بعثت و مسئله ایمان در زمانه ما
عید مبعث عید ایمانیان است و بحران ایمان را به عنوان بحرانی دیرپا یادآوری میکند؛ مسئلهای که همچنان باقیست و در روزگار ما خودنمایی میکند. برای گذار از این بحران میتوان از بعثت پیامبر اسلام برای حل بحران موجود بهره گرفت و ایمان به خدا را با در نظرگرفتن حق انسانها و تحولات جهانی به میانه عرصه جامعه آورد.

عید مبعث آغازگاه رسالت پیامبر گرانقدر اسلام است. پانزده قرن پیش در میانه کوههای مکه جنبشی آغاز شد که امروزه گسترهای جهانی دارد و نام پیشوای یگانه آن هرروز بر مناره مساجد درسراسر جهان برده میشود. پیامبر اسلام درزمانهای دعوت خود را آغاز کرد که جامعه وی با مصائب و مشکلات فراوانی روبهرو بود. عید مبعث علاوه بر اینکه زمانه شادمانی آن رویداد بزرگ و تاریخآفرین است، ضرورت اندیشیدن به مسائل زمانه ما و زمان پیامبر و فهم بعثت و نسبت آن با روزگار ما را یادآوری میکند؛ مسائلی که در یک نگاه با مسئله روزگار ما تفاوتهای اساسی دارد.
مهمترین دلیل بعثت پیامبران در آیه 2 سوره جمعه ذکر میشود که براساس آن رسالت اصلی پیامبر، برخواندن آیات الهی و آموختن کتاب و حکمت است. هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ.
تکرار موارد فوق در قرآن نشانگر مسائلی است که پیامبر در زمانه خود با آن روبهرو بوده است؛ جامعهای که آیات و نشانههای خداوند در آن پوشیده و انکار میشود و در برابر پذیرش آن مقاومت صورت میگیرد. ویژگی مشترک اقوامی که در آیات قرآن به آنها اشاره میشود نیز پوشاندن آیهها و نشانههای خداوند و پناه بردن به غیر خدا است.
پیامبران در جایگاه اصلاحگرانی بودهاند که کوشیدهاند جامعه خود را از لوث بدترین شکل فساد پاک کنند؛ فسادی که با خود انواع دیگری از فساد را به همراه میآورد. قرآن کریم مردمان را از فساد بعد از اصلاح پیامبران بازمیدارد؛ بازداشتنی که گواه دیگری بر اصلاحگری سترگ پیامبران برای زدودن فساد است. وَلَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا ﴿اعراف/56)
در آیات متعددی از قرآن کریم به اقوامی اشاره میشود که به انواع فسادهای اخلاقی، مالی، اجتماعی و... دچارند و علت اصلی این فسادها از جانب پیامبران زمانشان ایمان به غیر خدا برشمرده شدهاست. حضور موثر خدا در جامعه دغدغهای است که پیامبران با دعوت به آن در راه اصلاحگری گام برمیداشتند.
مولانا با تاکید بر اینکه رسالت پیامبر دعوت جامعه به ایمان است، میان نوح و پیامبر خاتم نسبت برقرار میکند و رسول اسلام را همچون نوح کشتیبان زمان خود میداند:
خواند مزمل نبی را زین سبب
که برون آ از گلیمای بوالهرب
سر مکش اندر گلیم و رو مپوش
که جهان جسمیست سرگردان، تو هوش
هین مشو پنهان ز ننگ مدعی
که تو داری شمع وحی شعشعی
هین قماللیل که شمعیای همام
شمع اندر شب بود اندر قیام
باش کشتیبان درین بحر صفا
که تو نوح ثانیییای مصطفی
حضرت محمد(ص) که برای اندیشیدن به غاری پناه میبرد، با جامعهای بحرانزده روبهرو بود که در آن انواع افساد وجود داشت. او سالکی دنیا گریز نبود که در پی مراقبه نفس باشد و در این راه بکوشد. ایشان پس از رسالت در عرصه جامعه حضور مییابد و مهمترین شعار خود را نفی هر چه غیر خدا و ایمان به خداوند یکتا بیان میدارد. این حضور اجتماعی، شخصیت پیامبر و دغدغههای وی اجتماعی است.
حضرت محمد(ص) از مدتها قبل از بعثت در غار حرا به تفکر و اندیشه میپرداخته است و حضور اجتماعی بعد از رسالت نشان میدهد که این اندیشه حاصل تأمل عمیق در وضعیت جامعه زمان خود بوده است. نفی بتهای زمان به عنوان مهمترین عامل شکلگیری فساد در جامعه نشان از آن داشت که وی بر مهمترین مسئله زمان خود انگشت میگذارد و به نفی امری میپردازد که وجودش فسادزاست.
ایمان را میتوان مهمترین دغدغه زمانه پیامبر دانست؛ حقیقتی از سوی پیامبر به جامعه عرضه میشود که با مقاومت بخشهایی از جامعه روبهرو میگردد. اشارات مرتب قرآن کریم بر سه گروه مومنان، کافران و منافقان، نسبتبندی مردمان زمانه نسبت به آن حقیقت است؛ حقیقتی که پیامبر آن را عرضه میداشت و عدهای در برابر آن راه انکار یا نفاق را پیش میگرفتند.
مسئله ایمان آنچنان در زمانه پیامبر اسلام مهم بوده است که خداوند به اعراب یادآوری میکند آنها مسلمان شدهاند و مومن نیستند و همین فاصله میان مسلمان شدن و مومن بودن را نشان میدهد. قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطِیعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ لایَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (حجرات/14)
مسائل روزگار ما و روزگار مبعث پیامبر در یک نگاه متفاوت است. در زمانه ما که سکولاریسم به عنوان امر فراگیر ایمان را به چالش میکشد نیز ایمان به عنوان مسئله همچنان باقی است. چارلز تیلور، فیلسوف کانادایی، با نگاشتن کتابی به نام «عصر سکولار» از «شرایط جدید ایمان و به گونهای جدید، تجربهای که به سوی ایمان رهنمون میشود و توسط آن تعریف میگردد، دریک بستر جدید که هر جستوجو و پرسشی از اخلاقیات و معنویات باید در درون آن پیش رود» سخن میگوید.
کتاب وی نمونهای تلاش برای احیای ایمان در روزگار ماست. از منظر تیلور تجربههای ایمانی در رروزگار ما نیز امکانپذیر است؛ هرچند وی بیشتر به غرب یا جهان آتلانتیک شمالی نظر دارد که ریشه آن در مسیحیت لاتین است ولی تجربه جهانی شدن دنیای مای شرقی مسلمان را با آنهای غربی مسیحی نزدیک مینماید. عید مبعث در دوران پیامبر ما بهار ایمان بود که از غار حرا آغاز شد و یک دین جهانی را بنا نهاد. پیامبری که میان آسمان و زمین و میان خویش و جامعهاش ارتباط برقرار کرد؛ تجربهای که جوهر آن ایمان است.
مهندس بازرگان یکی از نخستین کسانی بود که مسئله و معضل ایمان در دوران جدید را فهمید و کوشید آن را تئوریزه نماید. بازرگان سخنرانیهایی به مناسبت عید مبعث ایراد نمود که در قالب کتابی به نام «آخرت و خدا؛ هدف بعثت انبیا» منتشر گردید. وی در کتاب فوق بر این نکته تاکید کرد که ایمان به خدا و آخرت هدف بعثت انبیا است. هرچند تئوری وی در دهه هفتاد با نقدهای فراوانی روبهرو شد ولی گام مهمی برای فهم نسبت ایمان و دنیای جدید بود.
دکتر سروش متفکر دیگری است که در آثار متعدد خود درصدد نوسازی ایمان در دوران جدید با توجه به تحولات جهان است تا ضمن حفظ گوهر دین، ایمان را بالنده سازد. دکتر عبدالکریمی نیز از دیگر اندیشمندانی است که با دغدغه سیاسی و اجتماعی به مسئله ایمان در دوران مدرن پرداخته است و میکوشد تا افقی را برای رهایی از بیمها و ناامیدیهای اجتماعی و تاریخی بگشاید.
موارد فوق نمونهای از تلاشهایی هستند که با دغدغه ایمان در روزگار ما و نسبت آن با بعثت انبیا عرضه شدهاند. تلاشهای فوق ادامه دارد ولی تاکنون نتوانسته است در سطح جامعه و فراگیر بروز یابد.
عید مبعث در جامعه ما که با انواع مختلف دینگریزی روبهروست میتواند زمان مناسبی برای اندیشیدن در بازفهم ایمان و اهمیت آن برای گذار از شرایط موجود باشد. درشرایط موجود عدهای راهحل را حذف ایمان میدانند و میخواهند با حذف خدا از عرصه جامعه برای حل مسئله گام بردارند. حال آنکه تجربه پیامبر اسلام بازگرداندن خدا به جامعه بود و تلاش نمود با بازگرداندن خدا جامعه زمان خود را اصلاح نماید.
در روزگار ما بحران در تناسب میان دینداری و حق و تحول است. بحران فوق مسئله مهم جامعه ما است. بعثت تجربهای بود که تا زمان ما نیز ادامه دارد و ایمان مسئلهای مشترک در میانه زمانههای مختلف است که در هر زمانه به گونهای متبلور میشود.
عید مبعث عید ایمانیان است و بحران ایمان را به عنوان بحرانی دیرپا یادآوری میکند؛ مسئلهای که همچنان باقیست و در روزگار ما خودنمایی میکند. برای گذار از این بحران میتوان از بعثت پیامبر اسلام برای حل بحران موجود بهره گرفت و ایمان به خدا را با در نظرگرفتن حق انسانها و تحولات جهانی به میانه عرصه جامعه آورد.