وزیر فرهنگ میخواهیم، نه ارشاد
امیر فرضاللهی، روزنامهنگار و منتقد سینما
۴۵سال است ارشاد داریم اما هیچکس ارشاد نشد که هیچ، مرشد را هم گم کردهایم. راه را از چاه که بسی... ارشاد که نشدیم هیچ، راههای رسیدن به خدا را از طرق دیگر آموختیم؛ دهه پنجاهیها با لجبازی، سکوت و... نسل زد با عمل مستقیم معکوس. چه میشود بعد از ۴۵ سال آزمون و خطا بهجای ارشاد، وزیر فرهنگ داشته باشیم؟
*چی میگی؟ مگر میشود از مجلس سوپرانقلابی، وزیر فرهنگ داشته باشیم؟ بله که میشود، چراکه نه؛ مگر آن شیر پاک خورده نتوانست فرق بین سیمین بهبهانی شاعر با سیمین دانشور نویسنده را برای معلم اخلاق در خانواده روشن کند و او را قانع... پس اگر کسی را انتخاب کنیم که قدرت استدلال و تعمق بالا داشته باشد، حتماً میتواند از خود دفاع کند.
* چی میگی؟ مجلس سوپرانقلابی استدلال نمیپذیرد... باز هم راه دارد، ما از ترس تب که دچار مرگ نمیشویم، چرا وقتی میشود از میان اینهمه نخبه ژرفاندیش که بر کنجاند و ویترین قشنگِ درونتهیها بر صحنه جولان میدهند، چند نفری را ردیف کرد و از میان آنان فردی را برگزید که هم شایسته مدیریت فرهنگ باشد، هم فهم عمیق از تاریخ فرهنگیمان داشته باشد، هم بداند که با اهالی فرهنگ چگونه باید رابطه دوسویه داشته باشد و مهمتر آنکه بلد باشد از نخبگان فرهنگی، ماناترین خروجی و آثار را ثبت و ضبط کند تا موجب والایش فرهنگ شود.
*چی میگی؟ توقع دارم از بچه خواهر فلانی چنین فردی به پزشکیان پیشنهاد شود؟ چراکه نه؛ اگر همقامت او و هسته گزینشاش یارا ندهد، مگر شعارمحوری پزشکیان این نبود که آدمهای شایسته و متخصص را بر جای خود بنشاند؟ او که باید حواسش باشد و مرعوب پیشنهادات ویترین قشنگ درونتهی نشود. گیریم ظریف مست پیروزی است؛ پزشکیان که سردوگرم روزگار چشیده و به طاغوت درنیامده است در زندگی و مرامش، باید که حواسش باشد.
*چی میگی؟ حالا چنین فرد نخبهای که هم مدیریت فرهنگ بداند، هم مطالعه داشته باشد و هم خروجی قابلتأمل، از کجا بیابیم؟ مگر در مناظره فرهنگی پزشکیان چنین فردی همراهش نبود؟ گیج و منگی یا خودت را به گیج و منگی زدهای؟ وزیر فرهنگی میخواهیم که میراث فرهنگ را بشناسد و با شناخت عمیق از آنها در رابطهای پویا با اهالی فرهنگ و ژرفاندیشانِ بر کنج نشسته، ریشههای تاریخی، فرهنگیمان را جاری و ساری کند به آیندگان، روانشناسی بداند و منفعتپرست و بر وزن باد نباشد؛ مغزش چنان کوچک نباشد که غایت آمالش به ایران آمدن فلان فرد خواننده یا... باشد.
*چی میگی؟ چنین فرد نخبهای اگر هم بیابیم چگونه از مجلس انقلابی رأی بگیرد؟ از ترس تب که نباید بلرزیم. پزشکیان اگر به سوگند خود با مردم وفادار باشد، باید که نخبهترین و شایستهترین را بهعنوان وزیر فرهنگ به مجلس معرفی کند. خود و فرد پیشنهادی هم باید تمامقد از خود و عرصه فرهنگ دفاع کنند. اگر هم نشد در تاریخ ثبت میشود که خواستیم وزیر فرهنگ داشته باشیم، آنها وزیر ارشاد خواستند. لااقل میدانیم که وظیفه خود را به درستی انجام دادهایم. اینکه از میان اسامی مطروحه که بسیار در بینشان ویترین قشنگ درونتهی داریم، مجبور به انتخاب باشیم، حکایت فردی میشود که پوست موز میبیند و خود را موظف میداند که باز هم باید لیز بخورد. نترسیم و یکبار هم که شده وزیر فرهنگ انتخاب کنیم؛ ارشاد که نشدیم، نشدند و نمیشوند. با فرهنگ میتوان اقناع کرد و ترغیب؛ از ناپایداران نهراسیم و درستترین انتخاب را داشته باشیم. حتی اگر انتخاب این درستترین، جواب آری نداشته باشد، در پیشگاه مردم و تاریخ سربلند باشیم. درست انتخاب کنیم تا رسوای تاریخ نشویم؛ حتی اگر نشود که بشود، ما به وظیفه تاریخی خود عمل کرده باشیم. گیرم که موجهای ناپایدار سد راه شوند؛ آنان رسوای تاریخند.