فردای جنگ نزدیک میشود
خلعسلاح حماس کار دشواری است اما ایجاد ساختار جدید برای غزه به مراتب دشوارتر است
به نظر میرسد که جنگِ هفتماهه بین اسرائیل و حماس به مرحله تعیینکنندهای رسیدهاست. درحالیکه زمان پایان درگیریها همچنان مبهم باقی ماندهاست، اما زمان آن فرا رسیدهاست که شرایط غزه پس از جنگ و اینکه پیامدهای چنین غزهای برای منطقه چگونه خواهد بود را بررسی کنیم.
نظم سیاسی که نزدیک به یک نسل در نوار غزه حاکم بود، پایانیافته است. نزدیک به ۲ میلیون فلسطینی آواره شدهاند و طبق گزارشها بیش از ۳۵ هزار نفر جان خود را از دست دادهاند. کنترل حماس بر غزه به شدت کاهش یافته و خلأ سیاسی خطرناکی را ایجاد کرده که پر کردن آن دشوار خواهد بود. پیگیری اقدامات جنگی توسط اسرائیل باعث ایجاد اختلافات عمده بین دولت نتانیاهو و دولت بایدن شدهاست.
هفته گذشته، کاخ سفید برای اولین بار از آغاز درگیریها، ارسال محموله هزاران بمب هوشمند را از ترس اینکه اسرائیل در تهاجم برنامهریزیشدهاش به رفح از آنها استفاده کند، لغو کرده است. اسرائیل معتقد است که رفح آخرین پایگاه حماس است و باید این پایگاه را نیز نابود کند.
مقامات آمریکایی که ترجیح میدهند ارسال تسلیحات به تعویق افتاده را «توقف» بنامند، نسبت به مذاکرات آتشبس که در قاهره برگزار میشود خوشبین هستند و میخواهند از هرگونه تشدید تنش و امکان ناکام ماندن توافق، اجتناب کنند.
روز دوشنبه هفته گذشته، حماس با طرحی موافقت کرد که به موجب آن گروگانهای اسرائیلی (که تعداد آنها بیش از ۱۳۰ نفر است) را به تدریج آزاد میکند و در ادامه هر دو طرف برای برقراری «آرامش پایدار» در غزه تلاش میکنند.
این شروطِ عمداً مبهم نشاندهنده اختلافات بین اسرائیل و حماس در مورد هدف توافق و آینده جنگ است. یک روز بعد از آن، ارتش اسرائیل کنترل گذرگاه مرزی رفح با مصر در سمت غزه را به دست گرفت.
اما براساس گزارش روزنامه اسرائیلی هاآرتص، اسرائیل به آمریکا و مصر گفته است که اهداف عملیاتش در رفح را به از بین بردن کنترل حماس بر گذرگاه مرزی محدود خواهد کرد.
در این گزارش آمده است که پس از این عملیات، مصر، آمریکا و اسرائیل توافق کردند که یک شرکت امنیتی خصوصی ایالات متحده مسئولیت مدیریت گذرگاه را بر عهده بگیرد.
واشنگتن این ادعاها را تایید نکرده است، اما این سوال که چه کسی گذرگاه رفح را کنترل میکند، نماد مشکل بسیار بزرگتر شرایط غزه پس از جنگ است.
در پایتخت مصر، نمایندگان اسرائیل، حماس، ایالات متحده، قطر و مصر همچنان بر روی توافقی کار میکنند تا حداقل درگیریها را متوقف کنند.
هیئت آمریکایی به ریاست ویلیام برنز، مدیر سازمان سیا، در تمایل اسرائیل به پایان یافتن درگیری با نابودی حماس اشتراک نظر دارد، اما واقعیت این است که هزینههای انسانی جنگ واکنش شدیدی را در پایگاه دموکرات جو بایدن آنهم در کمتر از شش ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برانگیخته است.
به همین ترتیب، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، تحت فشار عمومی بیامان برای بازگرداندن گروگانها است. از بسیاری جهات، الزام اسرائیل برای تضمین آزادی گروگانها با هدف از بین بردن حماس در تضاد است، زیرا حماس قبل از هر چیزی به آتشبس نیاز دارد و متحدان دست راستی نتانیاهو - که حمایت آنها برای بقای سیاسی نتانیاهو ضروری است - میخواهند حمله اسرائیل را تا زمانی که جنگجویان باقیمانده حماس در منطقه رفح را نابود کنند، تحت فشار قرار دهند. این هدفی است که نهتنها برای راست افراطی اسرائیل بلکه برای طیف گستردهای از افکار عمومی اسرائیل جذابیت بیشتری دارد.
از سوی دیگر، حماس میداند که جنگ آنقدر تواناییهای نظامی و سیاسیاش را کاهش داده است که حداقل سالها طول میکشد تا بتواند دوباره بر غزه تسلط کامل یابد. با این حال، حماس همچنان امیدوار است تا آنجا که میتواند پتانسیل نظامی و اقتدار سیاسی خود را حفظ کند.
حماس که تواناییهای نظامیاش در مقابل هجوم اسرائیل کمتر است، امیدوار است که گروگانهایی که در اختیار دارد در کنار انتقاد گسترده و رو به افزایش بینالمللی از اقدامات اسرائیل در غزه بتواند بهعنوان تنها اهرمهای فشار بر اسرائیل، مانع اقدامات نظامی اسرائیل در کاهش توان نظامی حماس شود.
بنابراین، مذاکرهکنندگان حماس بهدنبال یک آتشبس ششهفتهای و به دنبال آن توقف دائمی درگیری (به اصطلاح آرامش پایدار) و در نهایت، یک روند چندساله برای بازسازی غزه هستند.
حماس انتظار دارد که بهعنوان بخشی از طرح ایالات متحده برای متحد کردن غزه و کرانه باختری تحت یک ساختار سیاسی واحد، قدرت را با تشکیلات خودگردان فلسطینی به رهبری فتح به اشتراک بگذارد.
اولویت حماس این است که آنقدر از جنگ فاصله بگیرد تا بتواند جایگاهی را در ساختار سیاسی بعدی برای غزه تضمین کند. با توجه به افزایش فشار جهانی برای برقراری آتشبس، مشخص نیست که اسرائیل تا چه حد میتواند به سرعت و به چه میزان، پیشرفت نظامی بیشتری علیه حماس داشته باشد.
اما اگر اسرائیل نتواند ضربه نظامی قاطعی به حماس وارد کند، باز هم میتواند دستاوردهای خود را در میدان جنگ به موقعیت چانهزنیِ بهبودیافته برای خودش تبدیل کند.
صرف نظر از زمان وقوع آتشبس، بعید است که نیروهای اسرائیلی در آینده نزدیک از حضور خود در غزه چشمپوشی کنند. از دیدگاه اسرائیل، آنها در سال ۲۰۰۵ با خروج یکجانبه از غزه مرتکب اشتباه شدند و این تصمیم منجر به تحکیم موقعیت حماس در غزه شد و در نهایت مسیر حمله ۷ اکتبر و درگیری کنونی را هموار کرد.
با این وجود، این طرز فکر حافظه تاریخی افکار جهان را پاک نخواهد کرد و جهان بهراحتی تصمیم اسرائیل برای اشغال غزه را حتی در صورت برقراری صلح، نخواهد پذیرفت.
به همین ترتیب، تشکیلات خودگردان که در کرانه باختری مستقر است تمایلی برای به دست گرفتن کنترل غزه ندارد. تشکیلات خودگردان از سال ۲۰۰۷، یعنی سالی که حماس کنترل کامل غزه را در اختیار گرفت، نقشی در تحولات غزه نداشته است.
این تشکیلات به واسطه فساد و درگیری داخلی فلج شده است و حتی گذار قدرت در رأس و جایگزینی محمود عباس، رهبر ۸۸ ساله این تشکیلات نیز کمکی به آن نخواهد کرد.
اسرائیلیها ایده تشکیل یک گروه ضربت چندملیتی عربی را برای تامین امنیت در غزه در این دوره مطرح کردهاند. کشورهای عربی این پیشنهاد را رد کردهاند اما نزدیکی و روابط تاریخی با غزه احتمالاً برخی کشورها مانند مصر را مجبور خواهد کرد تا نقشی در اداره این منطقه داشته باشند.
با این حال و هر زمان که جنگ به پایان برسد، غزه به یک معماری جدید سیاسی و امنیتی نیاز خواهد داشت. صرفنظر از امنیت و ثبات منطقهای شکل این معماری، آینده مناقشه گستردهتر اسرائیل و فلسطین را تعیین خواهد کرد.