| کد مطلب: ۶۷۹۹

انسان آگاه به‌‏جای انسان محدود

چرا نبرد تاریخی مسدودسازی میان حکومت‌ها و مقاومت‌ها عبث است؟

چرا نبرد تاریخی مسدودسازی میان حکومت‌ها و مقاومت‌ها عبث است؟

نگاهی به تاریخ فیلترینگ، به‌معنای موسع آن، از زمانی که بشر شروع به نوشتن کرده است، از یونان باستان تابه‌امروز، به ما یک پیام واحد می‌دهد. همهٔ این تاریخ فیلتر، سانسور یا هرچیز دیگری که اسمش را بگذاریم، در یک اصل کلی با یکدیگر مشترک‌اند؛ انحصار ارتباط و جنس این ارتباط باید در دست قدرت‌ها باشد. یعنی قدرت همیشه میل عجیبی به سیطره‌زدن بر این پدیده داشته است.
ازاین‌منظر، تاریخ، منازعه‌ای بوده بین قدرتی که می‌خواهد بر ابزار و ماهیت ارتباطات مسلط شود و مقاومتی که همواره و پیوسته شکل گرفته است. به‌نظرمی‌رسد در منازعات متأخر، یعنی هرچه که جلوتر آمدیم و ارتباطات بیشتر بر وجوه گوناگون زندگی بشر سایه انداخت، نیروهای مقاومت دست بالا را داشته‌اند. اولین دلیل‌اش، همین بودن در عصر ارتباطات است. در دنیای پیشاارتباطات، فیلترینگ و قطع ارتباطات، اول که تنها به زندگی بخشی از مردم لطمه می‌زد و نه همهٔ آنها، دومین دلیلش همان انسان‌های متأثر هم بخش ناچیزی از زندگی‌شان از این پدیده متأثر می‌‌شد، نه همهٔ زندگی‌شان. امروز چنین نیست. فیلترینگ، خواه‌ناخواه بر همهٔ ابعاد زندگی تمام انسان‌ها تأثیر می‌گذارد. امروز نمی‌توانیم بخشی از زندگی را نام ببریم که از ابزارهای ارتباطاتی بی‌نیاز باشد.
دلیل دیگر، تغییر در اشکال سیاست و اعمال‌قدرت است. امروزه، استفادهٔ عریان از خشونت برای سیطره، اگرچه هنوز در برخی جوامع وجود دارد، استفاده از آن نسبت به گذشته، هم بسیار کمتر شده است و هم سخت‌تر.
از‌سوی‌دیگر، مفهوم حکومت، به‌معنای قوی‌ترین نهادی که ابزار و سازوکار فیلترینگ را دارد، در گذر زمان، استحاله یافته است. این تحول، عمدتاً و دست‌کم در ظاهر، به‌نفع پاسخگوتر بودن آن رفته است؛ اینکه هر کاری را دیگر بدون هیچ حدِ یقفی و بدون هیچ مقاومتی نمی‌تواند انجام دهد. در تاریخ بشر و در گذشته‌ای نه‌چندان دور، پادشاه در مقام رئیس حکومت، دارای قدرتی بی‌انتها بود که می‌توانست هر کاری را که بخواهد، بدون ضرورت پاسخگویی به کسی انجام دهد. معمولاً فرد و نهادی هم جرأت و توان مقابله با آن را نداشت. این روند ادامه داشت تا نیروی دیگری پیدا می‌شد و با توسل به خشونت و زور، حکومت قبلی را ساقط و منویات خودش را پیش می‌برد. دراین‌میان، حکومت تا زمان ساقط‌شدن، خود را ملزم به این نمی‌دید که بخواهد در برابر مردم که آن زمان هنوز شهروند نبودند، کوتاه بیاید. به‌طورمعمول، حکومت بعدی هم همین رویه را پیش می‌گرفت. بعد از تحولات عصر روشنگری به‌خصوص انقلاب فرانسه و تشکیل دولت-ملت‌های جدید و در پی آن، تولد مفهوم شهروندی، دیگر مردم در برابر دولت‌ها یکسره دست‌خالی و بی‌قدرت نبودند. ازسوی‌دیگر، آزادی عقیده و آزادی سیاسی نیز به ارزش تبدیل شدند. از پس این تحول، وسایل ارتباط‌جمعی به‌عنوان اصلی‌ترین ابزار بسط عقیده و یکی از مهم‌ترین سنگرهای آزادی، اعتبار ویژه‌ای یافتند که دست‌اندازی به آنها برای دولت‌ها پرهزینه و آسان نبود. امروزه، کمتر دولتی مانند کره‌ شمالی می‌تواند به‌کلی تمام راه‌های ارتباطی شهروندانش را مسدود کند و با مقاومت روبه‌رو نشود. حتی در الگوی چینی سانسور و مسدودسازی نیز، راه‌های برون‌رفت از فشار و نافرمانی مدنی وجود دارد. اما مهم‌ترین نکته در روشن بودن آیندهٔ آزادی گردش اطلاعات، پیشرفت‌های فناورانه‌ای است که از انقیاد دولت‌ها هم خارج می‌شود. حتی اگر دولت‌‌ها به‌ روال پیش از عصر دولت‌های مدرن برگردند، راهی که رفته‌اند، بی‌بازگشت است و دیگر برگرداندن تحولات و پیشرفت‌های فناورانه به نقطهٔ صفر و محدودکردن دسترسی‌ها به وسایل ارتباط‌جمعی ممکن نیست. مثلاً ماهوارهٔ استارلینک و امثالهم -که هنوز چندان فراگیر نشده‌اند- به‌احتمال زیاد، دورزدن فیلترینگ را راحت‌تر می‌کنند و به هر شهروندی در هر نقطه از جهان، اینترنت پرسرعت می‌رسانند. برای همین‌هاست که نبرد تاریخی بین حکومت‌ها و مردم که زمانی شکل فرمانروا/ فرمان‌بردار داشت و امروز کم‌وبیش در اکثر جاها شکل دولت/ شهروند گرفته است، درنهایت به‌نفع نیروهای مقاومت‌کننده تمام خواهد شد و انحصار ابزارهای ارتباطاتی و محتوای آنها از دست دولت‌ها بیرون می‌آید. با این نگاه، تلاش دولت‌ها برای انحصار و مسدودسازی، مصداق «عرض خود بردن» و هدر دادن توان و منابع است. البته این همهٔ داستان نیست. دولت‌ها باید صرف‌نظر از مسدودسازی، توان خود را در سمت رگولاتوری‌ و در راستای حفاظت واقعی از شهروندان در برابر هجمۀ داده‌های نادرست، نامطمئن، قلابی و سوگیری‌دار صرف کنند. جهانی چون جهان فیلم ماتریکس، اگر هنوز هم کامل محقق نشده باشد، هیچ بعید و دور نیست. فیلترینگ، لایه‌های عمیق‌تری دارد. داده‌هایی که جهان انسانی را شکل می‌دهند، سمت‌وسوی منافع گروه‌ها و نهادهای خاص است. اتفاقاً بیشتر همین گروه‌ها و جریان‌ها با شعار و حتی آزادی گردش اطلاعات عمل می‌کنند و در لایه‌های عمیق‌تر ذهنی، انسان را دچار انقیاد می‌کنند. پس دولت‌ها اگر دغدغه‌ای بابت حفاظت شهروندان‌شان دارند، باید مفهوم انسان ‌آگاه را جایگزین مفهوم انسانِ محدود کنند. البته که پیش‌نیاز این‌، بودن دولتی کارآمد، دموکراتیک و خودآگاه است.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی