| کد مطلب: ۸۷۷۹

ما به مهربانی هم زنده‏‌ایم

ما به مهربانی هم زنده‏‌ایم

نیوشا طبیبی پادکستر و روزنامه‌نگار اسپانیا از کشورهای مهاجرپذیر اروپای غربی است. از همه جهان به‌ویژه از کشورهای اسپانیایی‌زبان و کشورهای آفریقایی جنوب مدیتران

tabibi

نیوشا طبیبی

پادکستر و روزنامه‌نگار

اسپانیا از کشورهای مهاجرپذیر اروپای غربی است. از همه جهان به‌ویژه از کشورهای اسپانیایی‌زبان و کشورهای آفریقایی جنوب مدیترانه به‌طور مداوم، پناهنده و مهاجر به این کشور سرازیر است. مردم اسپانیا هم خوی ملایم و مهربانی دارند، آن خشکی و سختگیری‌ای که در بعضی کشورهای اروپایی نسبت به مهاجر و پناهنده وجود دارد، در اسپانیا نیست یا بسیار کمتر است.
قوانین اسپانیا برای مهاجران با ملایمت و سهل‌گیری نوشته شده و حقوق‌انسانی را مقدم بر الزامات‌قانونی گرفته‌اند، مثلاً اگر کسی بدون ویزای معتبر در اسپانیا زندگی کند، حق تحصیل فرزندانش زائل نمی‌شود، همینطور حق مسکن. داشتن ویزای معتبر برای ثبت‌نام در مدرسه یا خرید یا اجاره‌ملک، لازم نیست. صرف انسان‌بودن به شما این حق را می‌دهد که به آموزش با کیفیت معمول برای فرزندتان دسترسی داشته باشید. در امور دیگر هم کم‌و‌بیش چنین است.
رسم و سنت ما بر پایه مهمان‌نوازی است. ما به‌حکم کویری‌بودن سرزمین‌مان و دوری آبادی‌ها از یکدیگر، یاد گرفته بودیم که همیشه آماده فرودآمدن درراه‌ماندگان و مسافران در خانه‌های‌مان باشیم. شیخ خرقان که ضیافت خانه‌اش را در خرقان و در کنار چله خانه‌اش برپا کرده بود، می‌فرمود: «نانش دهید و از نامش یا ایمانش مپرسید.» یعنی بی‌طمع به نام و عنوان و بی‌نظر نسبت به عقیده و ملیت‌اش، دستگیری و پذیرایی کنید. این رسم، سنت و اخلاق ماست.
از همین شیوه است که سفره در فرهنگ ما تقدس پیدا می‌کند. بر سر سفره نشستن، معنایی بزرگ‌تر و گسترده‌تر از لقمه برداشتن از خوان پیدا می‌کند. مهاجری که در سرزمین ما از امکانات کشورمان استفاده می‌کند هم بر سر سفره ما نشسته و لاجرم باید رسم و سنت مهمان‌نوازی ایرانی و اخلاق انسانی را به‌جا آوریم و او را پذیرا باشیم.
بیشترین تعداد مهاجران به ایران را برادران و خواهران افغان تشکیل می‌دهند. این عزیزان و پاره‌های تن ایران‌زمین، چنددهه متوالی است که به گرداب جنگ و اشغال فروافتاده‌اند. عزیزان، خویشان و اقربای ما هستند که به تدبیر سیاه استعمار انگلستان، ما را از یکدیگر دور کرده‌اند. بسیاری از پناه‌آورندگان به سرزمین مادری - تاریخی‌شان، بدون طی‌کردن مراحل اداری و اخذ ویزا، در اینجا ساکن شده‌اند. این اقوام نزدیک ما، از بد حادثه در اینجا گرفتار شده‌اند. به خانه قدیمی‌شان بازگشته‌اند. اما قوانین سختگیرانه ما و گاهی تنگ‌نظری‌ها و تعصب‌ها، سبب به مضیقه افتادن و گرفتاری آنها می‌شود. مهاجر و پناهنده خودبه‌خود در سختی و گرفتاری و اسیر شداید، دردها و رنج‌ها هست، وقتی سیستم و قوانین هم بر این دردهای او دردی اضافه می‌کند، زندگی به تمامی سیاه می‌شود. به خاطر دارید که مهاجران افغان برای آموزش فرزندان‌شان به چه مصیبت‌هایی دچار بودند. آخر با تمهیدات و صرف‌وقت بسیار برای اجرا، راهی گشوده شد که این فرشتگان معصوم از تحصیل باز نمانند. هنوز هم برخی برای اجرای قانون، موانعی می‌تراشند.
رفتار نظام بانکی کشور و بدتر از آن کارمندان پشت‌باجه‌ها با مهمانان هم‌زبان‌مان، ناخوشایند و به‌دور از سنت مهمان‌نوازی، مهربانی و انسانیت است. افغان‌هایی که کارت ندارند، اجازه بازکردن حساب هم ندارند، تا اینجا مانعی ندارد؛ بانک و پول است و با اماواگر و اعتماد کار آن راه نمی‌افتد. اما من خود شاهد رفتار کارمندان پشت‌باجه دو بانک - یکی خصوصی و دیگری دولتی - با مراجعات بسیار مؤدب افغان بوده‌ام. عموماً آنها را با خطاب «تو» صدا می‌کنند. این شیوه خطاب، در فرهنگ ما مختص کسانی است که از نزدیک یکدیگر را می‌شناسند و غیرازآن برای تحقیر به‌کار می‌رود. در هر دو مواجهه، کارمند مربوطه با بی‌حوصله‌گی تمام و با به‌کاربردن ضمیر مفرد، مراجع محترم را جواب گفت. به‌نحوی‌که پاسخگویی‌اش اندک‌تفاوتی با بیرون‌کردن مراجع محترم نداشت. صحنه‌ای بسیار غم‌انگیز و مغایر با اصول انسان‌دوستی فرهنگ مهربان ایرانی بود.
روزگار سختی بر همه می‌گذرد، مضایق کسب‌وکار و اقتصاد و هزار گیروگرفتاری دیگر داریم اما نباید اصول تاریخی و فرهنگی‌مان را به یک‌سو اندازیم. نگذاریم در این شداید نسبت به هم نامهربان شویم. ما به مهربانی هم زنده‌ایم.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی