبلوچستان را میدرید، حالا اما ورق برگشته است. «یکماه پیش باران گرفت. آسمان روشن شد، رعدوبرق زد. قبلترش اما مونسون رسیده بود. شصتمان خبردار شده بود، اما نمیخواستیم باور کنیم. فصل خرماپزان بود. هر روز سرمان بالا بود. رو به آسمان. هم شکر خدا میکردیم، هم چشممان به خوشههای خرما بود که داشتند ورم میکردند. خرما اگر پخته شود، رطوبت که برسد، ورم میکند. آخرش باران هم زد و زحمت یکسالهمان توی چندروز بهباد رفت.» اما چارهای نیست. زندگی جلو میرود، مثل همیشه، پرشتاب. بیآنکه سربه عقب بگرداند و شرمندگی نخلها را ببیند. حالا کشاورزهای بلوچستان هر کاری که ممکن باشد و از دستشان بربیاید برای سیر کردن شکم بچههایشان میکنند؛ خرید لباس، دفتر و کتاب که پیشکش. بهقول «اللهکرم» مثلا در مناطقی که بشود صیفیجات کشت کرد، مردم دستبهکار میشوند: «گوجهای، بادمجانی، پیازی، چیزی میکارند و یک خرجی بخورونمیری در میآید. البته 80 درصد کاشت اصلی محصول ما خرماست. 20 درصد دیگر هم همین چیزهایی که گفتم.» زنهای روستا هم پابهپای مردها کمکخرج خانوادهاند. زنانی که زبان مشترکشان سوزندوزی است. حالا که مردها غصهدار نخلستانها شدهاند، زنها بیشتر از قبل سوزن میزنند. زنهای بلوچ سوزندوزی را از بچگی یاد میگیرند، پیش از مدرسه رفتن، پیش از خواندن و نوشتن. انگار که سوزندوزی الفبایاول آنها باشد. گرچه پیش از امسال، در کنار شوهرانشان در بستهبندی خرماها هم کمک میکردند. اما امسال که دیگر خرمایی در کار نیست. سال گذشته «اللهکرم» و باقی روستاییها هر کیلو خرمایشان را 40 هزار تومان فروختهاند: «بیشتر محصولمان را صادر میکردیم به دوبی و پاکستان. تا الان هر کشاورز روستای ما حداقل پنجتن خرما برداشت میکرد. امسال که خرمایی نیست، اما اگر هر کیلو خرما را 50هزار تومان در نظر بگیرید، برابر حقوق یکسال یککارمند میشود. نخلها برکت زندگی ما برای یکسال بودند. میفهمید؟» «میفهمم. حالا امسال چهکار میکنید ؟» «شکر خدا میکنیم تا سال بعد.» دلخوشی اهالی ایرندگان، بازدید برخی مسئولان و مدیرانی است که چندباری از نخلستانهایشان سرکشی کردهاند: «به ما گفتند کارگروهی تشکیل دادهایم تا خسارت شما را بررسی کنیم. ما هم امیدواریم.» اهالی سیستانوبلوچستان دستشان خالی است، خیلی خالی. اما یکچیز را زیاد دارند، خیلی زیاد؛ «امید». «اللهکرم» میگوید: «مردم روستا سرسختاند. با امید زندگی میکنند. ما مردمان صبوری هستیم. اگر باران باریده و محصولمان از بین رفته است، شکر خدا میکنیم که همین باران تا حدی خشکسالی را هم با خرماها برده است. امیدمان این است تا چندسال دیگر شرمنده لبتشنه بچههایمان نباشیم. با همین باران دوباره سرپا میشویم و برای سالبعد دستبهکار میشویم.»
مردم صبور
باران و سیل تابستان، علاوه بر خرما و خشکسالی، بعضی نخلهای کهنه را هم با خود برده است. نخلهای بزرگ و جاندار حاشیه رودخانه را؛ «شهداد» یکی دیگر از کشاورزانی است که امسال تمرین صبر میکند: «700- 600 نخل خیلی بزرگ در نزدیکی رودخانه را سیل کلا از بین برد. باید دوباره زحمت بکشیم و از اول شروع کنیم. امسال اگر درخت جدید بکاریم، پنجسال طول میکشد تا بهثمر بنشیند. تازه معلوم نیست پنجسال بعد، سود اقتصادی داشته باشد یا نه. تازه بهبار مینشیند.» بدبیاری «اللهکرم»، «شهداد» و باقی روستاییها از این است که هیچکدام نخلستانشان را بیمه نکرده بودند: «سالهای قبل هربار که بیمه میکردیم و درختمان آسیب میدید یا محصولمان آفت میزد و به بیمه مراجعه میکردیم، جواب درستی نمیگرفتیم. یا اینکه حداقلخسارت را پرداخت میکردند، مثلا فقط 20 درصد. برای همین امسال دیگر هیچکس حتی یکدرختش را هم بیمه نکرد. باز هم افسوس میخوریم. اگر نخلستان را بیمه کرده بودیم، شاید یکمقدار از ضرروزیانمان را پرداخت میکردند.» بیش از 136هزار تن خرما از بین رفت مونسون یک تغییر فصلی در جهت بادهای غالب از یک ناحیه است و بیشتر با بادهایی از سمت اقیانوس هند رخ میدهد. همیشه از نواحی سرد به نواحی گرم میوزد و مونسون تابستانی با بارشهای سنگین همراه است و معمولا بین فروردین تا شهریورماه سر میرسد. مونسون امسال که از راه رسید، خرمای نخلستانها طبله کرد و از تبوتاب افتاد. اردشیر شهرکی، مدیر باغبانی سازمان جهاد کشاورزی سیستانوبلوچستان در یکی از گفتوگوهایش با ایرنا در اواخر مردادماه خبر داد که از ۶۲ هزار و ۹۱۴ هکتار نخلستان در سیستانوبلوچستان ۴۹هزار و ۷۱۸هکتار بارور بوده و سالانه بیش از ۲۵۰هزار و ۸۹۸تن انواع خرما در این استان تولید و روانه بازار مصرف میشده است. اما امسال ۱۳۶هزار و ۲۵۰تن خرمای تولیدی این استان مردادماه جاری در پی بارندگیهای سامانه مونسون از بین رفت. خرماهایی که علاوهبر استانهای دیگر به کشورهای حوزه خلیج فارس، اروپایی و روسیه صادر میشد و اشتغال بیش از ۴۰هزار نفر را رقم میزد.
100درصد ضرر کردیم
دهستان بزمان در بخش بزمان شهرستان ایرانشهر هم حالوروز خوبی ندارد و حال مردمانش بیشباهت به نخلستانهای توفانزده نیست. «سال محمد» ناخوشاحوال است. حال و حوصله حرف زدن ندارد؛ دلخوشی هم. تنها امیدش این است شاید هزار کیلومتر آنطرف صدایش به جایی، به کسی برسد. «100درصد ضرر میدانید یعنی چه؟ این همه خرج کرده بودیم؛ برای آب، برای کود. این همه زحمت کشیدیم. حالا هیچ چیز دستمان را نگرفته است. تمام خرجمان را همین نخلها میدادند. حالا چهکار کنیم.» صدای خفه زنش از آن سوی تلفن میآید؛ «فقط یارانه داریم.» «سال محمد» خودش قصه را ساز میکند: «یارانه مگر چقدر است؟ اینجا یک کیسه برنج 10کیلویی 500هزار تومان است. الان ماندهایم که خدایا! خرج بچههایمان را چطور در بیاوریم؟» «سال محمد» و همسرش چهاربچه دارند. از پسرها یکی 12ساله است و آن یکی سرباز. دخترها هم در ایرانشهر دانشگاه میروند، دانشگاه آزاد: «پول دانشگاه اینها هم قرضی است. از این فامیل، از آن فامیل. از دایی، از خاله. از هرکسی که کمک کند.» صدایش خسته، لرزان و پر از نگرانی است: «ما مردمان فقیری هستیم. حتی برای رسیدگی به نخلستان هم وام گرفته بودیم. به خیال اینکه بعدا پولش از خرماها درمیآید. حالا هم خرمایمان از بین رفته، هم در قسط وام ماندهایم. بدبختی از این بیشتر؟ حتی به مغازههای محل هم بدهکاریم. چند ماه است که برای خرید خانه و خورد و خوارک، جنسنسیه بردهایم. برای گوشت، مرغ و برنج هم نه، برای ماکارانی، رب، تخممرغ و روغن. وگرنه چندماه است که بچههای من گوشت نخوردهاند و بوی پلو از خانه ما بلند نشده است. حالا همین کاسبها هر روز زنگ میزنند یا هر جا که توی کوچه و خیابان من را میبینند جلویم را میگیرند تا بدهیشان را بدهم.» شبیه «سال محمد» در سیستانوبلوچستان زیاد است. خیلیها که حتی شناسنامه هم ندارند تا یارانه بگیرند، تا سال گذشته میگفتند حدود 11هزار نفر. خیلیهایشان کارگری میکنند. گرچه حالا کارگری هم نمیشود کرد، چون کاری نیست. «کارگری هم اگر باشد، من پیرمرد قوت کارکردن ندارم.» پیرمرد؟ 50ساله است، اما صدایش به 70سالهها میماند. «مریضم. ذاتالریه دارم. تیروئیدم هم پرکار است. آدم سالمی که نیستم. جان کارگری ندارم. سال 99 رفتم کرمان دکتر. آن موقع نزدیک 10میلیون تومان خرج کردم. حالا دوسال است که فقط با درد میسازم. وقتی در نانشب خانه ماندهام، چطور به فکر دوا و درمان باشم؟» مردهای روستا بیدل و دماغند. زنها هم. کز میکنند توی خانه تا دوباره قوت جانشان را بیرون بکشند، نخلستان را تمیز کنند، آبیاری کنند و یکسال دیگر بنشینند به انتظار.
یک خرما برداشت نکردیم
اوضاع و احوال مردم در لاشار هم همین است. لاشار از توابع نیشکهر در 150کیلومتری چابهار است. «سالهای قبل کشاورزان زیاد خرما داشتند، امسال اما به 100کیلو هم نرسید. البته روستای ما 100درصد آسیب دید. روستاهای اطراف هرکدام شاید کمی کمتر، مثلا 95درصد، 98درصد. در خیلی از روستاها کشاورزان حتی یکدانه خرما نتوانستند برداشت کنند.» اینها غصههای دل «میران» است: «بیکار نشستهایم و دست به دعا بلند کردهایم تا خدا فرجی کند. اینجا نه کارخانهای هست، نه شرکتی. مردم کاری از دستشان برنمیآید. اعتراض کنیم؟ چه اعتراضی؟ بخشدار و فرماندار خودشان بومی اینجا هستند و میدانند اوضاع چطور است. حرف هم بزنیم، میگویند چرا درختانتان را بیمه نکردید.» بلوچها رسم و رسوم، سنتها و اعتقادات خودشان را دارند: «اینجا منطقهای سنتی است، تا وقتی به کشاورزان ضرری وارد نشود، محصولشان را بیمه نمیکنند. به دلایل مذهبی و اعتقادی. میگویند وقتی محصولم خوب است، چرا باید بیمه کنم. فکر میکنند وقتی محصول سالم است پولی رد و بدل شود، حرام است. کشاورزان اینجا قانعند. میگویند مالمان کم باشد، اما حلال باشد». کشاورزها دلشان از این میسوزد که امسال رطوبت زودتر رسیده است، اما از بداقبالی دیر رفته است. انقدر مانده و مانده تا عاقبت زهرش را بهجان خرماهای شیرین ریخته است. «سالهای پیش از این خبرها نبود. بزرگترهای ما میگویند شاید 20-10سال پیش بود که رطوبت انقدر به جان نخل نشست که حتی یک دانه خرما هم برداشت نکردند. اما ما مردم سیستانوبلوچستان آنقدر سختی دیدهایم که دیگر آبدیده شدهایم.» «میران» نفس عمیقی میکشد، شاید هم آهی. «انقدر بدبختی، فلاکت، نداری، محرومیت، بیکاری دیدهایم که از بین رفتن محصول یکسالمان دیگر چیزی نیست. الان که کل کشور از گرانی و تورم حیران ماندهاند. حالا ما بیشتر.»
بیش از سههزار میلیارد خسارت
تا 24مردادماه امسال، مبلغ خسارت به نخلستانهای سیستانوبلوچستان بیش از ۲۷۰میلیارد تومان برآورد شده بود، اما مجتبی محرابی، مدیر روابط عمومی سازمان جهاد کشاورزی استان سیستانوبلوچستان از خسارت سههزار و 600 میلیارد تومانی کشاورزان به «هممیهن» خبر میدهد: «با از بین رفتن خرماها، نمایندهای از ستاد بحران دولت و نمایندهای از ستاد بحران وزارت جهاد کشاورزی به استان ما آمدند. همچنین با حضور نماینده مجلس و رئیس سازمان برای بازدید به منطقه رفتیم و برآورد خسارت انجام شد.» یکماهپیش صندوق بیمه کشاورزی اعلام کرده بود، در سال زراعی جاری حدود 9هزار و 820هکتار از باغهای خرمای استان سیستانوبلوچستان بیمه کشاورزی داشتند. کمتر از 10هزار هکتار از ۶۲هزار و ۹۱۴هکتار نخلستانی که مدیر باغبانی سازمان جهاد کشاورزی استان سیستانوبلوچستان اعلام کرده بود. محرابی هم میگوید آنها که بیمه داشتند، قاعدتا خسارتشان را باید بیمه پرداخت کند اما مشکل اصلی اکثریتی هستند که بیمه ندارند: «قرار بر این است که دولت بخشی از خسارت کشاورزانی را که بیمه نشدهاند، به صورت بلاعوض پرداخت کند و بخشی را هم به صورت تسهیلات کمبهره در اختیار آنها بگذارد. البته هنوز مصوبه این موضوع به ما اعلام نشده است.» او یکی از دلایل تاخیر در اعلام مبلغ خسارت پرداختی به کشاورزان را همزمانی سیل سیستانوبلوچستان با 11 استان دیگر میداند: «ما پیشنهاد کردیم دولت به کسانی که بیمه نبودند، کمک کند و حداقل مبلغی که برای نگهداری باغ هزینه کرده بودند تا به محصول برسد را به آنها پرداخت کند. با این هزینه حداقل کشاورزان ضرر نمیکنند»، سود هم نمیکنند. انگار نه خانی رفته، نه خانی آمده است.
هنوز خبری از جبران خسارت نیست
آخرین خبر اعلام شده درباره برآورد میزان خسارت نخلستانهای سیستانوبلوچستان، سههزار و 600میلیاردی است که روابط عمومی جهاد کشاورزی به «هممیهن» اعلام کرده است. اما اسماعیل حسینزهی، نماینده مردم سیستانوبلوچستان در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «هممیهن» این رقم را خیلی بیشتر ارزیابی میکند: «در منطقه خاش، بیشترین بارندگی در کوهستان و دامنه تفتان رخ داد. تمام باغها از بین رفتند. آبخیزداری باید از پیش فکری برای این موضوع میکرد. مثلا با درست کردن سیلبندهای سنگی از فرسایشخاک جلوگیری میکرد. با کمترین هزینه میشد جلوی این ماجرا را گرفت. اما متاسفانه بیبرنامه هستیم و بعد از خسارت، تازه دنبال راهچاره میگردیم.» او میگوید: «کل قنات مناطق ایرندگان بسته شده است و نخلستانهای آنها بهکل ازبین رفته است. مردمی که تمام زندگیشان به این نخلستانها وابسته بود تا مخارج زندگیشان را تامین کنند و بچههایشان را به مدرسه بفرستند، حالا درمانده شدهاند. جهاد کشاورزی باید برآورد نهایی ریالی خسارت واردشده را اعلام کند. بعد این موضوع در هیاتوزیران طرح شود و مبلغ خسارت پرداختی مصوب شود.» نماینده مردم سیستانوبلوچستان در مجلس بر مطالبهگری مردم از مسئولان هم تاکید دارند: «مردم باید یاد بگیرند و پیگیر مشکلاتشان باشند.»
جنوب استان را دریابید
آنطور که کارشناسان و فعالان اقتصادی استان سیستانوبلوچستان میگویند، قصه خسارتهای اینچنینی به مردم این دیار و پذیرش آن سمت آنها، تازه نیست. چنانگه خلیلالله درخشان، سرمایهگذار بخش شیلات و کشاورزی در سیستانوبلوچستان به «هممیهن» میگوید: «در منطقه بلوچستان بهویژه حوزه مکران و مناطق ساحلی آن که جزو مناطق صیادی و پرورش آبزیان است، این موضوع داستان جدیدی نیست. ناراحت میشوند، اما عادت کردهاند بگویند همین است دیگر، قسمت نشد، خدا خواست اینطور شود. یا اینکه مثلا امسال قسمت ما نبود. برای همین هیچ مسئولیتی برای دولت قائل نیستند و انتظاری از آنها ندارند. البته تقصیری هم ندارند. چون هیچوقت به آنها توجه نشده است، فکر میکنند قانونش همین است!» او بر اهمیت حوزه مکران، گستردگی و موقعیت استراتژیک آن تاکید میکند: «این منطقه نیازمند توجه زیادی است. سیستانوبلوچستان استان بسیار گستردهای است. مشکل بزرگ این است که اغلب نهادهای مهمی که با کشاورزان در ارتباطند، مثل جهاد کشاورزی، بانک کشاورزی و سایر سازمانهای مربوطه در زاهدان مستقرند. جایی که حدود 800-700کیلومتر با حوزه پایین مکران که منطقه کشاورزی است فاصله دارند. برای همین مردم هم کمتر پیگیر موضوعاتشان میشوند.» درخشان موضوع فرهنگسازی را هم مهم میداند: «به فرهنگسازی جدی در این زمینه نیاز داریم. اگر فرهنگسازی درستی شود، روحیه مطالبهگری هم در مردم شکل میگیرد. متاسفانه مردم حتی وسع مالی این را که بخواهند مدام از روستاهای دوردست به مرکز شهر بروند و کارشان را پیگیری کنند، ندارند. چند روز باید رفتوآمد کنند.» بهگفته این فعال اقتصادی، هنوز کشاورزی عمده در این مناطق وجود ندارد: «بیشتر کشاورزی معیشتی است و در روستاها پراکنده است و معمولا کشاورزان نخلستان دو، سه هزار هکتاری ندارند که خیلی برایشان مهم شود. بارندگیهای موسمی امسال زودتر شروع و به خراب شدن خرماها منجر شد. البته در بعضی از بخشها چیز بدی هم نیست. با همین بارشها مراتع، چشمهها و رودخانهها پرآبتر میشود.» درخشان درباره ورود بخشخصوصی جهت سرمایهگذاری در نخلستانهای سیستانوبلوچستان هم توضیحاتی میدهد: «بخشخصوصی در بخش بلوچستان برای خرما کارهای خوبی شروع کرده است. در منطقه میرجاوه، در منطقه زاهدان تا جالق سراوان دارند نخلستانهای بزرگی ایجاد میکنند. در جنوب کرمان هم همینطور است.» او ورود بخشخصوصی به سرمایهگذاری در نخلستانها را تنها چارهکار مشکلات در این بخش نمیداند: «پیشنهاد من این است که دولت بیمه محصولات کشاورزی را اجباری کند و البته بخشی از بیمه را هم خودش متقبل شود تا فشار کمتری به لحاظ مالی به کشاورزان وارد شود. در این حالت مردم وادار میشوند تا محصولاتشان را بیمه کنند.» درخشان هم در مورد اینکه یکی از دلایل بیمیلی کشاورزان به بیمه کردن نخلستانها، عمل نکردن کامل بیمهگران به تعهداتشان است، با کشاورزان همنظر است: «این مشکل را هم در بخش کشاورزی داریم، هم در بخش صیادی. قراردادی که شرکتها تهیه میکنند کاملا یکطرفه است. کشاورزان در تهیه بیمهنامه نقشی ندارند. یک موسسه ملی وابسته به دولت، فرمی تهیه میکند و همهچیز را بهنفع بیمهگر تنظیم میکند. بعد هم اگر اتفاقی بیفتد، کارشناسهایش را میفرستد بیایند علتیابی کنند.» او ادامه میدهد: «بخش کشاورزی حوزه مکران که بخش گرمسیری است، فصلهای کشاورزیاش با فصلهای کشاورزی نقاطدیگر کشور متفاوت است. برای همین باید در بیمههای این مناطق، تفاوتی قائل شوند. من خودم پیگیر این موضوع بودم. به بیمهگرها میگفتم بیمه را از آذرماه تنظیم کنید. قبول نمیکردند و میگفتند از مهر تا آذرماه میگذاریم. هرچه به آنها میگوییم کشتهای ما از مهرماه بهبعد شروع میشوند، به این موضوعات کارشناسی هیچ توجهی ندارند. ضمن اینکه تنها بخش کوچکی از ضرر را هم پرداخت میکنند. برای همین کشاورز میگوید اگر بیمه نکنم، راحتترم! در مورد لنجهای صیادی هم همینطور است. هر لنج حدود 12-10میلیون، میلیون بیمه میشود و اگر هم اتفاق بدی برایش بیفتد، آنوقت تنها بخشکمی از خسارت را بیمه پرداخت میکند.» این سرمایهگذار بخش شیلات و کشاورزی یکی از مشکلاتی را که موجب تعلل ورود بخشخصوصی به سرمایهگذاری در حوزه کشاورزی این مناطق میشود را درست اجرانشدن قوانین میداند: «وقتی قوانین درست اجرا نشود، بهصورت اتوماتیکوار، پذیرش بخشخصوصی هم کم میشود. اما اگر بخشخصوصی قوی وارد شود، قدرت بیشتری پیدا میکنند و بهتر مشکلات موجود را پیگیری میکنند. چنانچه اکنون هم برخی از مجتمعهای بزرگ کشاورزی وارد عرصه شدهاند و به صورت یکپارچه عمل میکنند. اما این موضوعات زمانبر است. کشاورز فقیری که تمام سرمایهاش پنجبته یا 10بته خرماست و تنها امیدش چندمیلیون تومانی است که از فروش آنها گیرش میآید و تنها به گذران زندگیاش میانجامد، دیگر انگیزهای برای پیگیری موضوعات بیمه و جبران خسارت و این چیزها ندارد.» او میگوید: «خرما در بیشتر مناطق بلوچستان به صورت سنتی کشت میشود. وقتی نخل از دومتر بالاتر برود، دیگر رسیدگی و بالا رفتن از آن سخت میشود. این سختی کار و بیتوجهی دولت موجب میشود کمکم حتی توجه خود کشاورزان هم به نخلستانها کم شود و بهمرور این بخش از کشاورزی از بین برود.» درخشان دوباره بر استقرار ادارات کل اقتصادی در جنوب استان سیستانوبلوچستان تاکید میکند: «بیشترین سرمایه بانک کشاورزی از جنوب استان تامین میشود. دوهزار شناور داریم که هرکدام 10میلیارد تومان ارزش دارد. بیشتر آنها از بانک کشاورزی وام گرفتهاند و مشتری این بانک هستند. اما بانک کشاورزی، شعب خود را مستقل نمیکند تا مردم برای گرفتن تسهیلات، بیمه و سایر نیازمندیهایشان این همه راه تا زاهدان نیایند. کار سختی نیست. بهجای اینکه 80-70هزار نفر را به زاهدان بکشانیم و برگردانیم، چهاراداره کل را به جنوب استان منتقل کنیم. بیمه را هم در همین بخش بگذاریم. آنوقت زیرساختها مهیا میشود، اقتصاد اینجا رونق میگیرد، سرمایهگذار بخش خصوصی هم به کار علاقمند میشود. الان برای اینکه یکفعال اقتصادی بخواهد خارج از استان یا خارج از کشور در این مناطق سرمایهگذاری کند ،به زیرساختهایی نیاز دارد که اصلا نیست.» و نوبت میرسد به چابهار: «مثلا شهر چابهار از جاسک تا راسک، یکبیمارستان دارد و همیشه حتی راهروهایش هم پر است. سرمایهگذار میگوید، وقتی میخواهم میلیاردها پول را در این مناطق سرمایهگذاری کنم، اگر فرداروزی برای خودم یا کارگرانم اتفاقی بیفتد، هیچ امکاناتی که وجود ندارد. حتی فرودگاه هم پروازهایش بسیار محدود است. در این شرایط چطور خودم و زندگیام را نجات بدهم؟! پس تا زیرساختها مهیا نباشد، سرمایهگذار هم به بخش کشاورزی ورود نمیکند.»