| کد مطلب: ۳۲۰۰۹

بدبختی تنها نمی‌‏آید

«رها» ملودارم اجتماعی‌ای نیست که بتوان آن را کنار گذاشت. می‌شود دید و درباره‌اش صحبت کرد. رها از آوار بهمن بدبختی بر سر خانواده‌ای می‌گوید که با فقر شروع شد و به فروپاشی ختم شد، که به قول مارکز؛ «بدبختی تنها نمی‌آید.»

بدبختی تنها نمی‌‏آید

فقر یک وضعیت موقت زندگی نیست، بخت است. بختی که بیشتر آنها که از تولد دچارش می‌شوند تا لحظه مرگ در سیطره آن خواهند بود. داستانِ از هیچ همه‌چیز شدن آدم‌ها که در اینستاگرام می‌شنویم، افسانه است و برای پکیج‌فروشی. پکیج‌هایی که ازقضا جیب آنها که با نداری دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند و می‌خواهند از این وضعیت نجات پیدا کنند را خالی می‌کند.

یکی، دو استثنا که از فوتبال و اینفلوئنسر شدن میان میلیون‌ها‌ میلیون فقیر به‌حساب نمی‌آید که بخواهیم آنها را قاعده فرض کنیم. خلاصی از فقر بعد از خلاصی از مرگ سخت‌ترین کار جهان است. «رها» ساخته حسام فرهمند، حکایت همین است. فقر، سیاه است و تلخ و رها به عمق این زهر سیاه می‌رود. می‌شود فقر را از زاویه‌ای دیگر هم دید، می‌شود وضعیت‌هایی را متصور شد که آدمی با فقر هم خوش است و لذت می‌برد، اما چنین وضعیتی موقت و گذراست. «رها» دختری که تلاش دارد به میانجی دانشگاه و کار خاص‌اش «تصویرگر و انیماتوری» از جبر خانوادگی‌اش رهایی پیدا کند. نمی‌شود اما. نقطه شروع با دیگر همسانانش یکی نیست. او حتی نمی‌تواند لپ‌تاپ، ابزار کارش که دزدیده شده هم دوباره تهیه کند تا بتواند امورات روزانه‌اش را بگذراند.

پدری هم که باید کمک او کند جز قلبی پر از مهر هیچ چیز دیگر ندارد، حتی عرضه یا توان رفتن سر کار. جمع اینها، یک موقعیت عادی، موقعیتی که برای هر خانواده دیگر درنهایت یک خسران مالی است، برای خانواده توحید (با بازی شهاب حسینی) منجر به یک فروپاشی اساسی می‌شود. مسیر این فروپاشی را حسام فرهمند با فیلمنامه‌ای که سعی کرده است قوام داشته باشد و به جزئیات توجه زیاد کند، با ریتم خوب و درگیرکننده‌ای طی می‌کند ولی تا یک‌سوم نهایی فیلم. اشکال عمده «رها» به‌جز بازی‌های ناتراز، جز شهاب حسینی بقیه بد، این است که رها نمی‌شود.

فیلمنامه و کارگردان اصرار دارند که تکلیف همه‌چیز را مشخص کنند، همه‌چیز را. مخاطب بارها گمان می‌کند که فیلم دیگر این پلان تمام خواهد شد که با سکانسی دیگر و ماجرایی دیگر مواجه می‌شود. فیلم که به درازا می‌کشد کم‌کم پای هایپررئالیستی قصه فیلم لنگ می‌زند. فیلمساز می‌توانست قابی را که از زندگی این خانواده بیچاره انتخاب کرده آنقدر عریض نکند که از یک جایی به‌بعد بیننده هی بگوید پس فیلم چطور از این لپ‌تاپ سر در آورد یا آن پسر چطور به چنین شخصیتی تبدیل شد و از این دست سوالات. با همه اینها «رها» ملودارم اجتماعی‌ای نیست که بتوان آن را کنار گذاشت. می‌شود دید و درباره‌اش صحبت کرد. رها از آوار بهمن بدبختی بر سر خانواده‌ای می‌گوید که با فقر شروع شد و به فروپاشی ختم شد، که به قول مارکز؛ «بدبختی تنها نمی‌آید.»

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
آخرین اخبار